◀️شبهه #شماره_1036 💡کلمات کلیدی : #آیت_الله_علامه_برقعی, #عیادت, #واعظ, #آقای_فلسفی ⛔️ شبهه: ⛔️ @Wiki_Shobhe آﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻼﻣﻪ ﺑﺮﻗﻌﯽ ﻗﻤﯽ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﺪ : ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﻡ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﻋﯿﺎﺩﺕ ﺍﺯ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺩﺭ ﺻﻒ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﯾﮏ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺷﺨﺼﯽ ﺟﻠﻮﯼ ﻣﻦ ﺗﻮﻗﻒ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺳﺮﻧﺸﯿﻦ ﺁﻥ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﺻﺪﺍ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺁﻗﺎﯼ ﺑﺮﻗﻌﯽ ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ ﺑﺎﻻ ! ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﻭﺍﻋﻆ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺁﻗﺎﯼ ﻓﻠﺴﻔﯽ ﺍﺳﺖ .ﺳﻮﺍﺭ ﺷﺪﻡ، ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﻼﻡ ﻭ ﺍﺣﻮﺍﻟ ﭙﺮﺳﯽ ، ﺍﯾﺸﺎﻥ ﮔﻔﺖ : ﺁﻗﺎﯼ ﺑﺮﻗﻌﯽ ﮐﺠﺎﯾﯿﺪ؟ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟ﺧﺒﺮﯼ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻧﯿﺴﺖ؟ ﮔﻔﺘﻢ:ﺟﻨﺎﺏ ﻓﻠﺴﻔﯽ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﻋﻘﺎﯾﺪﻡ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﺸﯿﻦ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯿﺪ ﮐﻪ ﻋﻘﺎﯾﺪﻡ ﭼﯿﺴﺖ ،ﺷﺎﯾﺪ ﻣﺮﺍ ﺳﻮﺍﺭ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩﯾﺪ . ﮔﻔﺖ: ﻣﮕﺮ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯿﺪ؟ ﮔﻔﺘﻢ :ﻣﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﺍﻧﯽ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ، ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺭﻭﺿﻪﺧﻮﺍﻧﯽ ﺣﺮﺍﻡ ﺍﺳﺖ ! (خلاصه شده توسط ویکی شبهه) ✅◀️ پاسخ شبهه: ▶️✅ @Wiki_Shobhe ✳️ این شبهه را باید از سه جهت بررسی کرد : 🔹۱- برقعی کیست و چه دیدگاهی داشت ؟؟؟ 🔹۲-جایگاه علمی مرحوم فلسفی. 🔹۳- بررسی تاریخی این داستان. 1⃣ درابتدا باید به چندنکته درخصوص عقاید فکری آقای برقعی اشاره کرد: 🔸عقایدفکری آقای برقعی. بعداز45 سالگی اش چنان تغییر پیداکردکه باعث شد علمای بزرگ تشیع درخصوص وی نظرات مختلفی داشته باشند وحتی عده ای براین قائل بودند که وی به سنی گری روی آورد که البته خود وی بشدت این طرزفکربرخی رادرخصوص خودش ردمیکرد. 🔸🔸در ذیل به برخی عقاید فکری وی اشاره میکنیم: 🔻مخالف بزرگنمایی مولاعلی (ع) وسایر ائمه بود. 🔻درکتابی که نوشت به نام "" درسی درولایت""توسل به امامان معصوم رازیر سوال برد. 🔻معتقدبود نبایدقرآن راتفسیرکردبلکه فقط ترجمه کرد. 🔻کتابی درمخالفت بامفاتیح الجنان نوشت و بیشتر ادعیه مشهورتشیع رازیرسوال برد ، به نام"" تضاد مفاتیح الجنان باقرآن"" 🔻اعتقادبه کرامات ومعجزات ازقبور ائمه (ع) نداشت. 🔻کتابهای محمد عبدالوهاب (بنیانگذار وهابیت) وابن تیمیه (ریشه فکری وهابیت) را به فارسی ترجمه کرد واز برخی آرای آنان حمایت کرد. 🔸بنابراین بخاطراین طرز فکر ایشان است که این مطلب ساختگی رابه ایشان نسبت میدهند تا بر عالم فرهیخته مرحوم فلسفی بتازند. 2⃣مرحوم فلسفی زبان گویای مراجع عظام زمان خودشان ودر بسیاری از امور نماینده آ ن حضرات بودندوبه قطع یقین ازتاریخ کربلا آنقدر میدانستند که مطالب خلاف وافع نگویند. 🔸حضرت آیت الله العظمی سبحانی درخصوص ایشان فرمودند: مرحوم فلسفی به دریای قرآن و روایات و تاریخ متصل بود ، به همین دلیل، ۶۰ سالی که منبر رفتند هیچگاه منبرش کهنه نشد. 3⃣ این داستان درخصوص امام حسین (ع) اصلا سندیت تاریخی ندارد. 🔸 درکجای تاریخ آمده که اسب امام حسین(ع) موقع رسیدن به کربلا ازحرکت ایستاد وکجا گفته که امام حسین کربلا رانمیشناخت؟؟!!! درصورتی که موقع عزیمت به جنگ صفین درکنار امام علی از صحرای کربلا عبورکردند ومولا شرح وقایع آینده رادرآن سرزمین به یارانش دادند،پس امام حسین به خوبی آن سرزمین رامیشناخت، درضمن جناب حر ولشکرش، درابتدای امر ،مسیرحرکت امام رادرمنطقه ای نرسیده به کربلا به نام (عقر) که نصف روزی باکربلا فاصله داشت، بستند ومانع حرکت آنها شدند، اما امام درابتدا ازحر خواستند که آنها درغاضریه یانینوا(دو آبادی نزدیک کربلا) اتراق کنند اما وی طبق دستور ابن زیاد (که طی نامه ای درهمان روز به وی رساندند وخواسته شده بود که لشکرامام رادرمنطقه ای خشک وبی آب وعلف اسکان دهد) قبول نکرد، امام دوباره درخواست کرد که لااقل اجازه دهد درنزدیکی آب (که شعبه ای ازفرات درآن بود) اسکان یابند.که آن هم شد. این نشان دهنده تسلط و شناخت کامل حضرت ، بر موقعیت جغرافیایی منطقه است. 🔹اما اینکه امام حسین (ع) از یک شخصی نام کربلارا پرسیدند در برخی منابع تاریخی ذکر شده. حال ، همان گونه که گفته شد امام ، منطقه رو از همان جوانی بصورت کامل میشناخت ، پس بااین وجود چرا پرسیدند؟؟؟ دلیل اصلی آن بود ، که حضرت میخواستند روی اسم کربلا تأکید کنند چون بسیاری از حاضرین درآنجا ، چه از صحابه پیامبر (ص) وچه سایرین، فرمایش پیامبر (ص) را به یاد داشتند که وعده شهادت امام حسین ع را در سرزمینی به نام کربلا داده بودند. بنابراین ، اگر خودشان اسم کربلا را بیان میکرد شاید در دل عده ای شک ایجاد شود، لذا از شخصی عرب غریبه پرسید تا همه ی بدانند که اینجا کربلا ، سرزمین وعده داده شده ی پیامبر است ، حتی لشکر حر هم از این ماجرا آگاه شوند. http://www.welayatnet.com/fa/news/4580