◀️شبهه #شماره_1785
⛔️ شبهه: ⛔️
@Wiki_Shobhe
برتراند راسل دین را ناشی از ترس میداند به طوری که در کتاب «اجتماع انسانی» خود میگوید : انسان پدیده هایی را میدیده است ...
#دینی
✅◀️ پاسخ شبهه: ▶️✅
@Wiki_Shobhe
✳️برتراند راسل فیلسوف ماتریالیست انگلیسی میگوید : علت دینداری درانسانها دو عامل ترس و جهالت است . او در توضیح نظریه خود می افزاید : انسان های ابتدایی در زمانی که هنوز علم و تکنولوژی پیشرفت نکرده بود ، عوامل طبیعی حوادث و پدیده ها را نمیدانستند ؛ مثلاً هنگامی که باران میبارید ، یا طوفان و سیل و زلزله ای به وقوع میپیوست ، چون انسانها علت آن را نمیدانستند ، معتقد میشدند که این حوادث نتیجه خشم نیروی ما فوق طبیعی است و نام او را خدا میگذارند ...، همچنین ترس در وجود انسان از حوادث وحشتناکی خود را نیازمند به یک پشتوانه معنوی بداند که به او در برابر این احساس ، آرامش دهد ، از آن روی به موجودی آرامش دهنده بنام خدا معتقد گردید ...، نتیجه آنکه دین معلول ۲ عامل ترس وجهل میباشد.
1⃣اولین سؤال از آقای راسل این است که آیا برای اثبات این نظریه خود ، دلایل متقنی نیز ارائه کرده است ، یا او نظر خودش را بدون هیچ دلیلی گفته ، حالا دیگران باید بدوند اثبات یا نفی کنند ؟! خود و دیگران را عادت ندهیم که هر سخن بی دلیل و منطقی را بگویند ، بعد برای نفی اش ، از ما دلیل و برهان بخواهند . وقتی مدعی خودش دلیلی برای اثبات اقامه نکرده ، ما چه چیزی را نفی کنیم ؟! هر کس ، هر چه گفت ، اول از خودش دلایل ، براهین و اسنادش را بخواهیم.
2⃣سؤال بعدی این است که در این بیان ، آیا «خدا را نفی میکند؟» «یا منشأ دین را واکاوی میکند» ، و یا «علل دینداری مردمان را مورد مطالعه و بررسی قرار میدهد» و برای هر کدام چه دلایلی دارد ؟ یا اصلاً خودش متوجه تفاوت این سه مقوله نشده است ! خیلی فرق است بین موضوع و ادله برای اثبات یا [الیعاذ بالله] نفی و انکار خدا برای منشاء دین و نیز برای منشاء دینداری در مردم . این ، سه مقوله مستقل هستند.
3⃣مبحث توحید ، یک بحث عقلانی و یا حِکمی و یا فلسفی و نیز کلامی است . در عرصه فلسفه ، از اصل «وجود» و تقسیم آن به «واجب و ممکن» بحث میشود و ادله عقلی اقامه میشود و اصلاً کاری ندارد که نام آن واجب الوجود را «الله جلّ جلاله» میگذارند یا «خدا» یا «GOD » یا ... و نام انواع ممکن الوجود ، مخلوق است یا بنده یا... ؛ در بحث کلام مطرح میشود که وجودی با این تعاریف که هستی و کمال محض باشد و از هر گونه نقص ، نیستی ، کاستی و ... مبرا و منزه باشد ، خداوند متعال است ؛ در فلسفه بحث میشود که آیا معلول بدون علت ؛ هستی بدون هستی بخش ؛ پدیده بدون پدید آورنده ع حادث بدون محدث ؛ هدایت بدون هادی و ...، میتواند به وجود آید یا خیر ؛ در کلام بحث میشود که آن خالق ، پدید آورنده ای که باید علیم ، حکیم ، قادر و هادی باشد ، خداست.
4⃣در مبحث «منشاء دین» نیز باید به دو نکته ی مهم توجه نمود : منظور از دین چیست ؛ آیا فقط ادیان الهی است ؟ آیا ماتریالیسم و جلوه های آن در ایسم های دیگر دین نیست ؟ آیا جهان بینی و ایدئولوژی برتراند راسل ، فروید ، هگل ، مارکس ، هابر ماس ، ماکیاول ، فوکو و ...، خودش یک نوع دین نیست ؟ و آیا ریشه ی پیدایش همه این ادیان "ترس و جهل" است یا فقط ریشه ادیان الهی ترس و جهل است ؟ چرا ؟ دلیل این فرق چیست ؟! منشاء دین ، با منشاء دینداری مردم بسیار متفاوت است . ممکن است افرادی از روی طمع یا ترس به دینی (اعم از الهی یا مادی) بگروند ؛ ممکن است از روی جهل خود مسلمان ، مسیحی ، یهودی ، مارکسیست ، اگزیستانسیالیست ، ماتریالیست یا ... شوند ، اما این منشاء دینداری آنهاست و دلیل نمیشود که منشاء "پیدایش دین" نیز همین باشد.
5⃣وقتی اظهار میشود که «منشاء پیدایش دین ، ترس و جهل است» ، یعنی ترس و جهل را «علت» و پیدایش دین را «معلول» قلمداد کرده است . حال آیا علت و معلول در پیدایش "دین" خودشان نیز همین «ترس و جهل» بوده است ؟! یا تخیل و تصور و توهم نبوده است ؟! آیا انبیای الهی وقتی مبعوث شدند ، با سران لجوج و جنایتکار کفر و مردمی عوام و نادان مواجه نبوده اند ؟ پس باید از جنایت آنان و جان و مال خود میترسیدند و اصلاً دعوت خود را علنی نمیکردند . چرا امروزه که علم پیشرفت کرده و مردم دلایل ظاهری بارش باران یا زلزله را میدانند و از سوی دیگر به خاطر دینداری تهدید شده و کشته میشوند ، گرایش به دین افزایش و رشد یافته است ؟!