هدایت شده از دوشنبھتبادلاتگستردھمادࢪ🌱💙!'
#اوه #اوه👇😱
-تو امشب، #توی خونه #من چه #غلطی #میکردی؟ هان؟♨️♨️
با هر کلمه یک #قدم به #شیدا نزدیک تر میشد
-بهت #میگم تو اونجا چه #غلطی میکردی؟ ... اومده #بودی چی رو بهم #نشون بدی؟ ... اومده #بودی زندگیمو خراب کنی
مگه من بهت #نگفته بودم حق #نداری به زندگی من کاری #داشته باشی؟ هان... لال شدی... جواب بده🔥🔥
#شیدا که دیگه به #دیوار رسیده بود ایستاد. سهیل هیچ فاصله ای باهاش نداشت، دستش رو #بلند کرد و به #دیوار تکیه
داد، با دست دیگش #صورت شیدا رو #محکم نگه داشت، فشار دستش به حدی بود که #شیدا #صدای #تلق تولوق
استخوناشو میشنید..😱
_: دیدی به #چار تا حرفت گوش دادم، زنجیر پاره کردیو وحش شدی؟ ... فکر کردی از پس تو ماده #سگ #وحشی بر نمیام؟ ... بلایی به سرت #بیارم که از اومدنت به اون #خونه پشیمون بشی....در #کسری از #ثانیه به #سمت....🤯♨️♨️⭕️
زن صیغهایش پا میشه میره مهمونی خونهی زنش😱
ببین چه بلایی سر دختره میارع....
https://eitaa.com/joinchat/3866624105C6e27a2ba9a
هدایت شده از جمعھتبادلاتگستردھمادࢪ🌱💙!'
#اوه #اوه👇😱
-تو امشب، #توی خونه #من چه #غلطی #میکردی؟ هان؟♨️♨️
با هر کلمه یک #قدم به #شیدا نزدیک تر میشد
-بهت #میگم تو اونجا چه #غلطی میکردی؟ ... اومده #بودی چی رو بهم #نشون بدی؟ ... اومده #بودی زندگیمو خراب کنی
مگه من بهت #نگفته بودم حق #نداری به زندگی من کاری #داشته باشی؟ هان... لال شدی... جواب بده🔥🔥
#شیدا که دیگه به #دیوار رسیده بود ایستاد. سهیل هیچ فاصله ای باهاش نداشت، دستش رو #بلند کرد و به #دیوار تکیه
داد، با دست دیگش #صورت شیدا رو #محکم نگه داشت، فشار دستش به حدی بود که #شیدا #صدای #تلق تولوق
استخوناشو میشنید..😱
_: دیدی به #چار تا حرفت گوش دادم، زنجیر پاره کردیو وحش شدی؟ ... فکر کردی از پس تو ماده #سگ #وحشی بر نمیام؟ ... بلایی به سرت #بیارم که از اومدنت به اون #خونه پشیمون بشی....در #کسری از #ثانیه به #سمت....🤯♨️♨️⭕️
زن صیغهایش پا میشه میره مهمونی خونهی زنش😱
ببین چه بلایی سر دختره میارع....
https://eitaa.com/joinchat/3866624105C6e27a2ba9a