eitaa logo
𑁍ترنجــــنامه𑁍
1.1هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
10 فایل
یه جمع دخترونہ‌🧕🏻 به سبڪ ترنـج . . از هرجایی که هستی به جمــع دختران شاهیــن‌شهر خوش اومـــدی😘 💜 📩انتقادات و پیشنهادات: @toranjnameh_box 🎼 مسئول گروه ســرود: @T_keshavarzian
مشاهده در ایتا
دانلود
بَـــه‌بَـــه به حاج آقـــا😀 موضوع چیه⁉️ چیکــار ڪنیم مادر و پــدرها بچه‌ها رو درڪ ڪنن⁉️🤓 •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• @toranjnameh99
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسابقه داشتـــیم چه مسابقه‌ای🤪 دو دیقه جوابهات رو با بلـــه و خیــر نده... آخــه مگه کاری داره😅... سوژه با مزه‌ای بود👍🏻 •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• @toranjnameh99
اووووخـــی😍😗 اینم یه شڪار لحظه‌ها از ←کوچکتــرین شرڪت ڪننـده ترنجی💜👶🏻 ای جــــان😘..... س •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• @toranjnameh99
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای روشنی چشمانم ای توان و قدرت ِ قدم هایم تو تسکین ِ دردهایِ منی تو نور و امیدواری ِ جان منی. پیش رویم راهی ست ناپیدا... در این مسیر دستانم را بگیر و با من قدم بردار همچون راه های رفته ی دیروزها... که سرنوشت هر چه باشد عشق و نگاه ِ تو نیاز است، چون هوا...🫀🪻 •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• @toranjnameh99
ﭼﻘﺪﺭ ﭼﺎﻕ ﺷﺪﻱ ﭼﻴﺴﺖ؟ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﻱ ﮐﻪ ﻣﻴﺘﻮﻧﻪ ﺩﺭﺟﺎ ﺟﻨﺲ ﻣﻮﻧﺚ ﺭﻭ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺩﺭﺑﻴﺎﺭﻩ ﻭ ﺩﺭ ﻃﻮﻻﻧﻲ ﻣﺪﺕ ﺑﺎﻋﺚ ﺍﻓﺴﺮﺩﮔﻲ ﺍﻭﻥ ﺷﺨﺺ ﺑﺸﻪ ... ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﮕﻤﺎ ﭼﻪ ﺩﻣﺎﻍ ﺑﺰﺭﮔﻲ ﺩﺍﺭﻱ ﮐﻪ ﺩﻳﮕﻪ ﺿﺮﺑﻪ ﻓﻨﻲ ﻣﻴﮑﻨﻪ •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• @toranjnameh99
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عیدتون مبارک گل دخترای ترنجی ایران زمین... •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• @toranjnameh99
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میان وعده مقوی😋 بادام خام،کشمش و خرما بدون هسته مواد وبریزید داخل غذا ساز کاملا قشنگ مخلوط بشن بعد روی کاغذ روغنی صاف کنید بزارید یخچال سفت بشه بعد برشش بزنید سرو کنید. •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• @toranjnameh99
این تصویر و متن تقــدیم شما👆🏽 شاگــردان صــبوری باشیــم😉 •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• @toranjnameh99
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جشن دختران سرزمین من به مناسبت میلاد حضرت معصومه (س) و روز دختر🎉🎊 / تالار شیخ بهایی با همکاری مجموعه فرهنگی اجتماعی دختران ترنج🎀 @shaahinshahri ShaahinShahr.ir •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• @toranjnameh99
حالا حالاهااااااا مونده که با عکسای روز دختــر زخمیتون کنیم😁 هی میگیم وَخــی وَردار بیاین....نمیاین😄حالا عکساش رو ببینید حیف بود این دسته‌های گل رو نذاریم😍 •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• @toranjnameh99
خوراکی‌های قبل از خواب !😴 اگر شما از افرادی هستید که خوابت خوب شبانه را تجربه نمی کنید، بهتر است نگاهی به فهرست خوراکی هایی که پیش از خواب مصرف می کنید، بیندازید. •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• @toranjnameh99
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از همینجا شروع کن! از همین امروز! همین الان! کوک ِ های دیروز ها رو از روح و جانت باز کن! برای شادمانی و لبخندت برای موفقیت برای عاشقی برای تغییر برای خالق بودن برای آرامش   برای هر چیزی که تو قلب و ذهنته همین الان شروع کن و یه قدم بردار از همینجا شروع کن همین الان...🫀🌱 •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• @toranjnameh99
کوه عیـــنالی بزرگترین تفرجگاه کوهستانی و از جاذبه های گردشگری پرطرفدار شهر تبریز است. •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• @toranjnameh99
