| توییتا |
🔰مجموعه #توییتا تقدیم میکند: #نشریه #شماره_سه #اختصاصی ✅در این قسمت میخوانیم: 🔻سکوت در برابر نسل
#نشریه #شماره_سه
✅ویژگی معلم تراز(قسمت دوم): صبور باشد: داشتن صبر و پایداری، رمز موفقیت هر کاری است؛ بهویژه در تعالیم و تربیت و مسائل فرهنگی. نتیجه کار فرهنگی و تربیتی فوری نیست و اگر انسان صبور نباشد، موفق نمیشود. صبر و پایداری معلم، ضمن تضمین موفقیت او در عرصۀ تعلیم و تربیت، به دانش پژوهانش نیز درس صبوری و استقامت میدهد.
تکلیفگرا باشد: تکلیفگرایی یکی از رموز توفیق و تأثیر است. معلم باید همیشه به فکر وظیفه خود باشد و ببیند که در شرایط و محیط فعلی، با وجود همه نارساییها و مشکلات، چه کاری میتواند انجام دهد. یک معلم وظیفهگرا، باید بداند که همراهی نکردن دیگران، تکلیف او را ساقط نمیکند؛ زیرا قرآن میفرماید: «قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی»
(بگو من شما را به یک سخن پند میدهم. براى خدا قیام کنید؛ دو نفر، دو نفر و یک نفر، یک نفر.)
اخلاص داشته باشد: نجات انسان در زندگی ابدی بهوسیلهی اخلاص است؛ برای خدا، برای حقیقت کار کردن، مخلصانه کار کردن مایهی نجات است؛ این در خیلی از جاها پیدا نمیشود. آنجایی که انسان امکان دارد اخلاص بورزد غنیمت است؛ یکی از آنجاها معلّمی است. میتوانید بااخلاص کار کنید؛ و اگر بااخلاص کار کردید، کارتان برکت پیدا خواهد کرد.
منضبط باشد: معلم با نظم خود به دیگران نیز درس نظم میدهد. حضور به موقع در کلاس یا جلسه، اتمام به موقع درس یا سخنرانى، رعایت سیر بحث و عدم تشتت در ارائه مباحث، سبب جلب توجه مخاطبان و ایجاد جاذبه برای آنها میشود.
به هدف ایمان داشته باشد: معلم و مربی، باید به هدف خود ایمان داشته باشند. هیچ چیز نمیتواند انسانی را که به هدف و راه خود مؤمن و علاقهمند است، دلسرد کند. ممکن است یک معلم در تنگنای زندگی مادی قرار بگیرد و احساس کند که دیگران در رفاه بیشتری هستند، ولی ایمان و علاقه به کار، آنها را دلسرد نخواهد کرد. جا دارد در پایان روایتی از شکافنده ی علم و دانش، امام باقر(ع) بیان کنیم که میفرمايند: «همانا آن کسی از شما که دانش را آموزش دهد، پاداشی برابر دانش آموز دارد و البته آموزگار بر دانش آموز فضیلت و برتری دارد. پس دانش را از حاملان آن فراگیرید و چنان که عالمان به شما آموخته اند، آن را به برادرانتان بیاموزید.»
آموزگار نمونه باید متصف به صفات نیک باشد و به صورت همهجانبه رشد کرده باشد. با توجه به اینکه مخاطب معلمان در بهترین سن تاثیر پذیری هستند، دستیابی به صفات مطرح شده، نیازمند تلاش و پشتکار است تا معلم بتواند از این طریق، بهترین الگوی دانش آموزان بوده و با رفتار شایسته خویش، دانش آموزانی مؤمن و متعهد تربیت کند.
✍زهرا پورحقگو
@Twiitaa
| توییتا |
🔰مجموعه #توییتا تقدیم میکند: #نشریه #شماره_سه #اختصاصی ✅در این قسمت میخوانیم: 🔻سکوت در برابر نسل
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خداقوت
بریم که #نشریه #شماره_چهار رو شروع کنیم؟
آخرین نشریه ای هست که تو جشنواره #پاییز_توییتایی میفته پس امتیازاتشو دشت کنید👌
این شما و این موضوعات پیشنهادی برای نشریه شماره چهار👇👇👇
| توییتا |
🔰مجموعه #توییتا تقدیم میکند: #نشریه #شماره_چهار #اختصاصی ✅در این قسمت میخوانیم: 🔻دوران پسا اسد 🔻
#نشریه #شماره_چهار
✅🔻وفاق در بالا، فشار بر پایین
🔹دولتی که برنامه مشخصی برای اداره کشور و حل مسائل و بحرانهای آن نداشته باشد، به سیاست وفاق در بالا (یا همان چانه زنی) روی می آورد که نتیجه آن فشار بر پایین یا مردم خواهد بود.
🔹️ آنچه در صد روز ابتدایی دولت چهاردهم مشاهده می شود، موید این مدعاست. اساسا این سیاست، آسان ترین روش اداره کشور، و به تعبیر دقیق تر جمع کردن مسائل است. یکی از بنیادی ترین اصول این سیاست، گران سازی است که با نام علمی واقعی سازی از آن یاد می شود. نظیر واقعی سازی قیمت بنزین یا ارز. در این رویکرد، اگر قرار باشد صرفه جویی صورت گیرد، باید توسط مردم صورت گیرد، اگر قرار باشد، افزایش درآمدی حاصل شود، باید از طریق وضع انواع و اقسام مالیات ها بر مردم انجام شود. اگر قرار است کسری بودجه جبران شود، یا قطع یارانه مردم است، یا حذف کالابرگ است، و به طور کلی هر امری که به طور مستقیم به مردم مرتبط است.
🔹در مقابل دولت هیچگاه به سوی حیف و میل هایی که توسط اهالی قدرت صورت می گیرد نزدیک هم نمی شود، چرا که ممکن است دورهمی هایی که به نام وفاق شکل گرفته است، بر هم بخورد. یک مثال خوب در این خصوص، بحث میترینگ است که بارها و بارها توسط دکتر جلیلی مطرح شده است، اما هیچ گوش شنوایی در این خصوص وجود ندارد. سیاست وفاق در بالا و فشار بر پایین متضمن نوعی مصلحت گرایی نیز است.
🔹️البته روشن است که حکمرانی نیازمند مصلحت سنجی هایی موردی، موقتی و استثنایی نیز هست، اما اگر عمل بر اساس مصلحت و نقض رویه های مستقر به امری رایج تبدیل شود و دولت انبانی از ناترازی ها را بر دوش گرفته و استناد به آن به دنبال مجوزهای خاص باشد، با پدیده نامبارک مصلحت گرایی مواجه هستیم و حال آنکه هیچ مصلحتی بالاتر از عمل به عدالت نیست.
