eitaa logo
°•|از چادرم تــــــا شهـــادت|•°
470 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
67 فایل
بیو❤︎ خاطرات شهیدانه📚 شهدایے های زیبا✨ همسنگرمون🤞🏻💎 @TOLOU_313 گوش شنوا✨👇🏻 https://harfeto.timefriend.net/16349894129995 لفت!؟ پنجاه صلوات رفیق🥲 کپی؟! واجب☺️ هدف شادی دل امام زمانمونه!!! زشته حرام باشه رفیق!❥
مشاهده در ایتا
دانلود
••✨•• اگهـ دیدے باهات ڪارے نداره، بدون صراط مستقیم، نامستقیم شده...💔 📌
بیایڹ الان بہ اندازہ درصدِ شارژ موبایلموڹ صلواٺ بفرستیـم :)
معلم وارد کلاس شد چشمش به نوشته ی روی تخته افتاد: ورود خانم های بی حجاب به کلاس درس ممنوع! 🚫 عصبانی شد و به دفتر رفت مدیر به کلاس آمد اول با زبان خودش پرسید: چه کسی این جمله را نوشته؟ کسی جواب نداد مدیر عصبانی شد... 😡😡 بچه ها را بیرون کرد و به صف کشید و تا می توانست با چوب به کف دستاشان زد باز کسی چیزی نگفت.... کار کسی نبود جز... ❤️شهید محمد رضا توانگر ❤️ حجاب خون بهای شهیدان است. @Witness
چادر مادر من فاطمه حرمت دارد، 👈قاعده، رسم، شرایط دارد ♥️شرط اول همه اش نیت توست...♥️ #چادرانه
#پروفایل #دخترانه #حجاب @Witness
🥀 در ڪدامیــن گوشـه ایـن زمیـن برای بابای مظلـومت عــزا گرفتــه ایی آقاجان............
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قالَ الحُسَین بنُ عَلی عَلیه السَلام (انی قَد کُنتُ اَحبُ الصّلاة) امـــام حسیـــن (ع) : (مــن بـه نمــاز عـــشق مــی ورزم.) ارشادمفید ص۲٤۰ #حــی علــی الصــلاة #نــماز اول وقــت التــماس دعا •°| @Witness |•°
🏴 عرض تسلیت به مناسبت شهادت امام حسن عسکری (علیه‌السلام) @Witness
⚘﷽⚘ مردم همہ از قصّہ ی تو بی خبر اند نَخلی تو ،ولی مردم دورت تبر اند ! از گردشِ ایّام چنین فهمیدم انگار #حسن_ها همہ پاره جگر اند #اجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عجل_الله #شهادت_امام_حسن_عسکری_تسلیت_باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یه حمد بخونین برا حالِ بهتر هممون :) 🌱 @Witness 🌱
📌 📝 🔆 امام مهدی: ما از لغزش هایی که از شما سر میزند، اطلاع داریم... 🏴از چــادرم تـا شـهادتــ @Witness
🖤•~° 🕊یازده بار جهان گوشهٔ زندان کم نیست کنج زندان بلا گریهٔ باران کم نیست سامرایی شده‌ام، راه گدایی بلدم لقمه نانی بده، از دست شما نان کم نیست قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست یازده بار به جای تو به مشهد رفتم بپذیرش، به خدا حج فقیران کم نیست زخم دندان تو و جام پر از خون آبه ماجرایی‌ست که در ایل تو چندان کم نیست بوسهٔ جام به لب‌های تو یعنی این بار خیزران نیست ولی روضهٔ دندان کم نیست از همان دم پسر کوچکتان باران شد تا همین لحظه که خون گریهٔ باران کم نیست در بقیع حرمت با دل خون می‌گفتم که مگر داغ همان مرقد ویران کم نیست @Witness 💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
↫✳️ درمان غرغر شکم 🔹شربت امام صادق (ع) 🔸عسل وسیاه دانه 🔺در روایت آمده است ذریح محاربی از قرقر شکمش به امام صادق (ع) شکایت کرد ، آن حضرت فرمود : دردت آورد ؟ گفت آری ، فرمود چه بازت می دارد از سیاه دانه و عسل برای درمان آن @Witness 💠💠💠
