#تولد_در_لسآنجلس
#قسمت_صد_چهاردهم
به هرحال بعد از ۱۱ سپتامبر رفتار این جامعه کمی تغییر کرد؛ یعنی مردم تازه به اسلام و مسلمانانی که گفته میشد دشمنان هستند، حساس شدند.
سراغ قرآن رفتند و آن را خواندند. درباره اسلام تحقیق کردند و در نتیجه خیلیهایشان به سمت اسلام آمدند.
منتها در کنار این مسائل، اسلام ستیزی هم رشد کرد. هرجا میرفتیم باید به دقت اطرافمان را میپاییدیم که با ما حمله نشود؛ مثلا یکبار رفته بودیم کنار ساحل و میخواستیم با راحله از خیابان بگذریم که یک ماشین مستقیم و به سرعت سمت ما راند.
صبح زود بود و کس دیگری جز ما در خیابان نبود. او هم فضای زیادی برای حرکتش داشت؛ اما معلوم بود که میخواست ما را زیر کند. بقیه دوستانمان هم به شکل های مختلفی تهدید شدند یا کارهایشان را از دست دادند.
خود من هم یک پروژه بزرگم را همان روزها از دست دادم. حالا نمیدانم دقیقا علت محدودشدن شرایط شغلیام چه بود؛ اما، همان روزها برخوردی با یکی از پرستاران بیمارستان داشتم که برایم عجیب بود.
در بیمارستان کودکی سه چهارساله را در آغوش گرفته بودم.
داشتم اندازهگیریهایش را میکردم که برایش صندلی چرخدار طراحی کنم. تلفنم زنگ زد. گوشی همراهم را برداشتم. یکی از کارمندان شرکت بود و سوال داشت. سؤالش را جواب دادم ؛ چون کودک در بغلم بود دیگر تلفنم را در جیب نگذاشتم و همان بغل دستم گذاشتم.
روی تلفن من دوتا استیکر یا برچسب بود که یکی از دوستانم از ایران آورده بود: یکی عکس آقای خامنهای بود که دورش گل بود، یکی هم عکسی از آقای خمینی.
تلفنم تاشو بود، یک طرفش استیکر آقای خامنهای را زده بودم و یک طرفش هم آقای خمینی.
کودک را روی چرخش گذاشتم و بردم وسط اتاق. داشتم کنار اتاق کارم را انجام میدادم که پرستاری به نام خانم" لن" وارد اتاق شد. همینطور که با من و آن کودک حرف میزد و احوالپرسی میکرد توجهش به سمت تلفن من جلب شد؛ چون بچههای " سیپی" در جواب دادن کمی کندند، انگار حوصلهاش سر برود، سمت تلفن من رفت و گوشی را برداشت.
اول انگار نگاهش به استیکر گلها افتاد؛ چون نگاهش خیلی آرام و متین بود. بعد یک دفعه تلفن من را انداخت روی تخت و خواست باعجله از اتاق بیرون برود.
گفتم:" چه شد؟" گفت:" هیچی. ببخشید به تلفنت دست زدم." فهمیدم عکس آیتالله خامنهای یا امام خمینی را دیده و ترسیده است.
گفتم:" ببین لن، بگذار برایت توضیح بدهم. این عکس آقای خمینی است که چندوقت پیش از دنیا رفتهاست. این هم آقای خامنهای، جانشین ایشان هستند و اهداف این دو نفر در این عالم این چیزها است."
نظریاتشان را درباره مردم و کسانی که در دنیا مستضعف هستند، برایش گفتم.
اینکه لن اینقدر از یک عکس بترسد شاید برای ما عجیب است؛ اما کسانی که با قدرت رسانه در غرب آشنا باشند میدانند اصلا هم چیز عجیبی نیست.
نوشتار: زهرا باقری☺️
#رمان
ممنون که با ما همراه بودید 💚
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
@toranjnameh99