وصیت ستارگان 🌷💫
. 🇮🇷《هو الله العلیّ الاعلی》 خاکهای نرم کوشک💦 🌷زندگینامه #شهیدعبدالحسین_برونسی
. 🇮🇷《هو الله العلیّ الاعلی》
خاکهای نرم کوشک💦
🌷زندگینامه #شهیدعبدالحسین_برونسی🌷
🕊 قسمت هشتادو دوم
《 هدیه های شخصی (۳)》
🌷 جمعیت دوباره #صلوات فرستادند. عبدالحسین رفت پشت تریبون. بعد از مقدماتی، بنا گذاشت به صحبت. از #جبهه و جنگ گفت و از این که نباید #جبهه را خالی گذاشت. خیلی #پرشور حرف می زد و مسلط. 🌸☺️
🌷بی اختیار یاد لحظه های قبل از عملیات افتاده بودم، و یاد حال و هوای عبدالحسین؛ وقتی که تو نقطه رهایی سخنرانی می کرد برای بچهها، #واقعا نقطه رهایی، نقطه رهایی می شد از دنیا و از تمام تعلقات دنیایی؛اثر صحبت او. 🎤
🌷در آن لحظه وقتی به خودم آمدم، دیدم عبدالحسین رفته تو فاز #معنويات، و دیدم مسجد یکپارچه #شور و هیجان شده. تاثیر صحبتش، تو چهره خیلی ها واضح و آشکار بود. خوب یادم هست بعد ازسخنرانی، خیلی ها مخصوصا جوانها، بلند شدند. همان جا ثبت نام کردند برای رفتن به جبهه ها. ☺️🌷
🌷بعضی هاشان حتی بعدا جذب سپاه شدند. آخر شب ،وقتی بر می گشتیم خانه، بهش گفتم: #حاج-آقا شما چرا در خواست #ماشین نمی کنین برای این جور کارها؟🚘
🌷خندید و گفت: می خوام اجری هم به شما برسه. گفتم: لااقل هدیه هایی رو که به خانواده شهدا می دین، پولش رو که می شه از سپاه گرفت. گفت:
#ارزش_این_کارها_به_همینه_که
#آدم_از_جیب_خودش_مایه_بگذاره.
وقتی این حرف را می زد به #حقوق کم او فکر می کردم، و به افراد تحت تکلفش.😔🌸
#اِللَّھُمَّعَجِلݪِوݪیَڪَاݪفَࢪُج
کــانــالِ وَصیَتِ سِتارِگان
❤️ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥︎𑁍○
🍃 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥︎𑁍○
@V_setargan