⚘﷽⚘ حاج حسین یکتا: گفت شب عملیات ستون غواصا به صف شدن زدن به اروند رود؛ نفر جلوییه طناب رو زیاده رها کرده بود، بهش گفتن چرا سر طناب رو زیادی رها کردی؟! گفت: «چون میخوام خود امام زمان مارو از این رودخونه نجات بده!» بچه ها! پشت روخونه‌ی زندگی که گیر کردی تنها امام عصر هست که میتونه هُل بده توروها... @Witness
↫✳️ فواید از دیدگاه 🌸 تدریس : ✍️فواید هم مربوط به سلامتی می‌شود و هم با اقتصاد ارتباط دارد زیرا در حدیثی فرموده اند: خانه ای که در آن باشد نمی‌شود. 1️⃣ سرکه و را تعدیل می کند : ⬅️ در روایت آمده است: يَكْسِرُ الْمِرَّةَ وَ يُطْفِئُ الصَّفْرَاءَ وَ يُحْيِي الْقَلْب‌[2] یعنی 👈سرکه مره (صفراء و سوداء) را می‌شکند و صفراء را خاموش می‌کند و قلب را زنده می‌کند. سرکه به خصوص برای صفراء مفید است. چون صفراء تند و تیز است و آسیب می‌زند، سرکه تندی و آثار صفرا را از بین می‌برد. 2️⃣ سرکه را زنده می‌کند ❌طب سنتی می‌گویند سرکه قلب و معده را ضعیف می‌کند ولی روایات ما می‌فرماید سرکه قلب را زنده می‌کند. افرادی که ضعف قلب دارند، سرکه بخورند. از روایت بالا استفاده می‌شود که بیشتر معلول مره، اعم از صفراء و سوداء است که با مصرف سرکه از بین می رود. ✅ سرکه صفراء و سوداء را تعدیل می‌کند و در نتیجه قلب را زنده می‌کند. دریچه های قلب را نرمال و تقویت می‌کند و هم گرفتگی کرونرهای قلب را باز می‌کند. رسوب های داخل رگها را از بین می‌برد. به نظر می‌رسد طبع سرکه سرد است و کلا تقویت کننده های قلب سرد هستند . ✅ سرکه نه تنها سردی سوداء را از بین می برد، بلکه سوداء را به طور کلی از بین می‌برد . ✔️به نظر می‌رسد که سرکه برای بلغمی ها منعی ندارد و ضرری ندارد. تبلیغات طب سنتی باعث شده است که فکر کنیم سرکه برای همه خوب نیست و ما می‌گوییم که سرکه برای همه خوب است زیرا روایات ما مطلق است. ✔️اگر چه سرکه سرد است ولی منع مصرف در زمستان ندارد زیرا سوداء می‌شکند و سوداء هم سرد است. ✔️البته بعضی می‌گویند سرکه تابع ماده ای است که از آن تهیه می‌شود. اگر سرکه از تهیه بشود، طبع گرم دارد و اگر از تهیه بشود باز هم گرم است و اگر از یا یا تهیه بشود سرد است. ✅ سرکه تاریکی قلب را برطرف می‌کند. ⬅️ در روایت آمده است: الْخَلُ‌ يُنِيرُ الْقَلْب‌[3] یعنی سرکه قلب را روشن می‌کند. 3️⃣ سرکه را تقویت می‌کند ⬅️ الْخَلُّ يَشُدُّ الْعَقْل‌[4] یعنی سرکه عقل را تقویت می‌کند. 4️⃣ سرکه‌ی خمری را تقویت می‌کند ⬅️ در روایت آمده است: خَلُّ الْخَمْرِ يَشُدُّ اللِّثَةَ وَ يَقْتُلُ دَوَابَّ الْبَطْنِ وَ يَشُدُّ الْعَقْل‌[5] یعنی سرکه‌ی خمری لثه را محکم می‌کند ... بهترین سرکه، سرکه‌ی خمری است. سرکه ای که اول خمر می‌شود و بعد تبدیل به سرکه می‌شود. سرکه‌ی خمری برای کل دهان مفید است. ⬅️ در روایت آمده است: ذُكِرَ عِنْدَهُ خَلُّ الْخَمْرِ فَقَالَ يَقْتُلُ‌ دَوَابَ‌ الْبَطْنِ‌ وَ يَشُدُّ الْفَم‌[6] یعنی نزد امام صادق (ع) سرکه‌ی خمری یاد شد فرمودند: انگل های شکم را می‌کشد و دهان را محکم می‌کند. 