📜 دخترم! 🌺 دخترم! مى‌‌دانى ريشه‌‌ى آدم چيست‌؟ ريشه‌ى تو، فهم تو، علاقه‌‌ى تو و انتخاب توست. عمل تو، از اين ريشه‌‌ها سر بلند مى‌كند. 🌺بلوغ و آزادى و عقل و سنجش، نظارت و حساب‌رسى مى‌‌خواهد. نظارت بر كارها و حالت‌ها و برخوردها، نظارت بر هدف‌‌ها و بر راه‌ها و پيشنهادها و روش‌ها. 🌺 آيا مى‌خواهى به‌ خاطر سختى، از اين نظارت و سنجش چشم بپوشى و دست بكشى و مثل حيواناتى زندگى كنى، كه اين نيرو و توانايى را ندارند؟ 🌺خداوند، آدم‌‌هايى را از حيوانات پست‌‌تر مى‌ داند؛ چون حيوانات اين نيرو را نداشته‌اند، ولى آدمى داشته و به كار نگرفته و يا خراب كرده و از كار انداخته است. 🌺درست مثل كسى كه در شب تاريك و در راه پر پيچ و خمى، چراغ و فرمان ماشين خودش را خراب كند و يا به كار نگيرد. 🌺آيا فردا، اين خوشحالى تاريك ادامه مى‌‌يابد؟ آيا در روشنايى معرفت، جايى براى سرور و غرور سياه است‌؟ 📚 نامه های بلوغ | صفحه ۱۶۲ •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• @toranjnameh99
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫چندتا گره زدن خوشگل حتما یاد بگیرید🥰 •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• @toranjnameh99
دست نویس | قدرت نه گفتن 🔹آدمی که قدرت نه گفتن ندارد، هرگز آدم جریان‌سازی نیست... 🔺لشکر قاسم‌بن‌الحسن (کدام راه؟) •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• @toranjnameh99
من یک شب در دعای کمیل دغدغه‌ام را برای تبلیغ قرآن مطرح کردم. گفتم که من دیروز جسارت کردم و به قبیله‌ی هواسوپای در گرند کانین زنگ زدم و با رئیس قبیله‌شان صحبت کردم. شماره‌اش را هم از یک دفتر توریستی گرفتم.گفتم:" شما درباره اسلام چیزی می‌دانید؟" گفتند:" نه" گفتم:"من یک چیزهای درباره قرآن خوانده‌ام. دوست دارید که برای شما هم بگویم. گفتند:" بله" بعد ادامه دادم که حالا می‌خواهیم بین قبیله سرخ‌پوست‌ها برویم و هرکس دوست دارد می‌تواند با ما بیاید، هم فال است هم تماشا. تا آنجا با ماشین شش تا هفت ساعت راه است. از آنجایی که ماشین را پارک می‌کنیم هم باید هفت‌ساعت پیاده‌روی کنیم تا به روستایشان برسیم. نزدیک ده نفر اعلام آمادگی کردند که با من و راحله دوازده نفر می‌شدیم. طبق قراری که با رئیس قبیله گذاشته بودم، هفته بعد به سمت گرند کانین حرکت کردیم. من یک ون بزرگ داشتم که سیزده‌نفره بود. یک ردیف صندلی‌اش را هم برداشتم که بتوانیم نجس‌ها و کوله‌هایمان را بگذاریم. یکی از خانواده‌ها هم که یک رستوران در "پسدینا" داشت و دو پسرش با ما می‌آمدند، قبول کرد گوشت‌های همبرگری به ما بدهد تا بین راه من برایشان غذا درست کنم. چادر و کلمن بردیم که آنجا کمپ بزنیم و یکی دو روز آنجا باشیم. یکی دیگر از دوستان هم ماشین دیگری تهیه کرد و با دو ماشین راه افتادیم. ما بعد از نُه ساعت به آن مکانی که باید ماشین‌ها را پارک می‌کردیم، رسیدیم و بقیه راه را با کوله‌پشتی و وسایل، پیاده به سمت روستا رفتیم. به همه هم گفته بودیم کفش راحت و لباس مناسب بپوشند؛ اما نزدیک روستا راحله از خستگی در آستانه بی‌هوشی بود. آب بدنش از داغی هوای ظهر، آن هم توی صحرا کم شده بود. من گفتم که حرکت را ادامه ندهیم و به سمت سایه‌هایی که کوه‌ها ایجاد کرده‌اند، برویم و بنشینیم تا کم‌کم حرارت آفتاب کم‌شود؛ البته مشکل دیگری هم بود و آبمان داشت تمام می‌شد. با این‌حال به نظر می‌رسید چاره‌ای نباشد. زیر سایه‌ها نشستیم. یک گروه هم که جوان‌تر و قبراق‌تر بودند، رفتند تا به رودخانه و دهکده برسند و آب تهیه کنند. من کنار خانم‌ها مانده بودم که دیدیم یک اسب سوار نزدیک می‌شود. یک سرخ‌پوست که موهای بلندی هم داشت. دخترش را پشتش، روی اسب نشانده بود و داشت از آن منطقه به سمت دهکده می‌رفت. ما را که دید،ایستاد. من آمدم سمتش. گفت:" چه شده؟" گفتم:" چقدر دیگر راه داریم تا به دهکده برسیم؟" گفت:" حداقل یک ساعت پیاده‌روی دارید." گفتم:" ما آب نداریم." جلوی اسبش در یک خورجین مانند آب داشت. بطری آبش را در آورد، برای من انداخت و گفت:" این را ببرید و استفاده کنید من به سمت روستا می‌روم. فعلا لازمم نمی‌شود." من این‌قدر خوشحال شدم که بی‌توجه به او پشتم را کردم و به سمت چند نفری که آب کم داشتند، رفتم. نوشتار: زهرا باقری ☺️ ممنون که با ما همراه بودید 💚 •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• @toranjnameh99
غذای جسم مهم است اما ، خوراک ِ جانت چیست؟! چشمانت ، گوشهایت ، ذهنت ، قلبت... خوراک ِ روحت چیست؟؟ این را دریافته ام، اگر نگرانی و آشفتگی و غم و چیزهای بی ارزش خوراک ِ روح و جانم باشد دیری نخواهد گذشت که من خوراک ِ آنها خواهم بود...🫀 •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• @toranjnameh99