#عاشقانه_شهدا 🙃
همیشہ سر این کہ
اصرار داشت حلقہ ازدواج
حتماً دستش باشد
اذیتش مےکردم مےگفتم :
حالا چہ قید و بندے دارے؟!
مےگفت : حلقہ ، سایہ ے
یك مرد یا زن در زندگے است
من دوست دارم
سایه تو همیـشہ ، دنبال من باشد
من از خدا خواستہ ام
تو جفتِ دنیا و آخرت من باشے!😍💙
✍🏻روایتےازهمسرِ↓
#شهید_محمدابراهیم_همت❤️*
#از_جنس_ملکوت
#سه_شنبه
#مجموعه_فرهنگی_اجتماعی_دختران_ترنج
════༻❤༺════
@toranjnameh99
#عاشقانه_شهدا
شهید🌹محمود کاوه
💚عاشقانہ اے به سبک شهـــدا💚
✨✨ از دو سال قبلِ خواستگاری میشناختمش.
😊خجالت میکشیدم .
زل زده بودم به گلای قالی، حتی نگاشم نکردم...!
تا اینکه گفت:
"میخوام دینم کامل شه.قصدم از ازدواج💕 اينه كه شهید بشم. خواهشاً خوب فکر کنید. نمیخوام اسیر احساسات بشيد..."
8⃣ هشت ماه بعد، از منطقه تماس گرفت:
"جشن عروسی رو راه بندازید تا من بیام و زود برگردم..."
💍خطبه عقدمونو حضرت امام (ره) خوندن. همیشه آرزوم بود با يه "سیّد" ازدواج کنم.
😣شاکی بودم از اینکه محمود سیّد نبود.
از اينكه عروس حضرت زهرا (س) نشده بودم...
تا اینکه خوابی دیدم که دلمو روشن کرد.
👈خواب دیدم:
دارن جهیزیه مو ميبرن خونه حضرت امام (ره)...
خیلی خوشحال بودم از این اتّفاق.
حتی یادمه یکی گفت:
"چرا اینجاااا…؟!"
یکی جواب داد:
"جهیزیه عروس امام رو آورديم..."
🤝وقتی میرفت بهش گفتم:"قول بده زود برگردی..."🥰
گفت: "میخوای ریش گرو بذارم...؟!"
گفتم:"اگه نیومدی چی...؟!"
گفت:"هرچی دلت خواست بگو…
یا نه…
هرچی دلت خواست بگیر منو بزن خوبه...؟!"
خندیدم و گفتم:
تو هم با این اداهات…💞
گفت: منم زرنگم دیگه.
یه چیزی میگم که میدونم دلت نمیاد بهش عمل کنی.❤
3⃣ سه ماه بود که "زهرا" متولد شده بود...
خبری ازش نشد.
هر جوری بود با تلفن گیرش آوردم...
گفتم: "این بود قولت…؟!"
گفت:
"خدا منو بکشه که زدم زیر قولم..."
گفتم: فردا ظهر باااید اینجا باشی...
متعجب پرسید: مشهددد؟!
گفتم: همین که گفتم.
در کمال ناباوری اومد...
بچه رو بوسید و گفت: حیف که بابا کار داره و گرنه همین جا درسته میخوردمت.😍
💔گفت: اگه یه چیزی بگم دعوام نمیکنی...؟
میدونستم که بیقرار رفتنه.
گفتم: برو به کارت برس.
❣من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود.
🌻خانم فاطمه عمادالاسلامی همسر بزرگوار شهید🌷 محمود کاوه
📙منبع:برگرفته از کتاب رد خون روی برف
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
@toranjnameh99
#عاشقانه_شهدا
من در تلفنم، نام همسرم را
با عنوان "شهیــــد زنــــده" ذخیره کرده بودم؛
یک روز اتفاقی آن را دید و درباره علتش سوال کرد!🤔
به ایشان گفتم:
آنقدر جوانمردی و اخلاق در شما میبینم
و عشق شهادت داری که برای من شهید زندهای❤️
قبل از رفتنش برای آخرین بار صدایم زد
و گفت:
شمارهاش را بگیرم☎️
وقتی این کار را کردم،دیدم شماره مرا با عنوان "شریک جهادم و مسافر بهشت"
ذخیره کرده بود🤍
گفت: از اول زندگی شریک هم بودهایم
و تا آخر خواهیم بود و فکر نکنی دوری از شما برایم آسان است اما من با ارزشترین داراییام را به خدا میسپارم و میروم.
آنقدر مرا با خانواده شهدا انس داده بود
که آمادگی پذیرفتن شهادت ایشان را داشتم💚
شام غریبان امام حسین علیهالسلام بود
که در خیمه محلهمان شمع روشن کردیم🕯 ایشان به من گفت دعا کنم تا بیبی زینب قبولش کند🙏
من هم وقتی شمع روشن میکردم،
دعا کردم اگر قسمت همسرم شهادت بود،
من نیز به شهدا خدمت کنم و منزلم را بیتالشهدا قرار دهم✨
#شهیدجوادجهانی❤️🕊
راوے: همسر شهید🌱
#از_جنس_ملکوت
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
@toranjnameh99
#عاشقانه_شهدا💍
«ازدواج به سبک شهدا»
💍سفره عقدمان با همه سفره ها فرق داشت!به جای آینه شمعدان، تفسیر المیزان رو دور تا دور سفره چیده بودیم!
😍← برکتی که این تفسیر به زندگیمون میداد، می ارزید به هزاران شگونی که آینه شمعدان می خواست داشته باشه.
💠 برای مراسم هم برنج اعلا خریدیم ولی فتح الله نذاشت بارش کنیم! می گفت: حالا که این همه آدم ندار و گرسنه داریم،چطوری شب عروسیم چنین غذای گران قیمتی بدم؟!
🍚 برنج ها رو بسته بندی کردیم و به خانواده های نیازمند دادیم.
😌❤️🍃
🌹وقتی برنج ها رو میدادیم. فتح الله می گفت: این هدیه امام خمینی(ره) است.
📝 راوی: همسرشهید فتح الله ژیان پناه
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
@toranjnameh99