🔹سیاست وفاق در بالا و فشار بر پایین، به شدت برای یک دولت بدون برنامه جذاب است. یک شیوه اداره کشور است با حرف زدن و دستکاری اعداد و ارقام: حرفها به نفع مردم و اعداد علیه مردم. یکی از خطرات بالقوه این سیاست، برون گرایی اصلاحی است. بر این اساس ریشه اصلی معضلات کشور نه در ساختار درونی دولت که در بیرون و به طور خاص، مردم و دشمنان خارجی جستجو میشود. برون نگری اصلاحی یکی از بدافزارهایی است که به نرم افزار مقاومت نیز آسیب می زند. راهبرد مقاومت یک مجموعه الزامات نظری و عملی دارد.
🔹️از جمله الزامات نظری آن، فهم این مطلب است که ریشه اصلی مشکلات کشور در داخل کشور قرار دارد، و از جمله الزامات عملی آن، پیشگام بودن دولتمردان در مقاومت است. به عبارت دیگر، سیاست فشار بر مردم باید به سیاست فشار بر دولتمردان به معنای عام کلمه، یعنی همه مسئولان ممکتی، تبدیل شود. به نحوی که مردم به رأی العین ببینند که اگر سیاست مقاومت متضمن سختی ها و دشواری هایی است، این مسئولین مملکت هستند که بیش از همه بار این مقاومت را بر دوش دارند.
🔹در حکمرانی مطلوب، اصلاحات به همان میزان که متوجه مردم است و اقدامات دشمنان نیز رصد می شود، معطوف به دولتمردان و ساختارهای حکومتی و شیوه حکمرانی نیز هست. چرا که اساسا جدایی میان دولت و مردم وجود ندارد. به قول رئیس جمهور محترم، مردم و مسئولین نباید دو سفره جداگانه پهن کنند.
🔹️امیرمومنان علی(ع) می فرمایند که خداوند بر حاکمان عادل واجب کرده است که همانند ضعیف ترین افراد جامعه زندگی کنند. اما سیاست وفاق در بالا و فشار بر پایین چیزی جز پر و پیمان شدن سفره اهالی قدرت در بالا و خالی تر شدن سفره مردم در پایین نیست.
🔹این ادعای عوام فریبانه که مهم نیست مسئولین کشور بهترین زندگی را داشته باشند بلکه مهم آن است که به مردم خدمت کنند، چیزی جز یک ایده انحرافی در توجیه اشرافی گری مسئولین و نابود کردن نرم افزار مقاومت نیست. ساده زیستی دولتمردان یک توصیه اخلاقی نیست، یک واجب الهی است و محال است دولتمردی که در این زمانه دشوار به اشرافی گری خو کرده باشد بتواند گرهی از مشکلات کشور بگشاید.
#مخفی
@Twiitaa
| توییتا |
🔰مجموعه #توییتا تقدیم میکند: #نشریه #شماره_چهار #اختصاصی ✅در این قسمت میخوانیم: 🔻دوران پسا اسد 🔻
#نشریه #شماره_چهار
✅کشتار طنطوره
یک هفته پس از آنکه دیوید بن گوریون، رئیس اجرایی سازمان جهانی صهیونیستی تشکیل کشور اسرائیل را اعلام کرد، روستای کوچک ساحلی طنطوره صحنه یکی از بدترین قتل عام نیروهای استعماری صهیونیستی علیه بومیان شد. گردان سی و سوم هاگانا (گردان سوم تیپ الکساندونی) به روستا حمله کرد و 200 فلسطینی را کشت. به گفته شاهدان فلسطینی، این قتل عام در طول شب انجام شد و چندین ساعت به طول انجامید. گزارش های آنها از قتل عام توسط نیروهای اسرائیلی مستند شده است. به گفته برخی منابع، حدود 300 فلسطینی کشته شده اند.
در دهه 1990، یک دانشجوی فارغ التحصیل اسرائیلی که در حال مطالعه تأثیرات نکبه بر چندین روستای نزدیک حیفا بود به نام تدی کاتز، مصاحبههای زیادی در مورد قتل عام انجام داد که گفته میشد تیپ الکساندرونی اسرائیل در شهر طنطوره در فلسطین انجام داده است.تدی کاتز با حدود 135 نفر، اعم از فلسطینی و اسرائیلی، مصاحبه کرد و 140 ساعت شهادت برای پایان نامه خود در دانشگاه حیفا جمع آوری کرد.کاتز از طریق شهادت های شخصی و اظهارات شاهدان عینی مشخص کرد که سربازان اسرائیلی در طنطوره مرتکب جنایات جنگی مانند کشتن افراد غیرمسلح، تجاوز جنسی و غارت شدند.. کاتز شهادت تکان دهنده ای را از کهنه سربازان گرفت که متعاقباً همه ی آنها آنچه را که گفته بودند پس گرفتند. کاتز به دلیل افترا مورد شکایت قرار گرفت و اجازه شنیدن نوارهای او در دادگاه داده نشد.دانشگاه مدرک او را لغو کرد و کاتز در ابهام محو شدایلان پاپه، مورخ، که در آن زمان استاد دانشگاه حیفا بود، از کاتز حمایت کرد و در مقالهای با عنوان «پرونده تانتورا در اسرائیل: تحقیق و محاکمه کاتز» به جزئیات این ماجرا اشاره کرد. او به بخشهایی از جامعه اسرائیل و بهویژه اقدام بخش دانشگاهی برای تحریف واقعیت نکبه اشاره کرد. در سال 2007، به دلیل اصرار به اینکه قتل عام در تانتورا رخ داده است، مجبور شد از سمت خود در دانشگاه استعفا دهد...
بیست و دو سال بعد، کارگردان آلون شوارتز برای شنیدن داستان کاتز که تا آن زمان چندین سکته مغزی را تجربه کرده بود، ملاقات کرد. کاتز به شوارتز اجازه دسترسی کامل به ضبط هایش را داد.شهادت ها در مستندی از آلون شوارتز، به نام تانتورا، در جشنواره ساندنس در یوتا به نمایش درآمد. شهادت سربازان اسرائیلی را که در قتل عام شرکت داشتند ، یکی از سربازانی که در طنطوره بود در این فیلم گفت: «آنها ما را به قاتل تبدیل کردند». ما اعراب را به صف کردیم و بی دلیل به آنها شلیک کردیم.» یکی دیگر نقل می کند که چگونه پس از دستگیری 15 جوان فلسطینی، سربازان آنها را در یک بشکه فرو کردند و به سوی آنها شلیک کردند تا جایی که خون آنها در بشکه جاری شد.یکی دیگر از سربازان سابق در تنتوره اظهار می کند که "تلفات عرب زیادی وجود داشت و آنها مانند زباله پراکنده شدند." شاهد دیگری با ناراحتی می گوید: گفتن ممنوع است. هایم لوین نقل می کند که چگونه یکی از اعضای یگان خود به سراغ گروهی متشکل از 15 یا 20 اسیر جنگی رفت و همه آنها را کشت.یکی از شرمآورترین شهادتهای این فیلم مربوط به آمیتزور کوهن، قاتل جمعی صهیونیستی بود که با افتخار از اولین ماههای سربازیاش به عنوان سرباز رژیم اسرائیل صحبت کرد.کوهن در حالی که با صدای بلند قهقهه می زد اعتراف کرد: «تعداد عرب هایی را که در سال 1948 کشتم را به خاطر نمی آورم. من هرگز این تعداد را نشمارم، زیرا یک قاتل بودم و هیچ اسیری هم نگرفتم».«من حساب نکردم. من یک مسلسل با 250 گلوله داشتم. نمی توانم بگویم چند نفر.آمیتزور کوهن، "قصاب تانتورا" در سن 96 سالگی در شهرک بنیامینا که در سال 1922 تأسیس کرد درگذشت.
