eitaa logo
اَلطُّورُ الْأَيْمَن🌴صادق انواری
63 دنبال‌کننده
597 عکس
653 ویدیو
35 فایل
👈‌بِسْمِ اللهِ النُّور🕋 🌼 نادَيْناهُ مِنْ جانِبِ الطّورِ وَ قَرَّبْناهُ نَجِيّاً 🌼 طور سینا در سنّت موسوی همان کربلای معلّی و محلّ میقات، همان مدفن سیّدالشّهداء است. 🌻‌العبد الفانی الصّادق الأنواری‌🌻 کانال شخصی👇
مشاهده در ایتا
دانلود
"یابن الحسن كجایی كویم سرت سلامت صاحب عزا كجایی گویم سرت سلامت      كی می شود بیایی گویم سرت سلامت ای آفتاب زهر كی شام تارغم را            چون صبحدم نمایی گویم سرت سلامت كی می شود بیایی در صبح آشنایی          ای جلوه خدایی گویم سرت سلامت در ماتم عزای كرب و بلا نشستی           ای یار كربلایی گویم سرت سلامت باغی زلاله داری از داغ گلعذاران            دلتنگ لاله هایی گویم سرت سلامت یاد و داع سرخ میر قبیله ی عشق           دردشت نینوایی گویم سرت سلامت ازدیده خون فشانی ای از تمام حسنت        امشب بگو كجایی گویم سرت سلامت" امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف
سری به نیزه بلند است در مقابل زینب سری که سایه کشیده ست روی محمل زینب سری که معجزه اش روی نی تلاوت وحی است مسیح روی صلیب است در مقابل زینب چه دلفریب صدایی، چه آیه های به جایی که بعد خطبه خواهر شده مکمِل زینب پس از خطابه منبر زمان نوحه سرایی ست بخوان که گرم شود با دم تو محفل زینب چگونه نفی کنم خارجی خطاب شدن را بخوان که حل شود از خواندن تو مشکل زینب برایشان بگو از روضه های بازِ دل ما به استناد روایاتی از مقاتل زینب بگو به کوفه، که در کربلا چه ها که نکردند بگو چه ها که نشد با سر تو و دل زینب بگو که این اسرا از حریم شیر خدایند بگو که ناقه عریان نبوده منزل زینب یتیم عترت و نان تصدقی که حرام است اضافه می شود اینگونه بر مسائل زینب ز دست قافله باید بگیرم این همه نان را ولی اگر بگذارند این سلاسل زینب اسیر این همه خفاش شب پرستم و اینجا تویی هلال و اباالفضل ماه کامل زینب هزار گرگ گرسنه، هزار چشم حرامی به جای قاسم و اکبر به دور محمل زینب به پیش هجمه سنگین و شوم چشم چرانها تویی و چند سرِ روی نیزه حائل زینب تو را به نیزه و شمشیرشان به قتل رساندند ولی ز هلهله حالا شدند قاتل زینب حسین، جانِ عزیزت به من نگاه بینداز ببین عوض نشده بعد تو شمایل زینب؟ تنم ز کعب نی و تازیانه خورد شد آخر بعید نیست ز هم وا شود مفاصل زینب سر تو رفته به نی، پس شکسته باد سر من ز تو عقب نمی افتد در این معامله زینب علی صالحی @ToroSina
ادای تکلیف چیست؟ دلا حفاظت سنگر ادای تکلیف است تو را غلامیِ حیدر ادای تکلیف است به راه امر به معروف و نهی از منکر: اگر هدیّه کنی سر، ادای تکلیف است زمان شناس و ولایت پذیر باش و بگو مرا اطاعت رهبر ادای تکلیف است نه پیش رؤ ز امام و، نه پس بمان سالک شعار معرفتت گر ، ادای تکلیف است غلاف کردن شمشیر، گاه در میدان: برای مالک اشتر ادای تکلیف است نتیجه نیست مراد ، ای مرید آل عبا هنر به دین پیمبر ادای تکلیف است بزرگ بینی یار و حقیر دیدن خویش در این جهان محقّر ادای تکلیف است حقیر خواند خودش را ،بزرگ شد عباس جهاد گفت ،در این در ادای تکلیف است «کلامیا» چو به تکلیف عمل کنی ،خوش باش که حرف اوّل و آخر ادای تکلیف است ــــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/ToroSina
