✅پادشاه و نوجوان
✍️یکی از پادشاهان به بیماری هولناکی که نام نبردن آن بیماری بهتر از نام بردنش است ، گرفتار گردید. گروه حکیمان و پزشکان یونان به اتفاق رأی گفتند : چنین بیماری ، دوا و درمانی ندارد مگر اینکه زهره (کیسه صفرا) یک انسان دارای چنین و چنان صفتی را بیاورند. پادشاه به مأمورانش فرمان داد تا به جستجوی مردی که دارای آن اوصاف و نشانه ها می باشد ، بپردازند و او را نزدش بیاورند. مأموران به جستجو پرداختند ، تا اینکه پسری (نوجوان) با را همان مشخصات و نشانه ها که حکیمان گفته بودند ، یافتند و نزد شاه آوردند. شاه پدر و مادر آن نوجوان را طلبید و ماجرا را به آنها گفت و انعام و پول زیادی به آنها داد و آنها به کشته شدن پسرشان راضی شدند. قاضی وقت نیز فتوا داد که : ریختن خون یک نفر از ملت به خاطر حفظ سلامتی شاه جایز است.
جلاد آماده شد که آن نوجوان را بکشد و زهره او را برای درمان شاه ، از بدنش درآورد. آن نوجوان در این حالت ، لبخندی زد و سر به سوی آسمان بلند نمود. شاه از او پرسید : در این حالت مرگ ، چرا خندیدی ؟ اینجا جای خنده نیست .نوجوان جواب داد : در چنین وقتی، پدر و مادر ناز فرزند را می گیرند و به حمایت از فرزند بر می خیزند و نزد قاضی رفته و از او برای نجات فرزند استمداد می کنند و از پیشگاه شاه دادخواهی می نمایند ، ولی اکنون در مورد من ، پدر و مادر به خاطر ثروت ناچیز دنیا ، به کشته شدنم رضایت داده اند و قاضی به کشتنم فتوا داده و شاه مصلحت خود را بر هلاکت من مقدم می دارد. کسی را جز خدا نداشتم که به من پناه دهد، از این رو به او پناهنده شدم.
سخنان نوجوان ، پادشاه را منقلب کرد و دلش به حال نوجوان سوخت و اشکش جاری شد و گفت : هلاکت من از ریختن خون بی گناهی مقدمتر و بهتر است. سر و چشم نوجوان را بوسید و او را در آغوش گرفت و به او نعمت بسیار بخشید و سپس آزادش کرد. لذا در آخر همان هفته شفا یافت .(و به پاداش احسانش رسید.)
همچنان در فکر آن بیتم که گفت
پیل بانی بر لب دریای نیل
زیر پایت گر بدانی حال مور
همچو حال تست زیر پای پیل
@WelaiatMadaran1399HRA
يا امام رضا(ع)!
من ندیدم که کریمی به کرم فکر کند
به چه مقدار به زائر بدهم فکر کند
از شما خواستن عشق است، ضرر خواهد کرد
هر که در وقت گدایی به رقم فکر کند
@WelaiatMadaran1399HRA
#شهیدانه
اگــر شــما اهــل شهادت، باشــید
یقــینا هــر ڪجا ڪــه باشــید
و مــوعدش برســد
شمــا را در اغــوش میگیــرد (:
چــہ در جبهــه ...
چــہ در سوریــه ...
چــہ در کوچــه پس ڪوچــہهاے تہران
شــهیدمحمدمحمدے
#تلنگر {⛏}
🌼〖 هیچ وقت از گذشتهی یک نفر
برعلیهاونشخص استفاده نکن ...
چونممڪنهخدا
گذشتهی اونآدم رو
تبدیل به آیندهۍ توڪنه!🐋 .〗🕊
✨| @WelaiatMadaran1399HRA
#حࢪفقشنڱ {📣}
چراوقتےدکترامیگن
امیدتونبھخداباشہهمہناامیدمیشن؟!
مگہخداامیدِهمہمانیست؟🕊
اصنمگہامیدۍبالاترازخداهست:)؟! 🧡
✨| @WelaiatMadaran1399HRA
#تلنگر {⛏}
🌼〖 دقتکردیوقتےشارژِگوشیمون؛
درحالتِاخطارِچقدرسریعمیزنییمبہشارژ؟!