✍نسترن سادات مصطفی زاده
@Twiitaa
| توییتا |
🔰مجموعه #توییتا تقدیم میکند: #نشریه #شماره_چهار #اختصاصی ✅در این قسمت میخوانیم: 🔻دوران پسا اسد 🔻
#نشریه #شماره_چهار
✅ابتذال در نمایش خانگی
جامعهی امروز، برای گذراندن اوقاتفراغت خود، به راههای مختلفی رویآورده است. شاید اگر در جامعهی امروز، سری به خیابان بزنید و از چندنفر محدود بپرسید که اوقات فراغت خود را چگونه میگذرانید، با پاسخی پرتکرار مواجه شوید. "نمایش خانگی"
حال که تماشای نمایش خانگی بخش مهمی از زندگی جامعهی امروز را به خود اختصاص داده است، در این نوشتار بر آن شدیم تا گوشهای از مشکلات فرهنگی که در این فیلمها به چشم میخورد را بررسی کنیم. اصلا چرا گفته میشود که بیشتر نمایشهای خانگی به جای فرهنگ سازی، به ابتذال روی آوردهاند؟ چه مواردی هستند که باعث میشوند این فیلمها، گاهی مبتذل شمرده شوند؟
به گفتهی کارشناسان، این گرایش به تولید انبوه در نمایش خانگی، صرفا اهداف مالی را ترغیب میکند. این دنبال پول بودن و دنبال منافع مالی صرف بودن، در هر رویدادی حتی غیرفرهنگی هم حتما فرصتطلبی هم و کمفروشی و ابتذال را نهایتا همراه خواهد داشت. به خاطر غلبه سرمایه سالاری در شبکه نمایش خانگی، نمیتوان انتظار بازتولید فرهنگ فاخر و متعالی را در آن داشت. در همان نخستین سریالها و برنامههایی که وارد شبکه نمایش خانگی شدند هم رویکرد هنجارگریزی وجود داشت؛ اما هر چه جلوتر آمدیم این وضعیت بیشتر شد. طوری که امروز میبینیم پلتفرمهای اکرانکننده سریالها و سازندگان آثار در شبکه نمایش خانگی برای جلب مشتری، دست به هر کاری میزنند.
پوشش ناهنجار، آرایش غلیظ و رفتارهای خارج از عرف و جذابیتهای بصری با استفاده ابزاری از زنان، از فاکتورهای استفاده شده در این مجموعه سریالهاست تا بتوانند با نمایش آنچه فضای تلویزیونی و رسانه ملی آن را نشان نمیدهد، برگ برندهای برای ثروت زایی بیشتر و شاید هم ترویج فساد و بیبندوباری در جامعه در دست داشته باشند.
طبق نظر برخی دیگر از کارشناسان، نبود نظارت کافی بر این سریالها، از مهمترین دلایل مشکلات موجود در این سریالها است. متأسفانه برای مدتها، وزارت ارشاد از یکسو و صداوسیما از سوی دیگر خود را متولی این موضوع میدانستند. پس از اینکه مسئولیت این امر به طور مشخص بر عهده صداوسیما قرار گرفت، فقدان قانون جامع برای نهاد تنظیمگر، مهمترین عامل رشد ابتذال در شبکه نمایش خانگی شد.
موارد متعددی در این سریالها وجود دارد که میتوان تک تک آنها را موشکافی کرد و دربارهی آنها اندیشید که آیا این موارد واقعا متناسب با فرهنگ ایرانی- اسلامی هستند یا دقیقاعکس آن است؟ لاکچریگرایی و دعوت به تجمل، ترویج روابط آزاد و خارج از ازدواج، شکستن چارچوب خانواده، خیانت، جای خالی دین و افراد متدین آن هم در جامعه دینی، سیاهنمایی، تحقیر و تضعیف جامعه، خشونت و افراطیگری، کاربرد کلمات مذموم و نمایشی از مشکلات ازدواج و فرزندآوری، استفادهی بیمحابا از مواد مخدر و عادیانگاری سیگار کشیدن بانوان، موسیقی و رقص، از دیگر ویژگیهای سریالهای نمایش خانگی هستند که در تقابل با فرهنگ اصیل دینی و ملی میباشند که جا دارد برای هر کدام از این موارد، خون گریه کنیم. چرا نمایش خانگی به جای فرهنگسازی، به پیاده نظام دشمن در جنگ شناختی تبدیل شده است و در مقابل فرهنگ اسلامی ایستاده است؟ سهم هر کدام از ما در این جنگ شناختی چیست؟ اگر اندیشه کنیم، خودمان میتوانیم به این سؤال پاسخ دهیم...
✍زهرا پور حق گو
@Twiitaa
| توییتا |
🔰مجموعه #توییتا تقدیم میکند: #نشریه #شماره_چهار #اختصاصی ✅در این قسمت میخوانیم: 🔻دوران پسا اسد 🔻
#نشریه #شماره_چهار
✅اثر بخشی خانواده درمانی بر زندگی مردم
خانواده درمانی یا همان زوج درمانی یکی از شاخههای رشتهی روانشناسی است که در طی چند سال اخیر به لطف فضای مجازی در حال دیده شدن و ایجاد چهرهای مثبت درمیان مردمان جامعه اعم از قشر تحصیل کرده و یا حتی با تحصیلات کمتر است.
پیشتر، شاید در همین یکی دو دههی اخیر اگر از زوج درمانی صحبتی به میان میآمد تصورات و پیشفرضهای مردم چنین بود که "مگر خودمان عقل نداریم دیگری برایمان تصمیم بگیرید؟" یا "من خودم دانشگاه رفتهم/ دختر و پسر شوهر دادم نیازی نیست کسی برایم چیزی دیکته کند!" اما اکنون کمکم مراجعه به یک فرد متخصص که سالیان سال در حوزه خانوادهدرمانی تحصیل کرده، امری طبیعی و جا افتاده است هرچند همچنان زور تعصب بر ضمیر ناخودآگاه جامعه در مراجعه به زوجدرمانگران، میچربد.
