🌄 از خيمه آمدم بيرون تا طلوع عرفات را ببينم.
به خيابان اصلی رسيدم.
خانمی روی صندلی نشسته بود.
سلام كردم و گفتم:
اينجا نشستی؟ هوا خيلی گرمه.
گرمازده میشی!!؟
چشمانش پر اشك شد و گفت:
سر راه نشستم.
آخه هر كسی بخواد بياد عرفات از اينجا رد میشه.
نشستم سر راه آقا!
سر راه !
تو نشسته!
آقا!
و من از همه بیمعرفتترم.
رفتم وضو گرفتم و بعد از مدتی دوباره نشسته بود.
و باز هم گريه میكرد.
گفتم اجازه میدهید عكسی بگيرم؟
گفت:
فقط صورتم نيفته.
باز هم گريه میكرد.
نميدانم تا كی آنجا بود!
نميدانم مسافرش را پيدا كرد يا نه؟
فقط میدانم عاشق بود.
نه گرما حس میكرد و نه خسته میشد.
السلام عليك ياصاحبالزّمان.❤️🌸
#عرفه
#روز_عرفه
#امام_زمان منتظر بیداری ماست✌️
#کانال_جهادی_سنگر_خاکی_آغاجاری
من انقلابی هستم....
https://eitaa.com/Vatan1444