#طنز_جبهه😁
🔹يه روز فرمانده گردان به بهانه دادن پتو و امكانات همه رو جمع كرد...
🔸شروع كرد به داد زدن كه كي خسته؟كي ناراضيه؟ كي سردشه؟😶😶😶
🔹بچه ها هم كه جو گرفته بودتشون گفتن: دشمن!!✌️
🔸فرمانه گردان هم گفت: خوب!آفرين..حالا بريد...چون پتو به گردان ما نرسيده!!!! 🙈😂😂😂😂
#لبخند_بزن_بسیجی 😁
#طنز_جـبهـہ😂
از بچه هاي خط نگهدار گردان صاحب زمان الزمان(عج)بود.
ميگفتند شبي به كمين رفته بود كه صداي مشكوكي شنيد😱
.با عجله به سنگر فرماندهي برگشت👣 و گفت:
بجنبيد كه عراقي اند شايد نيروهاي خودي باشند ؟
گفته بود:
نه بابا با گوش هاي👂 خودم شنيدم كه عربي سرفه مي كردند.
☺️ لبخند بزن رزمنده
#طنز_جبهه✨
#خنده_حلال 😁
قبل از عملیات بود ...
داشتیم با هم تصمیم میگرفتیم اگر گیر افتادیم چطور توی بی سیم به همرزمامون خبر بدیم ...
ڪه تڪفیریا نفهمن ...
یهو سید ابراهیم (شهید صدرزاده) از فرمانده های تیپ فاطمیون😍
بلند گفت : آقا اگر من پشت بی سیم گفتم همه چی آرومه من چقدر خوشبختم ... بدونید دهنم سرویس شده ..... 😂😂😐
#شهیدمصطفےصدرزاده♥️
#یادش_باصلوات🌱🦋
_نوکـــر_حسیــــن❤
*⚘﷽⚘
#طنز_جبهه
طلبه های جوان👳آمده بودند برای #بازدید👀 از جبهه
0⃣3⃣نفری بودند.
#شب که خوابیده 😴بودیم
دوسه نفربیدارم کردند😧
وشروع کردند به پرسیدن سوال های مسخره و الکی!😜
مثلا میگفتند:
#قرمز چه رنگیه برادر؟!😐
#عصبی شده بودم😤.
گقتند:
بابابی خیال!😏
توکه بیدارشدی
#حرص نخور بیا بریم یکی دیگه رو #بیدار کنیم!😎
دیدم بد هم نمیگویند😍😂☺️
خلاصه همین طوری سی نفررابیدارکردیم!😅😉
حالا نصف شبی جماعتی بیدارشدیم و همه مان دنبال شلوغ کاری هستیم!😇
قرار شد یک نفر خودش را به مردن بزند و بقیه درمحوطه قرارگاه #تشییعش کنند!😃😄
فوری پارچه سفیدی انداختیم روی محمد رضا
و #قول گرفتیم تحت هرشرایطی 😶خودش رانگه دارد!
گذاشتیمش روی #دوش🚿بچه ها و راه افتادیم👞
•| #گریه و زاری!😭😢
یکی میگفت:
ممدرضا !
نامرد چرا رفتیییی؟😱😭😩
یکی میگفت:
تو قرار نبود شهید شی!
دیگری داد میزد:
#شهیده دیگ چی میگی؟
مگه توجبهه نمرده!
یکی #عربده میکشید😫
یکی #غش می کرد😑
در مسیر بقیه بچه ها هم اضافه➕میشدند و چون از قضیه با خبر نبودند واقعا گریه 😭و شیون راه می انداختند!
گفتیم برویم سمت اتاق #طلبه_ها
#جنازه را بردیم داخل اتاق
این بندگان خدا که فکر میکردند #قضیه جدیه
رفتند وضو گرفتند و نشستند به قران 📖خواندن بالای سر #میت
در همین بین من به یکی از بچه ها گفتم :
برو خودت رو روی محمد رضا بینداز ویک
نیشگون محکم بگیر☺️😂
رفت گریه کنان پرید روی محمد رضاوگفت:
محمد رضا این قرارمون نبود😩
منم میخوام باهات بیااااام😭
بعد نیشگونی 👌گرفت که محمد رضا ازجا پرید
وچنان جیغی کشید😱که هفت هشت نفر از بچه ها از حال رفتند!
ماهم قاه قاه میخندیدیم😬😂😂😂😅
.....خلاصه آن شب با اینکه #تنبیه 👊سختی شدیم ولی حسابیی خندیدیم
#خنده_حلال😂
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @Witness
#طنز_جبهه
💟گاهی حسودیمان میشد از اینکه بعضی اینقدر خوشخواب بودند.😕
سرشان را نگذاشته روی زمین انگار هفتاد سال بود که خوابیدهاند و تا دلت بخواهد خواب سنگین بودند، توپ بغل گوششان شلیک میکردی، پلک نمیزدند. ☹️
💟⇐ما هم اذیتشان میکردیم😌.