یک رابطهی خوب بیش ازآنکه پدید آمدنی باشد ساختنی است! عشق بیش از آنکه شعلهای نامیرا باشد، مشعلیاست در حوادث و طوفانهای مشاجرات و بحثهای زناشویی که اگر مراقبت صحیح از آن را بلد نباشیم خاموش خواهد شد. پس از آنکه هیجانات اولیه تشکیل یک رابطه فروکش کند یا در طوفانهای زندگی قرار بگیریم کلاف سردرگم تعارضات و اختلافات نمایان خواهد شد که درصورت کوششهای اشتباه ولو در جهت نجات زندگی، جز آنکه گرهای کور بر سایر گرهها بیفزاییم کار به جایی نخواهیم برد. پس در اینجاست که نیاز به جلسات زوجدرمانی نمود پیدا میکند.
اما چرا باید غرور و تعصبمان را برای مراجعه به زوجدرمانگران کنار گذاشت؟
باید بدانیم که هرچقدر هم در بهترین رشته و دانشگاه درس خوانده باشیم، تجربه واسطهگری ازدواج و شوهر یا زن دادن فرزندان و اطرافیانمان و... را دارا باشیم هرگز بصورت تخصصی و با در نظر نقاط کور یک رابطه، توانایی درست بهکار گیری بسیاری از تکنیکها و مهارتهای ارتباطی موثر در بهبود یک رابطه را نمیدانیم! ما همیشه به عنوان یک همسر، در سویی از دعواها و مشاجرات پیش آمده ایستادهایم و نگریستن از زاویه سوم شخص به مشکلات رابطه آن هم هنگامی که درست در وسط آتش سوزاننده مشکلات زناشویی قرار داریم، کمی سخت و گاها نشدنی است!
پس در چنین مواقعی که نه خود یارای مقابله با منیتهای درونی و حل صحیح مشکلات را داریم و نه ورود بزرگترها و اطرافیان که اکثر مواقع چیزی جز دمیدن بر شعلهها باشد نیست، وجود یک فرد بیطرف، متخصص و کارآمد یعنی همان زوجدرمانگر بسیار ضروری خواهد بود!
زوج درمانگر چوب جادویی برای پاک کردن افکار و خاطرات و تجربیات منفی زناشویی شما را ندارد بلکه به شما میآموزد که چگونه چرخهی معیوب ارتباطی را پیدا کنید! الگوهای رفتاری، تعارضات درونی، طرحوارهها، تفاوتهای شخصیتی، تفاوت در باورهای بنیادین و... همه و همه تحت بررسی موشکافانهی یک زوج درمانگر حرفهای برای کشف و درمان و بهبود چرخه معیوب قرار خواهد گرفت. او به عنوان یک فرد سوم شخص به شما خواهد آموخت که چگونه حتی ابراز صحیح احساسات و افکار داشته باشید، چگونه احوالات یکدیگر را درک کنید و کمک کند بجای آنکه زوجین یکدیگر را مقابل هم ببینند و یارکشی کنند چگونه پشت هم و درکنار هم خود را ببینند!
زوجدرمانگران نه تنها در بهبود یک رابطه زناشویی میتوانند به شدت موثر باشند بلکه حتی به شما کمک میکنند که با داشتن جلسات مشاورهای پیش از ازدواج، چگونه در انتخاب صحیح شریک زندگی خود موفق باشید و حتی در هنگام طلاق نیز میتوانید با مشاورهی صحیح، یا شما را بصورت منطقی از طلاقهای هیجانی بازدارند یا اینکه بصورت منطقی در انجام این کار مشاوره دهند و از فرایند تصمیمگیری آگاه سازند اما درآخر زوجدرمانگران صرفا تسهیلگر و روشنگر مسیر هستند نه دیکتهکننده چرا که تصمیمگيرنده نهایی شما هستید.
درنهایت درصورت بروز هرنوع مشکل جدی در زندگی با یافتن زوجدرمانگر مناسب و کنار گذاشتن تعصبات، آرامش روانی و بهبود رابطه را به زندگی خود بازگردانید.
✍فاطمه یعقوبیه مقدم
@Twiitaa
| توییتا |
🔰مجموعه #توییتا تقدیم میکند: #نشریه #شماره_چهار #اختصاصی ✅در این قسمت میخوانیم: 🔻دوران پسا اسد 🔻
#نشریه #شماره_چهار
✅اسنپ بک چیست؟
اسنپبک (Snapback) یک روند در چارچوب توافق هستهای ایران و گروه ۱+۵ (برجام) است که در صورت تخطی هر یک از طرفین از تعهداتشان، میتواند به بازگشت تحریمهای سازمان ملل علیه ایران منجر شود. این روند بهطور خاص بهعنوان مکانیزمی برای نظارت و اجرای توافق طراحی شده و در صورت بروز مشکلات یا نقض تعهدات، میتواند به صورت خودکار موجب احیای تحریمها گردد.
روند اسنپبک به چه صورت است؟
در صورتی که یکی از طرفین برجام معتقد باشد که طرف مقابل به تعهدات خود عمل نکرده است، ابتدا میبایست مسأله را در کارگروه رفع تحریمها مطرح کند. این کارگروه ۳۰ روز فرصت دارد تا مسئله را حل کند. اگر مشکل حل نشود، طرف ناراضی میتواند موضوع را به کمیته مشترک (متشکل از نمایندگان کشورهای ۱+۵، اتحادیه اروپا و ایران) ارجاع دهد.
در صورت بنبست:
کمیته مشترک ۱۵ روز وقت دارد تا به حل مشکل بپردازد.
اگر کمیته مشترک به نتیجه نرسد، موضوع به سطح وزرای خارجه برده میشود و در صورت عدم توافق، هیئت مشاور سه نفره تشکیل خواهد شد تا به اختلاف رسیدگی کند.
بازگشت تحریمها:
اگر حتی با نظر هیئت مشاور هم مشکل حل نشود، در نهایت پرونده به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع خواهد شد.
اگر شورای امنیت نتواند به توافق برسد، تحریمهای پیشین علیه ایران بهطور خودکار بازخواهند گشت.
در این مرحله، ایران و سایر طرفها باید بهدقت مراقب باشند تا از کشاندن موضوع به شورای امنیت جلوگیری کنند، چرا که اگر موضوع به آنجا برسد، هیچ کشور عضو دائم شورا (آمریکا، روسیه، چین، بریتانیا و فرانسه) قادر به استفاده از حق وتو به نفع ایران نخواهند بود.
هدف این مکانیزم:
هدف از اسنپبک، جلوگیری از نقض توافقات و تضمین این است که در صورت بروز هرگونه نقض، تحریمهای سابق دوباره بهطور خودکار باز خواهند گشت تا طرفهای متعهد به رعایت شرایط برجام ادامه دهند. این مکانیزم بهویژه برای ایران مهم است چون هرگونه اقدام به نقض توافق میتواند منجر به بازگشت تحریمهای سازمان ملل شود که تبعات سنگینی برای کشور خواهد داشت.
