eitaa logo
- خادِمُ‌الࢪُقَـیِہ:)
117 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
309 ویدیو
25 فایل
﷽ دلگێࢪݩباش، دلٺ‌ڪه‌گێࢪباشدࢪهاݩمێشوۍ ێادٺ‌باشـد، بۍٺعلق‌بودݩ،شرطِ‌شهادٺ‌اسٺ... _ڪُپۍ؟حَݪـالٺ‌؛هدف‌ما‌چیز‌دیگࢪیـست(:🌱 _شࢪو؏↯¹⁴⁰¹/¹¹/²³ _ساعٺ‌" ¹¹:¹¹ _اݩدڪی حࢪف⇣ https://harfeto.timefriend.net/16762125798805 -پشٺ‌صحنہシ(شراٻتـ) @valleyball11 ³⁰⁰•••✈️•••⁴⁰⁰
مشاهده در ایتا
دانلود
انقدر ازش بدم میاد! فکر کرده اون شاهه منم نوکرشم که اینطوری دستور میده! صبر کن من حال تو یکی و میگیرم! چپ چپ نگاهش کردم و رفتم کپیدم سرجام که محیا خواهر محنا یکی با آرنجش زد به پهلوم و گفت: -ببینم خره چجوری همچین صحنهی خرکی و بازی کردی که منم داشت باورم میشد کسی مزاحمت شده؟ پشت چشمی براش نازک کردم و گفتم:-هنوز ترلان و نشناختی میمون جان؟ محنا خندید و گفت: -اینجاش و خوب اومدی! میمون جـــــانـ... که با صدای فرزاد خفه خون گرفت: منم که به غرورم بر خورده بود دست محنا و محیا رو گرفتم و با طلبکاری نگاهش￾ببینم اینجا دورهمی گذاشتین؟ اگه نمیتونین تو کلاس بشینین لطفا بیـــــرون! کردم و گفتم: -البته که میریم. فکر کردی کی هستی که کلاست خیلی مهم باشه که ما بخوایم براش سر و دست بشکونیم؟ انگار رهبری، رئیس جمهوری چیزیه! والا به خدا ما رفتیم عزت زیاد! بعد جلو چشمای بهتزده و البته عصبانیش زدیم از کلاس بیرون. همین که از کلاس رفتیم بیرون زدیم زیر خنده و محیا گفت:آفرین آفرین دستامون و کوبیدیم به هم و رفتیم سلف تا یه چیزی بکنیم تو این شکممون تا صدای قار و قورش به گوش سومانیای بیچاره نرسیده...! ❈💛❈➺ ❥💛❥{https://eitaa.com/joinchat/1434714432C3c2332a1a5}