#نماز_شب
💠استاد حسین مظاهری؛
🔸بیایید با خدا رابطه پیدا کنید به جایِ اینکه نگران مشکلاتتان باشید...به جای اینکه شب خوابتان نبرد...
🔸و اینکه آیا فردا چه میشود و دیروز چه شد؟
بلند شو وضو بگیر در مقابل خدا راز ونیاز کن
از گناه توبه کن...تمام دردھایت از بین می رود نماز است ..نمازشب تقویت اراده می دهد !
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
@VESAL_180
۶ خرداد ۱۴۰۱
8.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 با امام زمانت حرف بزن
❤️من امام زمان رو خیلی خیلی دوست دارم...
👐🏻 از ده تا هم بیشتر 😊
✍ ســـلام فرمــانده
#جمعه_های_دلتنگی💔
#امام_زمان
♡﴾ @VESAL_180 ﴿♡
┈┈••✾•🌻🍁🌻•✾••┈┈
۶ خرداد ۱۴۰۱
~چَنـد قـَدَمـ👣تآ وِصـآلــّ🍃
#وظایف_منتظران 🔴 قسمت سوم وظایف منتظران 🔗 برگرفته از کتاب مکیال المکارم 🔵 دعوت مردم به سوی امام ع
4_5952002301982935316.mp3
5.09M
#وظایف_منتظران
🔴قسمت چهارم وظایف منتظران
🔗 برگرفته از کتاب مکیال المکارم
🌹 انواع روشهای دعوت کردن مردم به سوی امام عصر(ارواحنا فداه)
💯#نون_شب
🎙️#ابراهیم_افشاری
♡﴾ @VESAL_180 ﴿♡
┈┈••✾•🌻🍁🌻•✾••┈┈
۶ خرداد ۱۴۰۱
۷ خرداد ۱۴۰۱
~چَنـد قـَدَمـ👣تآ وِصـآلــّ🍃
بِسمِ نآمَتـ ڪِھ اِعجاز میڪُنَد... بســمِ #اللھ••💚
بِسمِ نآمَتـ ڪِھ اِعجاز میڪُنَد...
بســمِ #اللھ••💛
۷ خرداد ۱۴۰۱
☂هر وقت خواستی تسلیم شی
یا عقب بکشی
به خودت بگو :
مگه من چند بار به دنیا میام😌⁉️
مگه چند بار فرصت زندگی بهم داده میشه🤷🏻♂
#انگیزشی🦋
🍃@VESAL_180
۷ خرداد ۱۴۰۱
از غیبت بیزار بود
به محض اینکه کسی شروع به
غیبت میکرد
بلند صلوات میفرستاد
نمیگذاشت
که آن شخص به غیبتش ادامه بدهد
اگربه تذکرش اهمیت نمیداد
مجلس رو ترک میکرد
#شهیدعلیرضانوری🕊
#لحظه_ای_با_شهدا
♡﴾ @VESAL_180 ﴿♡
┈┈••✾•🌻🍁🌻•✾••┈┈
۷ خرداد ۱۴۰۱
نَفسآدممثلبچھآدممیمونھ..
بایدوقتگذاشٺوتربیتشکرد🙂
اگھرهابکنیمشتربیتندارھکہهیچ
خودمونُهمبھبادمیدھ..!
بذاریدنفستونباتربیتباشھ!
بدونھجلوۍامامزمانشنباید#گناھ
بکنھ🖐🏻-!
- کنترلشکنمشتے!(:
#مبارزه_با_نفس
♡﴾ @VESAL_180 ﴿♡
┈┈••✾•🌻🍁🌻•✾••┈┈
۷ خرداد ۱۴۰۱
Panahian-Clip-NoghteZaafKhoobHayeMamooli-64k.mp3
2.18M
《🎶》
چکاࢪکنیم دشمنۍِدشمنان ࢪوباوࢪکنیم؟
وبرائتمون ࢪو از دست ندیم؟
#استاد_پناهیان
#سخن
#حال_خوب
♫♬@VESAL_180♫♬
۷ خرداد ۱۴۰۱
~چَنـد قـَدَمـ👣تآ وِصـآلــّ🍃
بسم حق...🍂 پسرکفلافلفروش اینقسمت #دوست #پارت49 من هم مثل شما ايرانی هستم، اهل شيراز و پدرم از عل
بسمحق...🍂
♡پسرکفلافلفروش♡
اینقسمت#پاکت
#پارت50
دوستي من با هادي ادامه داشت.
زماني كه هادي در منزل ما كار ميكرد
او را بهتر شناختم.
بسيار فعال و با ايمان بود.
حتي يك بار نديدم كه در منزل
ما سرش را بالا بياورد.
چند بار خانم من،كه جاي مادر
هادي بود، برايش آب آورد.