✍فتاح روشنفکر
@Twiitaa
| توییتا |
🔰مجموعه #توییتا تقدیم میکند: #نشریه #شماره_چهار #اختصاصی ✅در این قسمت میخوانیم: 🔻دوران پسا اسد 🔻
#نشریه #شماره_چهار
✅نقش فیلمهای درحال اکران سینما در سبک زندگی مردم
امروزه فضای مجازی با بازو هایی چون شبکه های اجتماعی، پیامرسان ها، خبرگزاری ها و... افکار و رفتار و علایق مردم را در دست دارد. اما در سال هایی نه چندان دور سینما و خصوصا هالیوود در کنار تلویزیون ها، مهم ترین عوامل در ذائقه سازی برای مردم شناخته میشدند کما اینکه هنوز هم به کمک استریم ها، نمایش خانگی و وی او دی ها توانسته اند تا حد زیادی دست خود را در این وادی نگه دارند.قبل از ظهور سینما و تلویزیون، انواع نمایش ها چون تئاتر و اپرا این مدال را بر گردن داشتند. و حتی قبلتر، کتاب ها، مطبوعات و رسانه های نوشتاری عهده دار این وظیفه بودند.
سینما اما، از همان روز های ابتدایی خود نشان داد که پتانسیلی سرشار تر و فراگیر تر از سایر رسانه ها و هنر ها دارد.
شاید شنیده باشید که اولین تصویر متحرک یا اصطلاحا فیلمی که به صورت عمومی و در مکانی که بعد ها به مثل آن سینما گفته شد، به نمایش در آمد، تصویری از یک قطار بود که از دور دست ها به سمت دوربین می آمد و سپس با زاویه ای از کنار آن میگذشت.مردم چون تا به آن زمان تصویری چونان برگرفته از حقیقت ندیده بودند وقتی قطار با سرعت به قاب تصویر نزدیک میشد از ترس اینکه به آنها برخورد کند از سالن نمایش فرار میکردند.
اما این پتانسیل ذائقه سازی و تأثیر بر سبک زندگی توسط هنر هفتم، در طول تاریخ بیشتر از اینکه برای فرهنگسازی و ترویج رفتار های درست و بهنجار برای تمام تمدن ها استفاده شود، بازیچهٔ دست صاحبان ثروت بوده است.
در قرن بیستم هالیوود یکه تازانه و با سرعت و همه گیری زیادی مردم آمریکا و برخی دیگر ازکشور ها را به سمت فرهنگ مصرف گرایی و سبک زندگی باب میل نظام سرمایه داری سوق میداد.
عده ای که سعی در کنترل اقسام مختلف زندگی مردم دنیا داشتند هرچه را که میخواستند میتوانستند توسط سینما رواج بدهند.
به طور مثال کمپانی های بزرگ دخانیات که سعی در عادی سازی هر چه بیشتر محصول سود آورشان، ایجاد تقاضای کاذب و پر کردن هرچه بیشتر جیب هایشان داشتند.به این فکر افتادند که جذاب ترین قهرمان های سینما را سیگاری نشان دهند.روش های جذاب و خاص دست گرفتن سیگار، روشن کردن سیگار و... هم از دیگر شگرد های آنها بود.
بعد از مدتی مصرف دخانیات در آمریکا و برخی کشور های دیگر چند برابر شد.
اما جیب کمپانی ها هنوز جا داشت.
حال چطور است زیبا ترین خانوم ها هم در فیلم ها سیگاری باشند. اینگونه فقط مرد ها نیستند که سیگار می خرند.
از اینجور نمونه ها در طول دهه های گذشته بسیار است.
مُد های پوشاک، ازدواج سفید و ول انگاری روابط، همجنسگرایی، رویای آمریکایی و... مفاهیم و عناوین دیگری هستند که هرکدام با اهداف متفاوت و شیوه های گوناگون توسط سینما یا قبح شکنی و عادی سازی شده اند.یا بیشتر از گذشته ترویج پیداکرده اند.
جامعه ایران هم در بازه های زمانی مختلفی، تحت تأثیر امواجی در سینما و تلویزیون قرار گرفته است.گاهی این امواج از خارج از کشور نشأت میگرفته.مانند سریال های ترکی که با دوبله شدن و پخش از شبکه های ماهواره ای در ایران به سرعت مخاطب خود را یافت و اثر مخرب قابل ملاحظه ای بر خانواده ها گذاشت.از طرفی آمار خیانت هارا افزایش داد و از طرف دیگر اعضای خانواده را به شک و عدم اعتماد مبتلا ساخت.
گاهی هم این امواج حداقل ظاهرا منشأ داخلی داشته اند.مثل موجی که در دههٔ ۹۰ در دل سینمای خودمان پرورانده شد و با سیاه نمایی و خود تحقیری و نشان دادن صرفا بدی ها و مشکلات کشور،از علاقهٔ مردم به وطن خودشان کاست. امید را در دل خیلی ها کشت و بر آتش مهاجرت ها و فرار مغز ها بیشتر از قبل دمید.
سهم صداوسیما و جریان انقلابی و مذهبی و انسانی سینما در فرهنگسازی و اصلاح و ساخت نظام تمایلات مورد نظر اما، اگر نگوییم هیچ، در مقابل سایر امواج بسیار کم بوده.حتما بوده اند آثاری که تأثیر مثبتی بر فرهنگ جامعه گذاشته اند و سینما گرانی که در پی اصلاح و تعالی بخشیدن ذائقه و سلیقهٔ مخاطب هستند.اما هیچوقت این تلاش ها به منزلهٔ یک موج و جریان اساسی احساس نشده و صرفا آثاری معدود در این زمینه خلق شده اند.و حتی همان آثار هم به خوبی به مخاطب شناسانده و عرضه نشده اند.
این کمرنگ و کم اثر بودن هم هم قطعا دلایلی مشخص دارد.یکی از این دلایل شعار زده بودن است.
سینما و تلویزیون هرگز شعار را بر نمی تابد. برای حرف زدن در محصولات تصویری باید کلام خورد را بین چند لحاف بپیچید و جایی در پس ذهن مخاطب پنهان کنید تا توی چشم نزند.اینجا هرچقدر حرف رو تر باشد کمتر شنیده میشود.و متأسفانه این را هنوز که هنوز است ما یاد نگرفته ایم.و سطح توقعمان از این مدیوم را در حد سر زبان انداختن ها چند تکه کلام شوخی وار تقلیل داده ایم.
این مقاومت در برابر فهمیدن هم در نوع خود شایستهٔ تقدیر است.