الانهم؛زمانِغیبت؛
توحالتِوضعیتقرمزه‼️
بایدسریعتقوامونوبزنیمبہشارژ...🌱 •°.〗
✨| @WelaiatMadaran1399HRA
🔻استاد پناهیان :
علت ڪینه نظام سلطه ازحجاب آن است ڪه افزایش #هرزگے موجب کاهش #مقاومت مےشود.
🔸 بےحجاب شدن هنرنیست؛✋
🔹 غیرمحجبه درعالم زیاداست!😕
✅ این حجاب است که
❤️حرف تازه جهان امروز است!
✨| @WelaiatMadaran1399HRA
✍️ آیت الله جاودان :
اگر گناه روی دل آدم بماند ، گرفتاری بار میآورد. نشانهاش این است که نیم ساعت در روضه مینشینیم ولی گریه نمیکنیم. این نشان میدهد که گرد و خاک روی دل ما نشسته و اگر نه ساختمان دل اینگونه است که با روضه بسوزد.اگر کسی هویٰ و هوس را کنار بگذارد، با اینکه بشر است، ولی ساختمانش عوض میشود.
📜 امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) میفرماید : «اجر کسی که قدرت بر گناه بیابد و عفت پیشه کند، کمتر از اجر مجاهد در راه خدا نیست. کسی که عفت پیشه کند، نزدیک است که جزء فرشتگان شود.»
✨| @WelaiatMadaran1399HRA
#عکس_مذهبی 🌱
#پروفایل 🌱
پس کی به پایان میرسد این دوران؟!
نمی آیی؟! 💔
#امام_زمان
برای دریافت این عکس با کیفیت بالاتر عکس زیر را ذخیره کنید ☑️
✨| @WelaiatMadaran1399HRA
Negar_۲۰۲۱۰۴۰۴_۲۳۵۴۲۵.png
5.46M
#عکس_مذهبی 🌱
#پروفایل 🌱
پس کی به پایان میرسد این دوران؟!
نمی آیی؟! 💔
#امام_زمان
مربوط به پست بالا ☑️
✨| @WelaiatMadaran1399HRA
#عکس_مذهبی 🌱
#پروفایل 🌱
علی و ولی الله ☝️🏼
برای دریافت این عکس با کیفیت بالاتر عکس زیر را ذخیره کنید ☑️
✨| @WelaiatMadaran1399HRA
#شهیدانه
هࢪڪس ڪھ بیشتࢪ بࢪای خدا ڪاࢪ ڪࢪد
بیشتࢪ باید فحش بشنود
ما باید بࢪاۍ فحش شنیدن ساختھ بشویم
بࢪاۍ تحمل تھمت و افتࢪا و دࢪوغ
چون ما اگࢪ تحمل نڪنیم
باید میدان ࢪا خاݪے ڪنیم...
شهید ابراهیم همت
✨| @WelaiatMadaran1399HRA
🌹داستان آموزنده🌹
✍️برای یکی از شهدا مراسم گرفته بودند. دوستی گفت، با ابراهیم و چند نفر از رفقا جلوی مسجد ایستاده بودیم. پیرمردی جلو آمد. او را نمیشناختم، پدر شهید بود. همان که ابراهیم پسرش را از بالای ارتفاعات آورده بود.
سلام کردیم و جواب داد. لحظاتی بعد گفت آقا ابراهیم ممنونم، زحمت کشیدی، اما پسرم از دست شما ناراحت است!
لبخند از چهره همیشه خندان ابراهیم رفت. چشمانش گرد شده بود. بغض گلوی پیرمرد را گرفته بود. چشمانش خیس از اشک بود و بعد ادامه داد که : شب گذشته پسرم را در خواب دیدم. میگفت در مدتی که ما گمنام و بینشان بر خاک جبهه افتاده بودیم، هر شب مادر سادات، حضرت زهرا(سلام الله علیها) به ما سر میزد، اما از وقتی پیدا شدم، دیگر چنین خبری نیست. میگویند شهدای گمنام مهمانان ویژه حضرت صدیقه هستند.
دانههای درشت اشک از گوشه چشمان ابراهیم روان بود. ابراهیم گمشدهاش را پیدا کرده بود؛ گمنامی.
