♻️ وقتی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام از کنیزی مظلوم دفاع می کند....
⬇️ دفاع از #دخترکی_مظلوم
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در کوچههای کوفه قدم میزد #کنیزی را دید که #گریه میکند.
فرمود : چرا گریه میکنی؟
کنیز گفت : ارباب من پولی داد تا #گوشت خریداری کنم ، حال که گوشت را خریده به منزل بردم .
ارباب میگوید : گوشت #مرغوب نیست پس بده ، و قصّاب نیز قبول نمی کند .
#نه_قصّاب میپذیرد ، و #نه_صاحب_من مرا به منزل راه میدهد.
امام علی علیه السلام همراه آن زن به قصّابی آمد، و از قصّاب خواست که گوشت را #عوض کند ، یا #پول آن را بدهد.
قصّاب #عصبانی شد و چون حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را نمی شناخت، #مُشتی بر سینه امام کوبید و گفت :
از مغازه خارج شو ، این معامله به شما ربطی ندارد.
امام علی علیه السلام #مُشت آن قصّاب را #تحمّل_کرد و بیرون آمد و کنیز را به خانه اربابش برد.
آنها حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را #شناختند و #احترام گذاشتند و آن کنیز را با #محبّت پذیرفتند.
امّا همسایگان قصّاب اطراف او جمع شده ، گفتند:
می دانی مُشت بر سینه چه کسی نواختی؟
آن شخص حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بود.
مرد قصّاب امام علی علیه السلام را بسیار دوست میداشت، امّا نمی شناخت ، از جسارت و گناه خود در نزد امام فراوان #عذرخواهی کرد.
و برخی نوشتند که :
با #ساطور قصّابی آن #دست که بر سینه امام کوبید را #قطع کرد ، که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام ضمن #دلداری او را #شفا داد.
📗 بحارالانوار ، ج ۴۱ ، ص۴۸، حدیث ۱
💖 اللهم صل علی امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب علیه السلام 💖
@Valayat61