دست خودمان نبود. کافی بود مثلاً لنگه دمپایی👟 یا پوتینهایمان سر جایش نباشد، دیگر معطل نمیکردیم😜
💟⇐صاف میرفتیم بالا سر این جوانان خوش خواب: «برادر برادر!»😁 دیگر خودشان از حفظ بودند، هنوز نپرسیدهایم: «پوتین ما را ندیدی؟😛» با عصبانیت میگفتند: «به پسر پیغمبر ندیدم.» و دوباره خُر و پُفشان بلند میشد اما این همه ماجرا نبود.
💟⇐چند دقیقه بعد دوباره: «برادر برادر!» بلند میشد این دفعه مینشست:😒 «برادر و زهرمار دیگر چه شده؟» جواب میشنید: «هیچی بخواب خواستم بگم پوتینم پیدا شد»😁😂
@Witness
#طنز_جبهه🌸
یه روز یکی از رزمنده ها دیر به صبحگاه رسید فرمانده برای اینکه رزمنده بسیجی را تنبیه کنه گفت:
باید در 2 دقیقه 150 تا صلوات بفرستی
بسیجی دید نمیشه رو کرد به گردان
و گفت:
کل گردان صلوات!
کل گردان ڪه 400 نفر بود صلوات فرستادند بعد بسیجی به فرمانده میگه 150 تا برا امروز بقیش بمونه انشالله برای فردا!!😂😂
@witness
#طنز_جبهه😂
دو تا بچه"بسیجی"🧔🏻یه عراقی درشت هیکل رو اسیر کرده بودند....😃
های های هم می خندیدند🤣
+بهشون گفتم این کیه؟🤔
-گفتند: عراقـ🇮🇶ـــیه دیگه😐
+گفتم : چطوری اسیرش کردین⁉️😳
باز هم زدند زیر خنــ😂ـــده و گفتند:
-مث اینکه این آقا←👮🏾♂از شب عملیات یه جایی پنهون شده بوده...🍂
تشنگی بهش فشار آورده😪و با لباس بسیجی خودمون اومده"ایستگاه صلواتی"✋🏻😇
+گفتم: خب از کجا فهمیدین عراقیه⁉️🧐
-گفتند: آخه اومد...ایستگاه صلواتی... شربت🍹که خورد پول داد👈🏼💴
اینطوری لو رفت😅
💔
بچههای گردان دور یک نفر جمع شده بودند و بر تعداد آنها هم اضافه میشد.
مشکوک شدم من هم به طرفشان رفتم تا علت را جویا شوم.🤔
دیدم رزمندهای دارد میگوید:
«اگر به من پایانی ندهید بی اجازه به اهواز میروم.»😡☝️
پرسیدم : «چی شده؟ قضیه چیه؟»
همان رزمنده گفت:
«به من گفتند برو جبهه، اسلام در خطر است. آمدم اینجا میبینم جان خودم در خطر است!!.»😐😂
#طنز_جبهه
#عید_مبعث_مبارک
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@Witness
#طنز_جبهه🥀😅
🌿بحث میکردن...
بحث سر این بود که چطورتوی
بیسیم خبر اعلام کنن که لو، نرن...
یدفه مصطفی دراومد گفت:
بچهها...!
اگه من گفتم
”همهچــی آرومه، من چقد خوشبختم“
بدونید دهنمون سرویس شده😂♥️
#شهیدمصطفیصدرزاده🦋
#خنده_حلال🌹
#شَھیدانِہ 💔
◇
@Witness
🌿🍄🏹
#طنز_جبهه😅
چفیه یه بسیجی رو از دستش قاپیدن ،
داد میزد : آهــــای ...😃
سفره ، حوله ، لحاف ، زیرانداز ، روانداز ، دستمال ، ماسڪ ، ڪلاه ، ڪمربند ، جانماز ، سایه بون ، ڪفن ، باند زخم ، تور ماهی گیریم ...
هــــمـــه رو بردن !!!😂😄🙈
شادی روحشون ڪه دار و ندارشون همون یڪ چفیه بود صلوات 😞🥀😍
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @Witness
#طنز_جبهه
به سلامتی فرمانده🕵
دستور بود هیچ کس بالای ٨٠ کیلومتر سرعت🚖، حق ندارد رانندگی کند😓!
یک شب داشتم میآمدم كه یکی کنار جاده🛣، دست تکان داد
نگه داشتم😉
سوار كه شد،🙂
گاز دادم و راه افتادم
من با سرعت میراندم و با هم حرف میزديم!😍
گفت: میگن فرمانده لشکرتون دستور داده تند نرید!😒 راست میگن؟!
گفتم: فرمانده گفته😊! زدم دنده چهار و ادامه دادم: اینم به سلامتی فرمانده باحالمان!!!😄
مسیرمان تا نزدیکی واحد ما، یکی بود؛ پیاده که شد، دیدم خیلی تحویلش میگيرند!!😟
پرسيدم: کی هستی تو مگه؟!