هادي فقط زمين را نگاه ميكرد
و سرش را بالا نميگرفت.
من همان زمان به دوستانم گفتم:
_من به اين جوان تهراني بيشتر
از چشمان خودم اطمينان دارم.
بعد از آنبا معرفي بندهمنزل چند
تن از طلبه ها را لوله كشي كرد.
كار لوله كشي آب در مسجد را هم
تكميل كرد.
من و هادي خيلي رفيق شده بوديم.
ديگر خيلي از حرف هايش را به من
ميزد.
يك بار بحث خواستگاري پيش آمد.
رفته بود منزل يكي از سادات علوي.
آنجا خواسته بود كه همسر آينده اش
پوشيه بزند.ظاهراً سر همين موضوع
جواب رد شنيده بود.
جاي ديگري صحبت كرد.
قرار بود بار ديگر با آمدن پدرش
به خواستگاري برود كه ديگر نشد.
اين اواخر ديگر در مغازه ي ما چاي
هم ميخورد! اين يعني خيلي به ما
اطمينان پيدا كرده بود.
يك بار با او بحث كردم كه چرا براي كار
لوله كشي پول نمي گيري؟
خب نصف قيمت ديگران بگير.
تو هم خرج داري و...
هادي خنديد و گفت:
_خدا خودش ميرسونه.
دوباره سرش داد زدم و گفتم:
_ يعني چي خدا خودش ميرسونه؟
بعد با لحني تندگفتم:
_ ما هم بچه آخوند هستيم و اين
روايتها را شنيده ايم.
اما آدم بايد براي كار و زندگي اش
برنامه ريزي كنه، تو پس فردا ميخواي
زن بگيري و...
هادي دوباره لبخند زد و گفت:
_آدم براي رضاي خدا بايد كار كنه،
اوستا كريم هم هواي ما رو داره،هر
وقت احتياج داشتيم برامون ميفرسته.
من فقط نگاهش ميكردم. يعني اينكه
حرفت را قبول ندارم. هادي هم مثل
هميشه فقط ميخنديد!
بعد مكثي كرد و ماجراي عجيبي را
برايم تعريف کرد. باور کنيد هر زمان
ياد اين ماجرا ميافتم حال و روز من
عوض ميشود.
آن شب هادي گفت:
_شيخ باقر، يه شب تو همين نجف
مشكل مالي پيدا كردم و خيلي به
پول احتياج داشتم.
ًآخر شب مثل هميشه رفتم توي حرم
و مشغول زيارت شدم. اصلا هم حرفي دربارهي پول با مولا اميرالمؤمنين نزدم.
همين كه به ضريح چسبيده بودم،
يه آقايي به سر شانه ي من زد و گفت:
_ آقا اين پاكت مال شماست.
برگشتم و ديدم يك آقاي روحاني پشت
سر من ايستاده. او را نميشناختم.
بعد هم بي اختيار پاكت را گرفتم.
هادي مکثي کرد و ادامه داد:
_بعد از زيارت راهي منزل شدم.
پاكت را بازكردم. با تعجب ديدم مقدار
زيادي پول نقد داخل آن پاكت است!
هادي دوباره به من نگاه كرد و گفت:
_شيخ باقر، همه چيز زندگي من و
شما دست خداست.
من براي اين مردم ضعيف، ولي با ايمان
كار ميكنم. خدا هم هر وقتاحتياج داشته باشم برام ميذاره تو پاكت و ميفرسته!
خيره شدم توي صورتش.
من ميخواستم او را نصيحت كنم،
اما او واقعيت اسلام را به من ياد داد.
واقعاً توكل عجيبي داشت.
او براي رضاي خدا كار كرد.
خدا هم جواب اعمال خالص او را به
خوبي داد.
بعدها شنيدم که همه از اين خصلت
هادي تعريف ميکردند. اينکهکارهايش
را خالصانه براي خدا انجام ميداد.
يعني براي حل مشکل مردم کار
ميکرد اما براي انجام کار پولي نميگرفت.
ادامه دارد...
#یک_لقمه_کتاب 📚
┏━🍃🌺🍃━┓
@VESAL_180
┗━🍂━
۷ خرداد ۱۴۰۱
قرآن وقتۍ میخواد انسان رو از
شیطان🔥 بترسونہ ، میگھ :
حواستون باشه کہ شیطان فتنه نکنه
و شما رو به برھنگۍ نکشونه!
"لایفتننکم الشیطان...ینزع عنہما لباسهما"
هرحرکت و برنامهای که به بیحجابی
بینجامه فتنهی شیطانه...😈!
#حجاب
#رزق_امروزمون💡
♡﴾ @VESAL_180 ﴿♡
┈┈••✾•🌻🍁🌻•✾••┈┈
۷ خرداد ۱۴۰۱