تمام پریشانی های دنیا در ذهنم جمع شده اند؛ هر واقعه را صدها بار با خود مرور میکنم، با تمام واکنش‌ هایی که میتوانستم بدهم؛ اما هربار به مضحک ترین و احمقانه ترین واکنش روی آوردم. ذهنم را میبینی؟ همانند موهایم درهم گره خورده است؛ شاید هم بیشتر. حال بگذارید به صراحت عرض کنم که اگر با حیوانات واقعی زندگی میکردم آرامش بیشتری داشتم؛ اما این حیوانات انسان نما، این ها مرا به مرز جنون میرسانند.

🤷😔

از آن لحظات میگویم همان لحظه هایی که دست در دست به چشمان هم خیره شده ایم؛ غافل از دنیا، غافل از زمان و غافل از قهوه ای که سرد میشود. با تو و در کنار تو دنیا فاقد اهمیت است. بگذار تا ابد همینطور بمانیم؛ تا ابد چشمانت مال من باشند و تا ابد گرمی دستانت را در دستانم احساس کنم؛ بگذار تا ابد زمان را باهم متوقف کنیم. ~~~

درون قلبم برای تو قلعه ای از آجر ساخته ام؛ آجر هایی از جنسِ بند بند وجودم.

+

★ I know we'll never grow old together 'Cause you'll never grow old to me You're the pink in my cheeks And I'm scared 'cause that means I'm a little bit soft But don't beat yourself up, Bonnie It wasn't just the sun that I was hiding from We were messed up kids who taught ourselves how to live And I'm still scared that I'm not good enough I've always felt like a monster Long before I was bit But only seen as a monster Let's just say I'm used to it And I grew tough 'cause love it only hurt me back But loving you is a good problem to have And I'm used to that, but I could get used to this Yeah, I'm used to that, but I could get used to this

★ adventure time