✍امیررضاساجدی
@Twiitaa
| توییتا |
🔰مجموعه #توییتا تقدیم میکند: #نشریه #شماره_چهار #اختصاصی ✅در این قسمت میخوانیم: 🔻دوران پسا اسد 🔻
#نشریه #شماره_چهار
✅دوران پسا اسد
پیشبینی دقیق وضعیت #سوریه پس از سقوط دولت، بسیار دشوار است و به عوامل متعددی بستگی دارد که پیشبینی آنها با اطمینان ممکن نیست،با توجه به آنچه در یک ماه گذشته و خصوصاً هفته گذشته در ســــوریه رخ داده است (و بدون دسترسی به اطلاعـات محرمانه یا گزارشهای لحظه به لحظه) میتوان به برخی احتمالات اشاره کرد:
وضعیت انسانی شهروندان
ناامنی و بینظمی: سقوط دولت میتواند به بینظمی گسترده، خشونتهای خیابانی، غارت و ناامنی منجر شود. گروههای مسلح ت.روریستی ممکن است تلاش کنند تا قدرت را به دست بگیرند و این میتواند به ناامنی بیشتر و درگیری بین گروهها منجر شود.
کمبود منابع: خدمات اساسی مانند آب، برق، غذا و مراقبتهای بهداشتی ممکن است مختل شود، و به کمبود شدید و بحران انسانی منجر شود.این مشکل به ویژه در مناطقی که قبلاً نیز از کمبود منابع رنج میبردند،میتواند تشدید یابد
آوارگی و مهاجرت: خشونت و بینظمی ممکن است باعث فرار مردم از خانههایشان و افزایش آوارگی در داخل و خارج از سوریه شود.
نقش بازیگران خارجی: بسته به اینکه چه گروهی یا قدرت خارجی در کنترل سوریه قرار گیرد، وضعیت حقوق بشر و وضعیت زندگی شهروندان میتواند به طور چشمگیری تغییر کند ، مداخله قدرتهای خارجی نیز میتواند به افزایش تنشها منجر شود.
وضعیت سرزمین سوریه:
جنگ داخلی ؛احتمال تشدید جنگ داخلی و درگیریهای بین گروههای مذکور وجود دارد ،این میتواند به تخریب بیشتر زیرساختها و کشته و زخمی شدن بیشتر شهروندان منجر شود.
تجزیه: در برخی سناریوها، کشور ممکن است به مناطق مختلف تحت کنترل گروههای مختلف تقسیم شود.
مداخله خارجی ؛ کشورهای خارجی ممکن است سعی کنند تا در این وضعیت مداخله کنند، که میتواند به ثبات بیشتر یا ناامنی بیشتر بینجامد، بسته به اهداف و رویکرد مداخله کنندگان دارد.
بازسازی طولانی مدت: حتی در بهترین سناریو، بازسازی سوریه و احیای زیرساختها و ثبات به زمان و منابع زیادی نیاز خواهد داشت
اما تحلیل حضرت رهبر ورای اینهاست او با قاطعیت و با اطمینان می گوید شاید طولانی شود ولی قطعاً به دست جوانان سوری همه ی آنها بیرون رانده میشوند و حتی اخراج آمریکایی ها را از منطقه در آینده یقین میداند
فقط میتوانم این را بگویم که دانستنِ او فراتر از تحلیل هاست
مهم: این فقط احتمالاتی است و هیچکدام با قطعیت قابل پیشبینی نیست، برای اطلاعات دقیقتر و به روز، باید به منابع خبری معتبر و گزارشهای سازمانهای بینالمللی مراجعه شود. وضعیت سوریه پیچیده و پویا است و پیش بینی آینده آن نیازمند تحلیل دقیقی از عوامل مختلف سیاسی، نظامی و اجتماعی است.
✍مجتبی صالح روشن
@Twiitaa
| توییتا |
🔰مجموعه #توییتا تقدیم میکند: #نشریه #شماره_چهار #اختصاصی ✅در این قسمت میخوانیم: 🔻دوران پسا اسد 🔻
#نشریه #شماره_چهار
✅علت های مطلوب نبودن سرانه مطالعه ایرانیان:
عامترین تعریف از سرانه مطالعه، ميانگين مدت زمانهای مطالعه یک نفر در یک شبانهروز است. شاخص اصلی در اندازهگیری سرانه مطالعه، مطالعه کتاب غیردرسی است و مطبوعات، شبکه های اجتماعی و سایت های اینترنتی در این اندازهگیری محاسبه نمیشوند. این عدد در ژاپن 90 دقیقه، در ترکیه،مالزی و انگلستان 55 دقیقه، در آمریکا 20 دقیقه و در ایران عددی بین 2 تا 15 دقیقه است! آیا ایرانیان کمتر کتاب میخوانند؟
مطالعه در ایران بین اندکی از افراد جریان داشته و نظام آموزشی نیز افراد را به کتابخوانی تشویق نمیکند. بسیاری از دانشآموزان و دانشجویان جز کتابهای درسی، کتاب دیگری را مطالعه نمیکنند؛ قطعا بحث های فرهنگی که در کشورمان جریان دارد، نقش اساسی در سرانه مطالعه پایین ما ایرانیان دارد که در ادامه به چند مورد از آنها اشاره میشود:
🔅یکی از آفات سرانه مطالعه پایین ایرانیان را میتوان در فرهنگمان مشاهده کرد؛ ترجیح شنیدن بر خواندن. سخنرانی ها بدلیل فن بیان مناسب سخنران، همراه با شیوه های اثرگذار او در انتقال مفاهیم، نسبت به متون مکتوب برای مخاطبان جذابیت بیشتری دارند. شاید علت محبوبیت و فراگیر شدن کتابهای صوتی و پادکست ها به نسبت نسخه های مکتوب و چاپی نیز همین باشد.
🔅مورد بعدی این است که اکثر ما ایرانیها، خود را دانای کل دانسته و اعتماد به نفسی داریم که گویا تمام اطلاعات در نزد ماست و دیگر به بروز کردن اطلاعات از طریق متون مکتوب احتیاجی نداریم! شما اگر به میان مردم بروید و از آنها سوالی بپرسید به ندرت میگویند: "نمیدانم". این افراد عمدتا از سطح مطالعه بالایی برخوردار نیستند اما معمولا برای هر سوالی در هر زمینهای، جوابی به شما میدهند!
🔅کمبود کتابخانههای عمومی کشور به خوبی نشان دهنده عدم توجه به بحث مطالعه است؛ هر چند کتابخانههای موجود نیز با بروز نبودن کتابها، ساعت کاری نامناسب، کمبود فضای مناسب مطالعه، کمبود امکانات مطلوب نظیر اینترنت و... همراه هستند.
🔅در سالهای اخیر با افزایش گرانی ها و تورم، رفته رفته کتاب به عنوان یک کالای لوکس قرار گرفته و تهیه برخی کتابها برای دانشجویان و استادان دانشگاهها نیز دشوار شده چه برسد به افراد دیگر که مسئله مطالعه در اولویت اولیه زندگی آنان نیست.
