◀️مطلب #شماره_2299
@Wiki_Shobhe
✅ افسانه ی کتابسوزی اعراب در ایران (1)
🔹از جمله مسائلی كه لازم است در روابط اسلام و ایران مطرح شود مسأله ی كتابسوزی در ایران وسیله ی مسلمین فاتح ایران است. در حدود نیم قرن است كه به طور جدی روی این مسأله تبلیغ می شود، تا آنجا كه آنچنان مسلّم فرض می شود كه در كتب دبستانی و دبیرستانی و دانشگاهی و بالأخره در كتب درسی كه جز مسائل قطعی در آنها نباید مطرح گردد و از وارد كردن مسائل مشكوك در اذهان ساده ی دانش آموزان و دانشجویان باید خودداری شود، نیز مرتب از آن یاد می شود...
در اطراف این مسأله كه واقعاً در ایران كتابخانه ها بوده و تأسیسات علمی از قبیل دبستان و دبیرستان و دانشگاه وجود داشته و همه به دست مسلمانان فاتح به باد رفته است، آن اندازه گفته و نوشته اند كه برای برخی از افراد ایرانی كه خود اجتهادی در این باب ندارند كم كم به صورت یك اصل مسلّم در آمده است...
🔹عده ای دیگر طوطی وار می گویند «فاتحین عرب كتابخانه ی ملی ما را آتش زدند و تمام تأسیسات علمی ما را بر باد دادند» ، بهتر بود تعیین می فرمودند كه آن كتابخانه ی ملی در كجا بوده؟ در همدان بوده؟ در اصفهان بوده؟ در شیراز بوده؟ در آذربایجان بوده؟ در نیشابور بوده؟ در تیسفون بوده؟ در آسمان بوده؟ در زیر زمین بوده؟ در كجا بوده است؟
چگونه است كه ایشان ... این جمله ها را تكرار می فرمایند، از كتابخانه ای ملی كه به آتش كشیده شد اطلاع دارند اما از محل آن اطلاع ندارند؟
🔸نه تنها در هیچ مدركی چنین مطلبی ذكر نشده و با وجود اینكه جزئیات حوادث فتوحات اسلامی در ایران و روم ضبط شده، نامی از كتابخانه ای در ایران اعم از اینكه به آتش كشیده شده باشد و یا به آتش كشیده نشده باشد در هیچ مدرك تاریخی وجود ندارد، بلكه مدارك خلاف آن را ثابت می كند؛ مدارك می گویند كه در حوزه ی زردشتی علاقه ای به علم و كتابت نبوده است.
🔷جاحظ هر چند عرب است ولی تعصب عربی ندارد، به دلیل اینكه علیه عرب زیاد نوشته است و ما عن قریب از او نقل خواهیم كرد.
وی در كتاب المحاسن والاضداد می گوید:
👈«ایرانیان علاقه ی زیادی به نوشتن كتاب نداشتند، بیشتر به ساختمان علاقه مند بودند» .
در كتاب تمدن ایرانی به قلم جمعی از خاور شناسان تصریح می كند به عدم رواج نوشتن در مذهب زردشت در عهد ساسانی.
محققان اتفاق نظر دارند حتی تكثیر نسخ اوستا ممنوع و محدود بود.
ظاهراً وقتی اسكندر به ایران حمله كرد، از اوستا دو نسخه بیشتر وجود نداشته است كه یكی در استخر بوده و به وسیله ی اسكندر سوزانیده شده است.
🔹نظر به اینكه درس و مدرسه و سواد و معلومات در آیین موبدی منحصر به درباریان و روحانیان بود و سایر طبقات و اصناف ممنوع بودند، طبعاً علم و كتاب رشد نمی كرد، زیرا معمولاً دانشمندان از طبقات محروم برمی خیزند نه از طبقات مرفه.
موزه گرزاده ها و كوزه گرزاده ها هستند كه بوعلی و ابوریحان و فارابی و محمد بن زكریای رازی می شوند نه اعیان زادگان و اشراف زادگان.
و بعلاوه، همان طور كه مرحوم دكتر شفق یادآور شده است این دو طبقه هم در عهد ساسانی هر یك به گونه ای فاسد شده بودند و از طبقه ی فاسد انتظار آثار علمی و فرهنگی نمی رود.
📚 گزیده ای از مجموعه آثار شهید مطهری . ج14، ( از صفحات 274 تا 312 )