#تولد_در_لسآنجلس
#قسمت_صد_دوازدهم
به هرحال حادثه ۱۱سپتامبر برای همهامان یک شوک بود.
تعدادی از مسلمانهایی که دوروبر بودند برای مدتها از شوک درنیامدند. تعدادی حجابهایشان را برداشتند. تعدادی رابطهشان را با مسلمانهای دیگر قطع کردند و از ترس، در لاک خودشان رفتند. تعدادی هم مثل ما برعکس عمل کردند.
ما از لاک خودمان بیرون آمدیم.گفتیم:" یعنی چه؟ چرا جامعه، اسلام را نمیشناسد؟"
تعداد زیادی پلاکارد درست کردیم که " اسلام چیست؟ آیا شما سوالی درباره اسلام ندارید؟ لطفا هر شنبه ساعت دو تا چهار به کتابخانه سانتا مانیکا مراجعه بفرمایید و جواب سوالات خودتان را بگیرید."
این را در سطح شهرمان، سانتا مانیکا پخش کردیم. شهردار سانتا مانیکا آمد. گروه های مختلف در آن شهر آمدند.
رهبران گروههای " همجنس بازی" هم آمدند و در این جلسات شرکت کردند.
من و راحله هم طبق معمول رفتیم از رستوران ،غذاهای خاورمیانهای و لقمهای مثل دلمه و...خریدیم.
در کتابخانه یک سالن را به ما داده بودند که در زیر زمین بود و از بیرون راه داشت که وارد کتابخانه نشویم.
ما فقط یک میز برای نوشیدنیها و غذا چیده بودیم. به یکی از بچههای همان دانشگاه هم گفتیم سخنرانی کند و دو نفر هم بایستند و به سوالات مردم جواب بدهند.
ما هم مهمانپذیرشان بودیم و تدارکاتشان. این برنامه شاید دوماهی ادامه پیدا کرد.
در این هشت هفته سوالات بسیار خوبی مطرح شد و جواب های خوبی هم داده شد؛ مثلا همجنسبازها انگار حس کنند این دگرگونی و گسترش اسلام حتمی است، میپرسیدند؛" اگر جامعه آمریکا اسلامی شود، شماها با ما چه کار میکنید؟"
گفتیم:" ما با شما کاری نمیکنیم،شما باید خودتان را اصلاح کنید. باید یک اصلاح درونی و رفتاری داشته باشید،همین.
اسلام با شما کاری ندارد. اسلام نظرش اصلاح شماست. میگوید که همدیگر را دوست داشته باشید و فقط همجنسها باهم رابطه جنسی نداشته باشند."
#رمان
نوشتار: زهرا باقری☺️
ممنون که با ما همراه بودید 💚
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
@toranjnameh99