eitaa logo
ویکی شبهه ( پاسخ به شبهات و شایعات فضای مجازی)
16.5هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
3هزار ویدیو
14 فایل
. ❌ تبادل و تبلیغ نداریم❌ 📲ارسال شبهات و شایعات👇 https://eitaa.com/joinchat/2097479691C55df9079c9 📲کانال ✅ ویکےشبهہ ✅ در تلگرام: https://telegram.me/Wiki_Shobhe . .
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷ویکی شبهه🇮🇷 @Wiki_Shobhe 🌐«کانال جامع شبهات و شایعات فضای مجازی»🌐 ◀️شبهه 💡کلمات کلیدی : ، ، ، ، ⛔️ شبهه: ⛔️ @Wiki_Shobhe «ﺳﺎﺭﻩ»، ﺩﻭ ﺳﺎﻝ ﭘﺲ ﺍﺯﺟﻨﮓ ﺑﺪﺭ ﺍﺯ ﻣﮑﻪ ﺑﻪ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻧﺰﺩ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﮐﺮﻡ ﺭﻓﺖ. ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ : - ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﯼ؟ - ﻧﻪ -ﺑﺮﺍﯼ ﻗﺒﻮﻝ ﺩﯾﻦ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﯼ؟ - ﻧﻪ - ﭘﺲ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻪ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﯼ؟ _ﺷﻤﺎهمیشه ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﭘﻨﺎﻩ ﻭ ﭘﺸﺘﯿﺒﺎﻥ ﺑﻮﺩﯾﺪ، ﺍﮐﻨﻮﻥ ﻣﻦ ﭘﺸﺘﯿﺒﺎنی ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻭ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ،ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﯿﺪ،نه جامه ای دارم،نه مرکبی ونه پولی که زندگی ام رابگذرانم، (خلاصه شده توسط ویکی شبهه) ✅◀️ پاسخ شبهه: ▶️✅ زنی به نام «ساره» دو سال پس از جنگ «بدر» به مدینه آمد. وقتی رسول خدا از وِی پرسید:  آیا اسلام آورده‏ای؟ گفت: نه. فرمود: برای چه اینجا آمده‏ای؟ گفت: قریش اصل و نسب من می‏باشند، گروهی از آنان کشته و گروهی به مدینه مهاجرت نموده‏اند، و پس از جنگ «بدر» کارِ من رونق خود را از دست داد؛ و من از روی احتیاج به اینجا آمده‏ام. پیامبر اکرم‏ صلی الله علیه وآله وسلم فوراً دستور داد:  پوشاک و خوراک لازم در اختیار او بگذارند. با اینکه او مشمول محبّت‏های پیامبر اسلام بود، ولی با گرفتن مبلغ ده دینار از «حاطب بن ابی بلتعه» جاسوسی بر ضدّ اسلام را به عهده گرفت، و حاضر شد نامه وی را که حاکی از آمادگی مسلمانان برای فتح مکّه بود به قریش برساند. [1] . پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم سه تن از سربازان رشید خود «علی‏علیه السلام، زبیر و مقداد» را خواست و به آنها مأموریت داد که راه مکّه را در پیش گرفته و این زن را هر کجا دیدند، دستگیر کرده و نامه را از وِی بگیرند. آنان در نقطه‏ای به نام «روضة خاخ» [2] زن را دستگیر کرده و بارهای او را دقیقاً وارسی کردند، ولی چیزی از او نیافتند. از طرفی زن جاسوس، بردن نامه از طرف «حاطب» را شدیداً تکذیب می‏کرد. علی‏ علیه السلام فرمود: به خدا قسم، پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم هرگز خلاف نمی‏گوید. باید نامه را بدهی، و الاّ به هر قیمتی باشد نامه را از تو می‏گیریم. در این لحظه «ساره» احساس کرد، امام علی‏ علیه السلام تا فرمان پیامبر را انجام ندهد، دست بر نمی‏دارد. خطاب به فرستادگان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم گفت که:  مقداری فاصله بگیرید.  سپس نامه کوچکی را از لابلای تاب‏های گیسوی بلند خود بیرون آورد و به حضرت علی‏ علیه السلام داد و توطئه جاسوسی طرفداران قریش ناکام ماند. پیامبر از اینکه یک مسلمان سابقه‏داری که حتی در لحظات سختِ اسلام، به یاری اسلام شتافته، دست به چنین کار ناشایسته‏ای زده است، سخت ناراحت شد. فوراً «حاطب» را احضار کرد و درباره دادن چنین گزارشی از او توضیح خواست. وی به خدا و رسول وی سوگند یاد نمود و گفت: کوچکترین تزلزلی به ایمان من راه نیافته است. ادامه پاسخ 👇👇