ای آنکه نیست غیر خدا خون‌بهای تو خون سر شکسته‌ی من رو نمای تو زینب سرش شکسته ولی سر شکسته نیست سر خم نکرده پیش کسی جز خدای تو قرآن بخوان اگر چه تو را سنگ می‌زنند دین خدا نفس بکشد با صدای تو زینب نفس نمی‌کشد ای نفس مطمئن یک لحظه در هوای کسی جز هوای تو تو سربلند بر سر نیزه بخوان بدان زینب هم ایستاده بمیرد برای تو من پای نی، تو بر سر نی، گریه می‌کنیم تو مبتلای عشقی و من مبتلای تو ✍ https://eitaa.com/ToroSina
(عج الله تعالی فرجه الشریف ) بیا و درد هجران محبّان را مداوا کن نگاهی از کرم بر چشم‌های بسته ما کن تمام آفرینش بی‌تو باشد، جسم بی‌جانی بیا با یک نگه، بر خلق، اعجاز مسیحا کن بیا از غربت جدّت بگو، با مردم عالم بیا و چشم ما را، از سرشک سرخ، دریا کن بیا دست یداللهی، برون از آستین آور طناب خصم را، از دست‌های عمّه‌ات وا کن کنار علقمه با مادر مظلومه‌ات زهرا دو چشم خویش را دریا، به یاد چشم سقا کن سر بالای نی، آوای قرآن، خندۀ شادی بیا دروازۀ ساعات و زینب را تماشا کن بیا! با اشک کن، همچون عموی خویش، سقّایی بریز از دیده خون و گریه بر اولاد زهرا کن بیا بیرون بکش از حنجر شش‌ماهه، پیکان را پسر که ذبح شد از تیر قاتل، فکر بابا کن بیا تشییع کن با نوجوانان، نعش اکبر را به اشک دیدۀ خود، شستشوی ماه لیلا کن بریزد خون «میثم» تا به خاک پای یارانت بیا او را برای روز جانبازی، مهیا کن ▪️https://eitaa.com/ToroSina
📌 حتما بخوانند. زيد شَحّام نقل مي كند: ما و گروهى از كوفیان در حضور امام (ع) نشسته بوديم كه جعفربن عفان طائِی به حضور امام مشرف شد. امام به او فرمود: اى جعفر! به من رسيده است كه تو خيلى خوب در رثای بن علی(ع) شعر ميگوئى؟ جعفر گفت: آرى. امام فرمود: پس شعر بگو! وقتى وى گفت: امام صادق(ع) بقدرى كرد كه اشك‏ هاى ایشان بر گونه‏ هاى صورت و ريش مباركش سرازیر گشت و افرادى هم كه حضور داشتند گريان شدند. امام فرمود: ای جعفر! احدى نيست كه درباره مصيبت حسين بن علی(ع) شعر بگويد، گريه كند و ديگران را نمايد، مگر اينكه خداوند- از سر رحمت خود- را بر او واجب مي كند و او را می آمرزد. 📚شیخ طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج2، ص574. 👇👇 https://eitaa.com/ToroSina
دامن زلف تو در دست صبا افتاده است که دل خسته‌ام اینگونه ز پا افتاده است گرچه سر نیزه گرفته است سرت را بر سر پیکرت روی تن خاک، رها افتاده است چه‌کنم اینقَدَر از نیزه نیوفتی پائین؟! تا به اینجا سرت از نی دو سه جا افتاده است سنگ خورده است گمانم به لب و دندانت که چنین نای تو از شور و نوا افتاده است باز هم حرمله افتاده به جان اسرا گوش کن ولوله بین اسرا افتاده است :: همه دارند بدنبال کسی می‌گردند دخترت گم شده! ای وای! کجا افتاده است؟! ✍ 📝 👇 ↳ https://eitaa.com/ToroSina
با تیغ اشک بر همه می‌تازم ای پدر من با غم تو هیچ نمی‌سازم ای پدر این مدتی که مانده به پایان عمر من باید به گریه بر تو بپردازم ای پدر صد بار خورده‌ام به زمین بین این مسیر تا پرچم غم تو بر افرازم ای پدر رفتی به روی نیزه و سر خم نکرده‌ای در روز حشر هم به تو می‌نازم ای پدر روزی که زنده می‌کند اسلام را غمم ایمان می‌آورند به اعجازم ای پدر اطناب رنج‌های تو را جای شرح نیست در شعر غصه‌های تو ایجازم ای پدر هر بار خواست جان بپرد از حصار تن سنگی زدند بر پر پروازم ای پدر از اسب خورده‌ای به زمین حق بده که من خود را ز روی ناقه بیندازم ای پدر :: اینگونه که بریده سرت را، نمی‌شود، بر گردن تو دست بیاندازم ای پدر ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳https://eitaa.com/ToroSina
