#تولد_در_لسآنجلس
#قسمت_هشتاد_ششم
فکر کن دانشجو باشی، شب جمعه دیسکو و اینطور جاها نمیروی و بهجایش میآیی دعای کمیل.
حقش نیست دستکم یک لقمه شام خوشمزه به چنین جوانی بدهی بخورد و کیف کند؟
برای شام غذاهای مختلف و متنوعی آماده میکردیم؛ از لوبیا پلو و خورش قیمه و غذاهای ایرانی گرفته تا بعضی وقتها اگر من کمک میکردم پاستا،ساندویچ و غذاهای فرنگی. هزینه غذاها هم از جیب خودمان بود.
به مرور آپارتمانها را با عکس های علما و پرچمهای ایران و لبنان تزیین کردند.
آنجا خیلی زیبا شده بود. هرکسی میآمد، اول شوکه میشد که اینجا چه جور جایی است، من کجا آمدهام، این گروه که هستند؟
از آن گروه شصت، هفتاد نفری ،یازده نفر طلبه شدند و به ایران آمدند.
با فوت " حاج آقا مجتهدی" به قم رفتند، ادامه تحصیل دادند و به درس خارج رسیدند. یک نفرشان به انگلستان رفت، ادامه تحصیل داد و بعد رفت آمریکا؛ یعنی همینطور پراکنده شدند؛ ولی ارتباطشان با دین کاملا محکم ماند.
حتی کسانی بودند که مسلمان نبودند و بهخاطر حضور در جلسات دینیمان مسلمان شدند.
بهخصوص که ما برنامههای تفریحی هم برگزار میکردیم و با جوانها رفاقت گرمی داشتیم. تپهنوردی و کوهنوردی میرفتیم. بعضی از بچهها، از دانشگاه، دوستانشان را با خودشان میآوردند.
بهمرور همان فرد دعوت شده پایش به جلسات ما باز میشد و با اسلام آشنا میشد. ذهنشان از سوال پر میشد.
بعضیها هم مسلمان بودند؛ اما با اهل بیتعلیهم السلام آشنا نبودند. آنها هم خیلی برایشان جالب بود و بهمرور به معرفت اهل بیتعلیهم السلام علاقهمند میشدند.
از بین کسانی که میآمدند خانوادهای بود که دو برادر بودند و هر دویشان از مسلمانهای متعصب اهل سنت.
خودشان هم یک برنامه، نزدیک ما داشتند. وقتی برنامه ما شروع شد برادر کوچکش به برنامه ما آمد.
او همین مطالبی را که شنیده بود، در خانواده مطرح کرد و مشکل بزرگی را در خانواده ایجاد کرده بود.
از آن به بعد آنها سعی کردند به نحوی در جمع و جلسات ما تفرقه ایجاد کنند.
زمانی متوجه شدیم فردی به نام " شیخ موسی" از واشنگتن دیسی هر هفته در برنامه ما شرکت میکند.
میدانستیم شیخ موسی فردی مذهبی است. ایران بوده و خیلی درباره ایران صحبت میکند.
نوشتار: زهرا باقری ☺️
ممنون که با ما همراه بودید 💚
#رمان
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
@toranjnameh99