ابراهیم همیشه میگفت خوشگلترین شهادت را میخواهم. اگر جایی بمانی که کسی تو را نشناسد، خودت باشی و مولا هم بالای سرت بیاید و سرت را به دامن بگیرد، این خوشگلترین شهادت است.
سرانجام ابراهیم هادی در 22 بهمن سال 61 پس از پنج روز که در کانال کمیل واقع در فکه مقاومت کرد، در عملیات والفجر مقدماتی، بعد از فرستادن رزمندگان باقی مانده به عقب، تنهای تنها با خدا همراه شد. دیگر کسی او را ندید. او همیشه از خدا میخواست که گمنام بماند؛ چرا که گمنامی صفت یاران خداست. خدا هم دعایش را مستجاب کرد. ابراهیم سالهاست که گمنام و غریب در فکه مانده تا خورشیدی برای راهیان نور باشد.
✨| @WelaiatMadaran1399HRA
#شهیدانه
سختاستامّا . .
گذشتندازهرآنچہکه
قلبشانرا
وصلِزمینمیکرد!(:🕊
اینقانونِپروازاست..
گذشتنبرایرھاشدن🌱!
✨| @WelaiatMadaran1399HRA
#پسرونهـ🌿
بــہ پســــرانے ڪــہ
بفهمنـــــد
← غیــــرٺ →
فقــط بــراۍ خواهــــرانشــان
نیســت ...🤦😐❌
نیــــازمنــدیــدیم
✨| @WelaiatMadaran1399HRA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ختمصلواتبهتوانبےنهایت😍
براےسلامتےوظهورامامزمانسـ³ـہصلواټبفرست🙂
واینفیلمرابراےسـ³ـہنفرارسالکن🔗🌱
#یادتنره😉
✨| @WelaiatMadaran1399HRA
✅ اولین روز دیدن
✍️مرد مسنی به همراه پسر ٢۵ سالهاش در قطار نشسته بود. در حالی که مسافران در صندلیهای خود نشسته بودند، قطار شروع به حرکت کرد. به محض شروع حرکت قطار پسر ٢۵ ساله که کنار پنجره نشسته بود پر از شور وهیجان شد. دستش را از پنجره بیرون برد و در حالی که هوای در حال حرکت را با لذت لمس میکرد فریاد زد: پدر نگاه کن، درختها حرکت میکنن.
مرد مسن با لبخندی هیجان پسرش را تحسین کرد. کنار مرد جوان، زوج جوانی نشسته بودند که حرفهای پدر و پسر را میشنیدند و از پسر جوان که مانند یک کودک ۵ ساله رفتار میکرد، متعجب شده بودند. ناگهان جوان دوباره با هیجان فریاد زد: پدر نگاه کن دریاچه، حیوانات و ابرها با قطار حرکت میکنند. زوج جوان پسر را با دلسوزی نگاه میکردند. باران شروع شد چند قطره روی دست مرد جوان چکید. او با لذت آن را لمس کرد و چشمهایش را بست و دوباره فریاد زد: پدر نگاه کن باران میبارد، آب روی من چکید.
زوج جوان دیگر طاقت نیاورند و از مرد مسن پرسیدند: چرا شما برای مداوای پسرتان به پزشک مراجعه نمیکنید؟ مرد مسن گفت: ما همین الان از بیمارستان بر میگردیم، امروز اولین روزی است که پسرم می تواند ببیند...
✨| @WelaiatMadaran1399HRA
✨🌼✨
هم کلام لحظههای بی کسی،
مونس شبهای تنهایی،
سلام...
✨| @WelaiatMadaran1399HRA
🌼برڪت تا چه زمانی ادامه دارد؟
✍️ پیامبر اڪرم صلیاللهعلیهوآله :
تا وقتى مردم امر به معــروف و نهى
از منکر مىکنند و یکدیگر را در نیکى
و تقــوا، یارى مىرســانند، در خیـر و
نیکىاند، آنگاهکه چنین نکنند، برکتها
از آنان گرفتـہ مـىشــود و بعضـى بر
بعضی دیگــر مسلـط مىگــردند و در
زمیــن و در آسمـــان، هیـــچ یـــاورى
نخــواهنــد داشــت.❤️
✨| @WelaiatMadaran1399HRA