👈افرادی که سستی دیواره‌ی دهان دارند و زود زخم می‌شوند درمان آن سرکه است. [1] المحاسن، برقی، ج2، ص486. [2] الکافی، کلینی، ج6، ص330، ط اسلامیه. [3] بحارالانوار، علامه مجلسی، ج63، ص302. [4] المحاسن، برقی، ج2، ص485. [5] المحاسن، برقی، ج2، ص487. [6] المحاسن، برقی، ج2، ص487. @Witness 💠💠💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
+بـھ نام خُـدا.....🌱 +و بـھ یاد خُـدا...🍃 +و بـرای خُـدا...☘
#شھادتـ_امام‌عسکرۍع |🏴 جُـز زَهـر.. آب‌خوش نخوآهےخورد درزندانـ 😔 ●وَقـٺے |حَ‌ـسَـݩ| بـآشے وفـرزند |؏ـلے| بـآشے 🖤 #آجرک‌اللہ‌یاصاحب‌الزمان 🙏🏻 #شهادت_امام_حسن_عسکری_تسلیت_باد @Witness
⇧⇧ ☀️ ۱۵ آبـــــــــان ۱۳۹۸ 🌙 ۸ ربیع‌الاول ۱۴۴۱ 🌲 6 نوامبـــــر 2019 📿 ذڪــــــر روز ⇩⇩ 《 》 ✨روز زیارتی ⇩⇩ ▫️امام ڪاظم (ع) ▫️امام رضــــا (ع) ▫️امام جــواد ‌(ع) ▫️امام هــادی ‌‌(ع) ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @Witness ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
📝 در توقیعی از ناحیه امام حسن عسکری (ع) برای ابن بابویه آمده است: ✨ تو را به نماز شب سفارش می کنم؛ زیرا هر کسی نماز شب را سبک بشمارد از ما نیست.
13.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام نایب الزیاره هستم داغ داغ از شب شهادت آقا حسن عسکری در حرم پدربزرگشان امام الرئوف #ارسالی_خوبان
📚 ✨ 📚قسمت _مشکلات شما ربطی به من نداره.. من اولين اسم ذخيره هام. يه نفر نيومده و نوبت منه كه جاي اونو بگيرم. هيچ پارتي بازي و آشنايي هم توي كت من يكي نمي ره. مشكل شما هم ربطي به من نداره! احساس بدي پيدا كردم. ثريا، دختري كه به اون مديون بودم، با آن صورت آرايش كرده و بوي عطرش، رقيب من شده بود. حالا تازه مي‌فهميدم كه علت حمايت سميه از من فقط مخالفت با حضور ثريا بود. معلوم بود كه دختري با حجاب و اخلاق او، نمي تواند اخلاق و رفتار كسي مثل ثريا را تحمل كند. امان از آن روزي كه دعوا كردن ثريا را هم ببيند!! فكر كردم پس در اين جا هم كسي مرا نمي خواهد. معطل چه هستند؟ با لگد بيرونم كنند!! « پدرت را تنها گذاشته اي، كه اين طور كنفتت كنند؟! به خاطر اين كه عزا بگيرند چگونه تو را دك كنند! پس چرا معطلي، برگرد پيش بابايت، دست كم او تو را از خانه بيرون نمي كند. » ساك را برداشتم و برگشتم. از پله‌ها كه مي‌آمدم پايين، صداي فاطمه را شنيدم. انگار به سميه مي‌گفت كه برويم بيرون. توجهي نكردم و رفتم. صداي فاطمه را شنيدم كه از سميه مي‌خواست در اين كار دخالت نكند. حتي برنگشتم نگاهي بكنم، صداي سميه مي‌آمد كه مي‌گفت: « خودت ازم خواستي كمكت كنم ». و ديگر صدايي نيامد! چند لحظه بعد كسي از چند قدمي صدايم زد. - خانم عطوفت! خواستم توجهي نكنم و بروم. پاهايم ياري نكرد، ايستاد. صدا نزديك شد و رسيد به من. فاطمه بود. - كجا خانم عطوفت؟ به همين زودي از ما خسته شدين هنوز تا آخر اردو خيلي مونده. چيزي نگفتم. فقط نگاه. صورتش سرخ شده بود. شايد چون دويده بود. شايد هم از روي شرمندگي بود. - مثل اينكه قسمت شده شما هم با ما همسفر باشين. يه صندلي ديگه جور شده. باور نكردم. او راه افتاد. يك قدم هم رفت. - پس نمي آين؟ هنوز مردد بودم. دستي آمد و بازويم را گرفت. فشاري داد و كشيد: - بدو ديگه! اتوبوس راه افتاد. و من كشيده شدم. دويدم. رديف چهارم، كنار عاطفه يك صندلي خالي بود. فاطمه آن صندلي را نشانم داد. هنوز هم باور نمي كردم، هر چه سعي كردم بخندم، نشد. هنوز كمي از دست فاطمه دلگير بودم. اصلا متوجه نشدم كي از تهران خارج شديم. موقعي كه به خودم آمدم، ديدم همه بچه‌ها آيه الكرسي مي‌خوانند. فاطمه در ميان اتوبوس، بين صندلي‌ها ايستاده بود. تا مدتي بعد هم متوجه غير معمول بودن اين وضع نشدم. اولين چيزي كه باعث شد به اين وضعيت، مشكوك شوم، حرف عاطفه بود. - خاله جون! چرا شما ايستادين! بذارين من بايستم، شما بشينين!! فاطمه دست گذاشت روي شانه عاطفه واورابه زور نشاند. - خاله جان! نكنه براي شما بليط نخريدن؟! - خريدن! ولي دوباره باطلش كردن! عاطفه دوباره بلند شد وايستاد: - پس بفرمايين. افتخار بدين جاي ما بشينين تا من به جاي شما طول اتوبوس رو اندازه گيري كنم. فاطمه لبش را گزيد و دوباره عاطفه را نشانيد. - كاش براي چند لحظه آرام مي‌نشستي! عاطفه نشست و فاطمه رد شد و رفت. جمله آشنايي در ذهنم جرقه زد. "مثل اينكه قسمت شده شما هم باما همسفر باشين! يه صندلي ديگه جور شده! " از فكرم گذشت كه اين صندلي تازه از كجا پيدايش شد؟ مگر صندلي اتوبوس هم آب نبات چوبي است كه از گوشه جيب در بيايد واخم‌هاي دختري اخمو و غرغرو را باز كند. دوباره برگشتم و فاطمه را نگاه كردم كه در عقب اتوبوس كنار چند نفر ديگر ايستاده بود و با آنها صحبت مي‌كرد. "يعني جايي براي نشستن نداره! پس....!! فاطمه دوباره به سمت ما برگشت. به سرعت رويم را برگرداندم و عرقم را پاك كردم. عاطفه در حاليكه با چشم‌هاي شيطنت آميزش و با تعجب مرا مي‌پاييد، گفت: - الان چه وقت عرق كردنه؟ خردادماهه تازه؟! - كاري به گرما نداره. علتش حال خودمه. حالم خوب نيست! - چته مگه؟ چرا لب هات رو مي‌جوي؟! ول كن معامله هم نبود! - چيزي نيست! وقتي عصبي شم. عرق مي‌كنم و لب هام رو مي‌جوم. - نكنه به خاطر اين كه من كنارت نشستم، عصبي شدي؟ خب اينو زودتر مي‌گفتي. اين ادا و اطوارها چيه از خودت درمي آري؟! از جاش بلند شد و برگشت طرف فاطمه. - فاطمه من مي‌خوام جايم رو عوض كنم. اين صندلي ارزوني خودت، من مي‌رم پيش سميه جون خودم. ديگر معطل نكرد و رفت كنار رديف پهلويي ما. صندلي اول سميه نشسته بود. عاطفه سميه را كمي هل داد سمت نفر پهلوييش. - يه خوده مهربان تر بشين ببينم آبجي! بروآبجي! - من كه همون اول گفتم بيا سه تايي بنشينيم. فاطمه نشست كنار من! - باشه! من فعلا مي‌شينم هروقت پشيمون شدي، بيا صندليت را پس بگير! من كمي خودم را جمع كردم و گفتم: - من.... من! به خدا كاريش نداشتم، نمي دونم چرا ناراحت شد و رفت. ادامه دارد.... 📚کپی رمان فقط با ذکر نام نویسنده و منبع مجاز است...👇 @witness