حاج محمود کریمی_محرم 98 شب سوم - واحد - پدر جان آمدی بی پیکری که-1567493879.mp3
7.58M
❤️حضرت رقیه سلام الله علیها پدر جان آمدی بی پیکری که  از آن قامت تو تنها یک سری که  ندارد حال من تعریفی اما  بمیرم من تو از من بدتری که چرا یک جای سالم در سرت نیست  تو بابا جانشین حیدری که  نگفتی با خودت با این سر و وضع  دلیل مردن این دختری که  چرا انقدر هستی نا مرتب کجا رفتی پر از خاکستری که  مسلمانان تو را آزار دادند  پدر تو وارث پیغمبری که  به دست ساربان انگشتری بود  گمانم بود آن انگشتری که  همه طول سفر دست خودت بود  ولی بردند مثل معجری که  همه طول سفر روی سرم بود  و میپوشاند آن موی سری که میان شعله های خیمه ها سوخت  ندارم جز حصیری معجری که  شب و روزم نمیگوید رقیه  کبودی و شبیه مادری که  پدر موی سر من سوخت اما  امان از آتش و میخ دری که  میان شعله هایش مادرم سوخت  همانجا بود که بال و پرم سوخت 📝 🔸 | عضو شوید👇 ↳https://eitaa.com/ToroSina
خنده بر پاره گریبانی‌مان می‌کردند خنده بر بی‌سروسامانی‌مان می‌کردند پشت دروازه‌ی ساعات معطل بودیم خوب آماده‌ی مهمانی‌مان می‌کردند از سر کوچه‌ی بی‌عاطفه تا ویرانه سنگ را راهی پیشانی‌مان می‌کردند هر چه ما آیه و قرآن و دعا می‌خواندیم بیشتر شک به مسلمانی‌مان می‌کردند بدترین خاطره آن بود که در آن مدت مردم روم نگهبانی‌مان می‌کردند هیچ جا امن‌تر از نیزه‌ی عباس نبود تا نظر بر دل حیرانی‌مان می‌کردند ✍️ 📝 🔸 | عضو شوید👇 ↳https://eitaa.com/ToroSina
ندبه.مهدیشهر.۲۲.دی.۱۴۰۲.mp3
48.92M
🎙قرائت دعای ندبه 🤲 توسل به حضرت زهرا (سلام الله علیها) 🕌مسجد امیرالمؤمنین مهدیشهر 📝 سلام الله علیها 🔸 | عضو شوید👇 ↳https://eitaa.com/ToroSina
"اشعار محمل اشعار اربعین امام حسین علیه السلام اربعین آمد دلم را غم گرفت بهر زینب(س) عالمی ماتم گرفت سوز اهل آسمان آید به گوش ناله ی صاحب زمان آید به گوش جان اهل بیت عصمت بر لب است کاروان سالار آنها زینب است جمله مستان سوی ساقی آمدند مست مست از جام باقی آمدند سینه ها آماج رگبار بلا جای زخم ریسمان بر دستها هوش از سر رفته و دل باخته جسم خود را بر زمین انداخته هر یکی در جستجوی تربتی بر لب هر یک کلامی، صحبتی قلبها پر شکوه از بیداد بود آشنای قبر ها سجاد(ع) بود رهبر زینب(س) امام راستین حجت حق بود زین العابدین(ع) با کلامش عمه را مغموم کرد تا که قبر یار را معلوم کرد آمده همراه دخت بوتراب بر سر آن قبر کلثوم و رباب زخمهای این سفر سر باز کرد هر کسی درد دلی آغاز کرد زینب ازم‍‍ژگان خود یاقوت سُفت داستان این سفر را باز گفت گفت ای سالار زینب السلام ماه شام تارزینب السلام بر تو پیغام سفر آورد ام از فتوحاتم خبر آورده ام کرد با من این مسیر عشق طی راس تو منزل به منزل روی نی معجرم نیلی شد و مویم سپید از غم دوری تو قدم خمید گر که دست رحمت و صبرت نبود زینبت در راه کوفه مرده بود ظلم دشمن تا که بی اندازه شد ماجراهای سقیفه تازه شد ریسمان بر گردن سجاد بود غربت بابا مرا در یاد بود دیدی از نی دست خواهر بسته بود؟ گوییا دستان حیدر بسته بود یاسها را جوهر نیلی زدند کودکان را یک به یک سیلی زدند از شماتت کردن دشمن مپرس از سه ساله دخترت از من مپرس شد سرت یک نیمه شب مهمان او با وصالت بر لب آمد جان او مرد در ویرانه و من زنده ام بی رقیه(س) آمدم شرمنده ام بارها از دوریت جان باختم بین مقتل من تو را در یافتم گر تو ای لب تشنه برداری سرت حال نشناسی دگر این خواهرت.... 1387/11/26" https://eitaa.com/ToroSina