🔅شبکههای اجتماعی سبب شده خوانش مطالب زرد، جایگزین مطالعه عمیق شود؛ اثرگذاری کتاب بعنوان یک رسانه، به صبر و بردباری احتیاج دارد اما اثرات متون فضای مجازی که اکثرا نه مفید هستند و نه قابل ارجاع، به سرعت در جامعه دیده میشود.
🔅نهادینه سازی یک رفتار فرهنگی، به سیاستگذاری های بلند مدت احتیاج دارد. فرهنگ کتابخوانی باید از دوره کودکی آغاز شود. مطالعه در مکان های عمومی و زمان های مرده، باید از طریق سیاستگذاری های مناسب برای کودکان ایجاد شود. هرچند یادمان باشد کودکی که در خانه و در دست والدین کتاب نبیند، کتابخوان نمیشود!
✍سیدعباس نقیبی
@Twiitaa
| توییتا |
🔰مجموعه #توییتا تقدیم میکند: #نشریه #شماره_چهار #اختصاصی ✅در این قسمت میخوانیم: 🔻دوران پسا اسد 🔻
#نشریه #شماره_چهار
✅چرا شکست کامیلا هریس مهم است؟
بیش از یک ماه از انتخابات ایالات متحده آمریکا میگذرد. در این میان آنقدر اتفاقات مهمی افتاده است که پیروزی ترامپ را کاملا از ذهنمان بیرون کرده است. بهرحال، صحبت از انتخابات آمریکا بحث داغ یک ماه پیش بود. چه بسا تحلیل آتش بس حزب الله یا سقوط سوریه ضروری تر به نظر بیاید. اما دقیقا به همین خاطر، اکنون وقت مناسبی برای تحلیل انتخابات آمریکاست. حالا که هیجانات فرونشسته، حزب دموکرات دست از سرزنش مردم برداشته است و حزب جمهوری خواه شوق مفرط ابتدای پیروزی را ندارد. اکنون زمان آن است که نگاهی به انتخابات 2024 ایالات متحده آمریکا بیندازیم و شاید درس هایی از آن بگیریم.
5 نوامبر 2024، دونالد ترامپ با 312 رای الکترال و 50 درصد رای مردمی در مقابل هریس با 226 رای الکترال و 48و نیم درصد رای مردمی پیروز شد و پا در کاخ سفید گذاشت. یک و نیم درصد رای بیشتر، به چشم ما پیروزی آنچنانی به نظر نمی آید اما برای ترامپی که دفعه قبل بدون رای مردمی و با رای الکترال وارد کاخ سفید شده بود، قطعا چشمگیر است. اما واقعا چه شد که اینبار هم ترامپ پیروز شد؟
در اولین نگاه، هریس نماینده وضع موجودی بود که هیچکس از آن راضی نبود و مستقیم از درون کاخ سفید آمده بود. او باید به همه ثابت میکرد که من شرایط را بهتر از الان میکنم، هرچند در فرصت چهارساله قبلی این کار را نکردم. تحلیل غلطی نخواهد بود اگر بگوییم هریس گزینه مناسبی برای حزب دموکرات نبود. شاید اگر شخص دیگری انتخاب میشد، شرایط فرق میکرد. اما اینبار میخواهیم دید جدیدی به این مسئله داشته باشیم و کمپین های انتخاباتی را بررسی کنیم.
کمپین های انتخاباتی قطعا نقش مهمی بازی کردند. هرچه ترامپ در باورهای خود تندتر و تندتر میشد، هریس سعی میکرد چهره ای خوب حتی برای جمهوری خواه ها باشد. به بیان دیگر، به جای جذب گروه هایی که ممکن بود به او رای بدهند (شما بخوانید مسلمان ها)، روی صحبتش خطاب به شهروندانی شد که از قبل قصد داشتند آرای خود را به صندوق ترامپ روانه کنند.
کمپین انتخاباتی ترامپ یک روایت داشت. «مردان آمریکایی جایگاه خود را از دست داده اند. اوضاع خانواده و مذهب بهم ریخته است. جایگاه آمریکا در جهان و خاورمیانه افول کرده است. اقتصاد وضع فجیعی دارد و مقصر همه این جریانات، حزب دموکرات و مهاجرین هستند. ترامپ هم قهرمانیست که قرار است شما را از این وضع نجات بدهد» ترامپ سعی نمیکرد خود را ثابت کند، سعی میکرد این روایت را جا بیندازد. حتی اگر بعضی از سیاست های پیشنهادی مطابق با حل این مسائل نبود، ترامپ شخصیتی بود که در این روایت مینشست.
دانشگاه ها و محیط های آکادمیک شاید تحت تسخیر سیاست های دموکرات ها و حزب چپ به نظر می آمدند اما شبکه های اجتماعی قطعا در اختیار حزب راست و جمهوری خواه ها بود و هست. اگر همین الان محبوب ترین کانال های پادکست و یوتیوب برای جوانان آمریکایی را فهرست کنید، 10 کانال اول متعلق به حزب راست است. همه این افراد و کانال ها سیاسی نبودند، اما اوضاع جامعه را روایت میکردند. پادکست های محبوب توسعه فردی، از سیاست صحبت نمیکنند، اما از ضعیف شدن جایگاه مردان در جامعه آمریکا حرف میزنند. حتی اگر به طور قطع نگویند که ما طرفدار ترامپ بودیم، دقیقا همان داستانی را روایت میکردند که حزب جمهوری خواه روایت میکرد.
به علاوه، در مقابل سلبریتی های هالیوودی که عملا محبوبیت خود را از دست داده بودند، سلبریتی هایی ظهور کردند که وجه نخبگانی داشتند. مواجهه این دو نوع سلبریتی و جذب گروه دوم از سوی جمهوری خواه ها قطعا به جا انداختن روایتشان کمک کرد. حمایت تیلور سویفت شاید 10 سال قبل مهم بود، اما اکنون حمایت ایلان ماسک است که اهمیت دارد.
