𑁍ترنجــــنامه𑁍
اومدیم اما با یه چالـش فوق العاده چالـــــش مـــادر و دختــر😍😘 🛑بریـــــم سراغ موضوعات چالش👇🏻
گل دخــترا🌸🌸🌸
آثارتون رو به صنــدوق ترنجــــنامه ارسال کنید📨
@toranjnameh_box
🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎊🎉🎊🎉
*روی تخته یک معلم این نوشت*
هر کسی آرد کمی خاک بهشت
*میدهم من نمره بیستی به آن*
این بود آن نمره وقت امتحان
*دانشآموزی ازآن جمعی که بود*
با خودش خاک کمی آورده بود
*پس معلم گفت این گفتار را*
از کجا آوردهای این خاک را
*گفت خاک زیر پای مادرم*
چون بهشت است زیر پای مادرم
*آن معلم ازشعف آخر گریست*
نمره این دانشآموز داد بیست
🌸🍃 میلاد ام ابیها حضرت فاطمه (س) و روز مادر و همچنین روز گرامیداشت مقام والای زن بر بانوان گرامی گروه مبارک باد.🌸🍃
@toranjnameh99
بر صبح
دل انگیز خداوند سلام
برعشق و
صفا و مهر و لبخند سلام
نقاش ازل
چه خوش زده نقش سحر
بر خالق قادر هنرمند سلام
🌸سلام صبح بهمن ماهتون بخیر
امروزتون سرشاراز انرژی
════༻❤༺════
@toranjnameh99
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروزم روز هنره 🌺
یه کار #قشنگ اوردم براتون
اگر انجام دادید عکسشو برامون بفرستید ❤️
#پنج_شنبه
#هنری
#مجموعه_فرهنگی_اجتماعی_دختران_ترنج
@toranjnameh99
▾موقع درس جواب دادن‹.🇦🇷🌱.›↶
𖧷- - - - - - - - - - - - - - - - - -𖧷
سعی کنید خیلی خوب درس بخونید که همش معلم به شما افتخار کنه‹'🥣💕'›
خیلی با آرامش و تن صدای ملایم جواب بدید چون با اینکار دونشون میزنید، هم معلم میفهمه که شما کامل روی درس مسلط هستید که استرس ندارید و هم وقتی یچیزی یادتون رفت سریع یادتون میاد‹'💜🥤'›
موقع درس جواب دادن به دوستاتون نگاه نکنید که حواستون پرت بشه‹'🍔🌸›
وقتی یچیزی رو یادتون رفته جنگولک بازی درنیارید بزنید تو سرتون پاتونو بکوبید زمین و... :/خیلی با آرامش وایسید و فکر کنید، میتونید چندلحظه چشماتونو ببندید چون به یادآوری جوابا کمک میکنه‹'🏀🌸'›
اگه نمرتون کم شد زیاد با معلم چونه نزنید عوضش جلسه بعد جبران کنید‹'💕🥂'›
#زنگ_تفریح
#مجموعه_فرهنگی_اجتماعی_دختران_ترنج
@toranjnameh99
📚رمان
#قسمت_چهارم
〰️❤️〰️❤️〰️❤️🌹🕊
دستم و گذاشتہ بودم زیر چونم و نگاهش میکردم عجب آدم عجیبیہ ایـن کارا ینی چے
نگاهش افتاد ب یکے از عکسا چشماشو ریز کرد بیینہ عکس کیہ رفت نزدیک تر اما بازم متوجہ نشد
سرشو برگردوند طرفم خودمو جم و جور کردم
بی هیچ مقدمہ ای گفت ایـن عکس کیہ چهرش واضح نیست متوجہ نمیشم
چقــدر پررو هیچے نشده پسر خالہ شد اومده با من آشنا بشہ یا با اتاقـم❓
ابروهامو دادم بالاو با یہ لحن کنایہ آمیزے گفتم
ببخشید آقاے سجادے مثل اینڪہ کاملا فراموش کردید براے چے اومدیم اتاق
بنده خدا خجالت کشید تازه ب خودش اومد و با شرمندگے گفت معذرت میخوام خانم محمدے عکس شهدا منو از خود بیخـود کرد بی ادبے منو ببخشید
با دست ب صندلے اشاره کردم و گفتم
خواهش میکنم بفرمایید
〰️❤️〰️❤️〰️❤️🌹🕊
زیر لب تشکرے کرد و نشست منم رو صندلے رو بروییش نشستم
سرش و انداخت پاییـن و با تسبیحش بازے میکرد
دکمہ هاے پیرهنش و تا آخر بستہ بود
عرق کرده بود و رنگ چهرش عوض شده بود احساس کردم داره خفہ میشہ
دلم براش سوخت
گفتم اون عکس یہ شهید گمنامہ چون چهره اے ازش نداشتم ب شکل یک مرد جوون ک صورتش مشخص نیست کشیدم
سرشو آورد بالا لبخندے زد و گفت حتما عکس همون شهید گمنامیہ ک هر پنج شنبہ میرید سر مزارش
با تعجب نگاش کردم بله❓❓❓شما از کجا میدونید❓❓❓
راستش منم هر....
در اتاق بہ صدا در اومد ....
مامان بود...
اسماء جان❓❓❓
ساعت و نگاه کردم اصلا حواسمون بہ ساعت نبود یڪ ساعت گذشتہ بود
بلند شدم و درو اتاق و باز کردم
جانم مامان
حالتون خوبہ عزیزم آقاے سجادے خوب هستید چیزے احتیاج ندارید
از جاش بلند شد و خجالت زده گفت
بلہ بلہ خیلے ممنون دیگہ داشتیم میومدیم بیرون
〰️❤️〰️❤️〰️❤️🌹🕊
ایـن و گفت و از اتاق رفت بیرون
ب مامان یه نگاهے کردم و تو دلم گفتم اخہ الان وقت اومدن بود❓❓
چرا اونطورے نگاه میکنے اسماء❓❓
هیچے آخہ حرفامون تموم نشده بود
نه به ایـن کہ قبول نمیکردے بیان نه به ایـن ک دلت نمیخواد برن
اخمے کردم و گفتم واااااا مامان من کے گفتم...
صداے یا اللہ مهمونارو شنیدیم
رفتیم تا بدرقشون کنیم
مادر سجادے صورتمو بوسید و گفت چی شد عروس گلم پسندیدے پسر مارو❓❓
〰️❤️〰️❤️〰️❤️🌹🕊
با تعجب نگاهش کردم نمیدونستم چی باید بگم که مامان به دادم رسید حاج خانم با یہ بار حرف زدن که نمیشہ انشااللہ چند بار همو ببینن حرف بزنـن بعد
سجادے سرشو انداختہ بود پاییـن
اصـلا انگار آدم دیگہ اے شده بود
قــرار شد ک ما بهشون خبر بدیم که دفہ ے بعد کے بیان
بعد از رفتنشون نفس راحتے کشیدم و رفتم سمت اتاق که بوے گل یاس و احساس کردم
◀️ ادامـــــہ دارد....
نوشتار:مبینا محمدی❤️
#رمان
#جمعه
#مجموعه_فرهنگی_اجتماعی_دختران_ترنج
@toranjnameh