eitaa logo
ویکی شبهه ( پاسخ به شبهات و شایعات فضای مجازی)
17.5هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
3هزار ویدیو
14 فایل
. ❌ تبادل و تبلیغ نداریم❌ 📲ارسال شبهات و شایعات👇 https://eitaa.com/joinchat/2097479691C55df9079c9 📲کانال ✅ ویکےشبهہ ✅ در تلگرام: https://telegram.me/Wiki_Shobhe . .
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷ویکی شبهه🇮🇷 @Wiki_Shobhe 🌐«کانال جامع شبهات و شایعات فضای مجازی»🌐 ◀️شبهه 💡کلمات کلیدی :, , , , 🔴🔴شبهه: خیام که بود ...!؟ ایا خیام مسلمان بود؟ یکی از برجسته ترین فیلسوفان و دانشمندانی که تاریخ ایران تا به امروز به خود دیده است بدون شک خیام است مقام علمی او تا به حدی بالاست که در هندسه اقلیدسی قضایای زیادی را اثبات کرد و در ستاره شناسی کارهای بسیاری کرد و تقویم جلالی را تهیه و تنظیم کرد و در جبر و مقابله و ریاضیات سرامد زمان خود بود تا جایی که امروز مثلث خیام - پاسکال و دو جمله ای خیام - نیوتن نام او را جهانی کرده است ولی عقاید فلسفی خیام چه بود ؟ خیام یکی از اولین کسانی است که با نبوغ سرشار فلسفی خود ، مکتب فلسفی شکاکان را به اوج خود رساند خیام در طول عمرش (یعنی در جوانی ، دوران مسنی ، دوران پیری) همیشه شکاک بود و هرگز به عقاید واپسگرای اسلام و قوانین مسخره و بیابانی ان اعتقاد نداشت و انرا مورد تمسخر قرار می داد نکته جالب دیگر در مورد خیام این است که برخلاف بسیاری از بزرگان عقاید خود را در رباعیات خود به صراحت اورده است ولی انجا نبوغ فلسفی خیام مشخص می شود که در 57 رباعی که قطعا برای اوست و در کمتر از 100 رباعی دیگر که به او نسبت داده میشود تمام عقاید فلسفی خود را اورده است و پای بنیادی ترین مسائل فلسفی را به میان کشیده و همه را به چالش کشیده است خیام را میتوان یک مادی گرای تمام عیار و یک شکاک و ندانم گراو یک لذت گرای بالفطره که همیشه در شراب و مستی خویش غرق است و با نگاهی موشکافانه تر شاید اولین نیهیلیست تاریخ ایران نامید خیام ماتریالیست میگوید : شاهی بودم که جام زرینم بود اکنون شده‌ام کوزه هر خماری و یا میگوید : در کارگه کوزه‌گری کردم رای در پایه چرخ دیدم استاد بپای میکرد دلیر کوزه را دسته و سر از کله پادشاه و از دست گدای ** در موارد زیادی قران و اسلام و اندیشه های انرا به ریشخند میگیرد: گویند کسان بهشت با حور خوش است من میگویم که آب انگور خوش است این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار کاواز دهل شنیدن از دور خوش است گویند مرا که دوزخی باشد مست قولیست خلاف دل در آن نتوان بست گر عاشق و میخواره بدوزخ باشند فردا بینی بهشت همچون کف دست ** و یا خیام در موارد زیادی نشان میدهد اتئیست یا اگنوستیک میباشد و خدا را و دیگر مسائل بنیادی فلسفه را به چالش میکشد: معلوم نشد که در طربخانه خاک نقاش ازل بهر چه آراست مرا می نوش ندانی ز کجا آمده‌ای خوش باش ندانی بکجا خواهی رفت چندین سر و پای نازنین از سر و دست ز مهر که پیوست و به کین که شکست ایدل تو به اسرار معما نرسی در نکته زیرکان دانا نرسی ** و در تمسخر خدا میگوید : دارنده چو ترکیب طبایع آراست از بهر چه او فکندش اندر کم و کاست گر نیک آمد شکستن از بهر چه بود ورنیک نیامد این صور عیب کراست جامی است که عقل آفرین میزندش صد بوسه ز مهر بر جبین میزندش این کوزه‌گر دهر چنین جام لطیف می‌سازد و باز بر زمین میزندش گر کار فلک به عدل سنجیده بدی احوال فلک جمله پسندیده بدی ور عدل بدی بکارها در گردون کی خاطر اهل فضل رنجیده بدی و اوج افکارش در نیهیلیسم خیام در سده 12 در اوج خفقان فکری اروپا و خاورمیانه پدیدار میشود: چون نیست ز هر چه هست جز باد بدست چون هست بهرچه هست نقصان و شکست انگار که هرچه هست در عالم نیست پندار که هرچه نیست در عالم هست زین پیش نبودیم و نبد هیچ خلل زین پس چو نباشیم همان خواهد بود آمد شدن تو اندرین عالم چیست ((آمد مگسی پدید و ناپیدا شد)) صادق هدایت این رباعی را اوج نیهیلیسم افکار خیام میداند چون عاقبت کار جهان نیستی است انگار که نیستی چو هستی خوش باش بر مفرش خاک خفتگان می‌بینم در زیرزمین نهفتگان می‌بینم چندانکه به صحرای "عدم" مینگرم ناآمدگان و رفتگان می‌بینم 🔵🔵پاسخ شبهه: 💠💠💠مذهب عمرخیام چه بود؟؟ 💠کمتر شخصيت شاعري را مي توان يافت که چون خيام نيشابوري در ميان دو بي نهايت اظهار نظرهاي متناقض گرفتار آمده باشد، گروهي خيام را و و گروهي و گفته اند، دسته اي به شعر خيام در کنار شاهد و شراب و لب جوي و لب کشت مفتخر و بدو تأسي جسته اند و جماعتي از او فيلسوفي شکاک و متحيّر که با ديده ي شک و ترديد به همه هستي مي نگرد ساخته اند و تلاش او را براي شناخت جهان جز به پوچي و بيراهه منتهي ندانسته اند. ✳️ یکی از ویژگی های فلسفی در سخن خیام « » اوست و اینکه او «زندگی را شیرین و دل انگیز می داند». 🔸 می داند و می گوید که این ما هستیم که شرایط شادمانی یا غم را برای خود فراهم می کنیم. به عبارت بهتر هرچه پیش می آید، از خود ماست: ماییم که اصل شادی و کان غمیم سرمایه ی دادیم و نهاد ستمیم پستیم و بلندیم و تمامیم و کمیم آیینه ی زنگ خورده و جام جمیم.