گفت: همون که به افتخارش زدی دنده چهار...😶😰😨😱😂
فرمانده مهدےباکری
#خنده ی حلال ✌️
@Witness
🌸 توجیه عملیات
شب قبل از عملیات، وقتی برای حرکت آماده میشدیم، یکی از برادران بسیجی جوانی را پیدا کرده بود و داشت او را توجیه میکرد:
«هیچ نترسیها! ببین هر اتفاقی بیفتد، از این سه حالت خارج نیست:
اگر شهید بشوی مستقیم پیش خدا میروی،
اگر اسیر بشوی به زیارت امام حسین(ع) میروی
اگر هم زخمی بشوی، که نور علی نور است. آغوش مامان جان در انتظار توست، دیگر چه میخواهــے😁😉
#طنز_جبهه ✨
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @Witness
#طنز_جبهه😂
یہ جا هسٺ:•°✨°•
شہید ابراهــیم هادے•°❤️°•
پُست نگہبانےرو •°🧐°•
زودتر ترڪ میڪنه•°👀°•
بعد فرمانده میگهـ •°🤨°•
۳۰۰صلوات جریمتہ•°📿°•
یڪم فڪر میڪنه و میگه؛•°😌°•
برادرا بلند صلوات•°🔊°•
همه صلوات میفرستن•°😁°•
برمیگرده و میگه بفرما از ۳۰۰تا هم بیشتر شد...•°😁°•
هدایت شده از 𝐓𝐚𝐛𝐫𝐞𝐲𝐡𝐚𝐧𝐞
💚🦋بسم الله الرحمن الرحیم🦋💚
همین امروز، همین الان فرصت توئه
با هر امکاناتی که داری
از هرجایی که هستی
شروع کن...🌸🌿
یه کــــــانــــــال عــــ😍ــــالیـــــ... پر از
#آموزش_بستن_شال_روسری🧕🏻
#مطالب_علمی_هنری📝
#طنز_جبهه😂😅
#آموزش_آشپزی👩🏻🍳
#چالش_های_جذاب🤩
#پروفایل_مذهبی🦋
#پس_زمینه📸
#آموزش_ادیت🎥
#کاردستی✂️
#ایده🖇
#بیو🎀
#معرفی_کتاب📚
#عکسنوشته🖼
#آموزش_زبان_انگلیسی📝
#پروفایل_دخترونه🌸✨
#آموزش_عکاسی📸🍂
و...
👑فرشتگان زمینی👑
https://eitaa.com/joinchat/646905980C2f4ee89180
🛑توجه توجه توجه🛑
برنامه حل کننده ی ریاضی در کانال فرشتگان زمینی😍و برنامه تم ساز😍
هردو سنجاق شدن پشت سر هم بدو عضو شو و دانود کن😱😱😱
هدایت شده از جمعھتبادلاتگستردھمادࢪ🌱💙!'
💚🦋بسم الله الرحمن الرحیم🦋💚
همین امروز، همین الان فرصت توئه
با هر امکاناتی که داری
از هرجایی که هستی
شروع کن...🌸🌿
یه کــــــانــــــال عــــ😍ــــالیـــــ... پر از
#آموزش_بستن_شال_روسری🧕🏻
#مطالب_علمی_هنری📝
#طنز_جبهه😂😅
#آموزش_آشپزی👩🏻🍳
#چالش_های_جذاب🤩
#پروفایل_مذهبی🦋
#پس_زمینه📸
#آموزش_ادیت🎥
#کاردستی✂️
#ایده🖇
#بیو🎀
#معرفی_کتاب📚
#عکسنوشته🖼
#آموزش_زبان_انگلیسی📝
#پروفایل_دخترونه🌸✨
#آموزش_عکاسی📸🍂
و...
👑فرشتگان زمینی👑
https://eitaa.com/joinchat/646905980C2f4ee89180
🛑توجه توجه توجه🛑
برنامه حل کننده ی ریاضی در کانال فرشتگان زمینی😍و برنامه تم ساز😍
هردو سنجاق شدن پشت سر هم بدو عضو شو و دانود کن😱😱😱
هدایت شده از پنجشنبھتبادلاتگستردھمادࢪ🌱💙!'
💚🦋بسم الله الرحمن الرحیم🦋💚
همین امروز، همین الان فرصت توئه
با هر امکاناتی که داری
از هرجایی که هستی
شروع کن...🌸🌿
یه کــــــانــــــال عــــ😍ــــالیـــــ... پر از
#آموزش_بستن_شال_روسری🧕🏻
#مطالب_علمی_هنری📝
#طنز_جبهه😂😅
#آموزش_آشپزی👩🏻🍳
#چالش_های_جذاب🤩
#پروفایل_مذهبی🦋
#پس_زمینه📸
#آموزش_ادیت🎥
#کاردستی✂️
#ایده🖇
#بیو🎀
#معرفی_کتاب📚
#عکسنوشته🖼
#آموزش_زبان_انگلیسی📝
#پروفایل_دخترونه🌸✨
#آموزش_عکاسی📸🍂
و...
👑فرشتگان زمینی👑
https://eitaa.com/joinchat/646905980C2f4ee89180
🛑توجه توجه توجه🛑
برنامه حل کننده ی ریاضی در کانال فرشتگان زمینی😍و برنامه تم ساز😍
هردو سنجاق شدن پشت سر هم بدو عضو شو و دانود کن😱😱😱