eitaa logo
~چَنـد قـَدَمـ👣تآ وِصـآلــّ🍃
1.7هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
36 فایل
دیـٰانت منهـٰاے سیـٰاست🍃 نتیجہ‌اش مےشود کربلـٰا💔؛ نہ‌ ظهور!💚 شروط‌"تبادل‌،کپی..."🤗↶ https://eitaa.com/sh_Vesal180 "شنوای حرفاتون هستیم"😉↶ https://daigo.ir/secret/1491814313 هشتگ‌ها😇↶ https://eitaa.com/3121542/16574 .
مشاهده در ایتا
دانلود
~چَنـد قـَدَمـ👣تآ وِصـآلــّ🍃
بسم رب حق🌱 ✨پسرک فلافل فروش✨ #پارت57 این‌قسمت#تفکرفرهنگی اين را بارها مشاهده کردم که شخصيت های فر
بسم رب حق🌱 ✨پسرک فلافل فروش✨ این قسمت اولين بار که ايشان را ديدم همراه ما با يک خودرو به سمت نجف برمی گشتيم. موقع اذان صبح بود که به ورودی‌نجف وکنار وادی‌السلام رسيديم،هادی‌به راننده گفت: _ نگه دار. تعجب کرديم،گفتم: _شيخ هادی اينجا چه کار داری❓ گفت: _ميخواهم بروم وادی السلام. گفتم: _نميترسی؟ اينجا پراز سگ وحيوانات است. صبر کن وسط روزبرو توی‌قبرستان. هادی برگشت و گفت: _مرد ميدان نبرد از اين چيزها نبايد بترسد.بعد هم‌پياده شد ورفت. بعدها فهميدم که مدتها در ساعات سحر به وادی السلام می رفته و بر سر مزاری که برای خودش مشخص کرده بود مشغول عبادت می شده. هادی مرد مبارزه بود. او در ميدان رزم و در مقابل دشمن هم دست از اعتقاداتش بر نمی داشت. هميشه تصوير مقام عظماي ولایت را بر روی سينه داشت. برای رزمندگان عراقی صحبت می‌کرد و آنها را از لحاظ اعتقادی آماده می کرد. يادم هست خيلی با اعتقادبه جمعی از رزمندگان عراقی مي گفت: _لحظه ی‌شهادت نام مقدس ياحسين را به زبان داشته باشيد تاخود آقا بالای سرتان بيايد. کل وسايل همراه هادی،در همه ی مدت حضور در ميادين نبرد،فقط يک ساک دستی کوچک بود. تعلقات او ازهمه‌ی دنيای مادی بريده شده بود.در دوران نبرد خيلي کم غذا می خورد، می گفت: _شايد بقيه ی رزمندگان‌همين را هم نداشته باشند. کم می خوابيد و به واقع خودش رابرای وصال آماده کرده بود. هادی درخط نبرد هم وظيفه ی روحانی بودن و مبلّغ بودن خود را رها نمی کرد. در آنجا هم، وظيفه ی هر کس را به آنها متذکر می شد. زمانی هم كه احتياج بود در كار تداركات و رساندن آب وآذوقه كمك می كرد. ادامه دارد ...✨ ┏━🍃🌺🍃━┓ @VESAL_180 ┗━🍂━