مجموع این موارد، همان است که در آمارها میبینیم. هر نسل نسبت به نسل قبلی، محافظه کارتر و راستی تر میشود. البته این فضای جدیدی نیست، بلکه جریانیست که از مدتها قبل شروع شده بود. ترامپ بعد از شکست قبلی خود برای این انتخابات دورخیز کرده بود و برنامه داشت که از همه این فرصت ها استفاده کند. روایت ترامپ دقیقا سیاست های پرمناقشه دولت بایدن را هدف گرفته بود و هرچقدر هریس بیشتر دست و پا میزد، بیشتر در این تله گیر میکرد. در نهایت، پیروزی ترامپ مدیون روایتگری طولانی مدت و دقیق بود. بد نیست برای تمرین نگاهی به ایران بیندازیم. لیست محبوب ترین یوتیوبرها و برنامه سازهای شبکه اجتماعی در ایران را نگاه کنیم و ببینم آنها چه روایتی برای مردم جا می اندازند؟
✍انسیه علیمحمدی
@Twiitaa
| توییتا |
🔰مجموعه #توییتا تقدیم میکند: #نشریه #شماره_چهار #اختصاصی ✅در این قسمت میخوانیم: 🔻دوران پسا اسد 🔻
#نشریه #شماره_چهار
✅دیگرانی به نام افغان
هفته آخر شهریور بود و از آنجا که مدرسه روستایی بود، تا لحظات آخر درگیر ثبت نام دانش آموزان بودیم. داخل دفتر، مدیر و مستخدم مدرسه به ترکی از روزشان صحبت می کردند. ترکی بلد نبودم. سعی میکردم از میان کلماتشان، کلیات حرفشان را حدس بزنم که دو مرد برای ثبت نام فرزندانشان وارد دفتر شدند. آنها هم شروع به ترکی صحبت کردن کردند. پس از مدتی، مرد بلند شد و گفت: خب چقدر باید برای شهریه مدرسه پرداخت کنم؟ مدیر پاسخ داد: شهریه برای اتباع است. نیازی نیست شهریه بپردازید. مرد پاسخ داد: خب من هم افغانستانیم.
مرد تعریف کرد که 15 سال است در ایران زندگی میکند و همه فرزندانش متولد ایران هستند. ترکی و فارسی را بدون لهجه سخن میگفت و چهره آفتاب سوختهاش مانع از تشخیص چهرهاش میشد.
با گذشت نزدیک به سه ماه از مدرسه، مثال های این چنینی زیاد دیدهام. دانش آموزانی که نه فقط خودشان، بلکه پدر و مادرشان هم متولد ایران هستند. آنقدری غرق در فرهنگی ایرانی شدند که حتی در سبک زندگی هم قابل تشخیص نیستند. حقیقتش فقط وقتی به خودم میآیم که میبینم نمازخانه دبستان پر شده از دخترانی که دست بسته نماز میخوانند.
تجربه من البته به شدت با سایرین متفاوت بود. من در منطقه روستایی بودم که غالب اتباع بیش از 30 سال در آن زندگی میکردند، کارگر، طبقه ضعیف و مذهبی ترسان از طالبان. معلم ساکن کرج احتمالا با افغان های تازه پاسپورت گرفته ای روبروست که به شدت در تعارض با ایرانی ها هستند، مذهب در آنها کمرنگ شده است، کارگر و از نظر اقتصادی ضعیف هستند اما پرخاشگرند. دانشجوی ایرانی احتمالا با نسل نخبه و غنی روبروست که با فرار اشرف غنی، وطن خود را ترک کردند. از طالبان متنفر هستند و از نظر مذهبی طیف گستردهای را شامل میشوند. این دانشجو احتمالا با افغانی مواجه است که میتوانسته در یک کشور اروپایی درس بخواند اما به هر دلیلی فعلا ایران را انتحاب کرده است. باید دقت داشت که مواجهه با هر گروه تجربه زیسته متفاوتی برای شما بر جای خواهد گذاشت.
تجربیات افراد از تعامل با افغان ها به شدت متفاوت است. طبیعتا، نظرات متفاوتی درباره چگونگی برخورد با آنها دارند. علت سخنان متفاوت و بعضا متناقض افراد در همین گزاره ساده است: «افغان ها یکدست نیستند.» فارغ از مذهب متفاوت آنها با یکدیگر، خیلی مهم است که بدانید دارید درباره کدام موج مهاجرین افغان صحبت میکنید. مهم است بدانید از مهاجرین غیرقانونی سخن میگویید یا پاسپورت دار یا دارای کارت اتباع. مهم است که بدانید که فرد چندسال است آمده و زمان کدام حکومت مهاجرت کرده است. مهم است بدانید این خانواده چند نسل است داخل ایران زندگی میکند.
به نظر میرسد عدم تصمیم گیری دولت در چگونگی مواجهه با هر نسل، تغییر سیاست ها هر چهارسال یکبار، نوسان سیاست های تحصیلی و شغلی به چنان کلاف سردرگمی تبدیل شده که هرگونه راه برای صحبت کردن را بسته است. سیاستهای دوگانه دولتها در اجازه ورود به اتباع دادن و سپس عدم ارائه امکانات به آنها، شاهد مثالی برای این موضوع است البته فقط دولت نیست که نمیداند باید چکار بکند بلپکه متخصصین و مردم عادی هم سردرگم هستند. شاید برای همین است که آمارها هم متفاوت و گاها متناقض هستند.
این میشود که پس از سه دهه حضور اتباع در ایران، هیچ جواب واحدی برای حل مسئله نداریم. صادقانه بگویم هنوز نمیدانیم که آیا واقعا حضور افغان ها باعث و بانی تورم هست یا نه. نمیدانیم راست است که دولت، به افغان ها یارانه میدهد یا نه. اگر یارانه هست پس چرا همه خدمات اعم از تحصیل و درمان برای آنها هزینه بالاتری دارد و چرا افغانستانی ها مجبورند کودکشان هم به کار در باغ و مزرعه ببرند؟ اگر نیست، پس این آمارها چیست؟
اما سوال اصلی همچنان پابرجاست. نقش ما چیست؟ آیا ما هم قرار است در بازی احزاب و جریانات رسانهای غرق شویم؟ آیا ماهم قرار است بین دو گزاره «خب جنگ زده اند» یا «افغان ها ما را بدبخت کردهاند» گیر بکنیم؟ تصمیم ما چه عقلانی باشد چه احساسی، فرصت ها یا تهدیدها بسیاری پیش روی ما میگذارد. خوشبختانه یا متاسفانه راه سومی وجود دارد.
من نام آن راه سوم را آموزش میگذارم. چه افغان ها از ایران بروند و بخواهند در کشور خودشان زندگی بکنند چه داخل ایران بمانند، باید وضعشان بهتر شود. باید مهارت داشته باشند تا زندگیشان را بچرخانند. قشر ضعیف باید آموزش ببیند که به بزهکاری و دام گروهک های افراطی نیافتد. قشر نخبه باید آموزش ببیند تا خدمت خلق کند چه به هم ملیتهایش چه به همسایگانش. پزشک خوب افغانستانی به ایرانی ضرر نمیرساند، مهندس خوب افغانستانی به ایرانی ضرر نمیرساند، دانش آموز خوب افغانستانی به ایرانی ضرر نمیرساند. اما این تفکر که آموزش افغانها مهم نیست و شتاب زدگی آموزش و پرورش در درست کردن ابرو حتی به قیمت آسیب زدن به چشم، میتواند این کار را انجام دهد.
✍انسیه علیمحمدی
@Twiitaa