💚بسم الله الرحمن الرحیم💚
✿ تو فقط لیلی باش ܓ✿
المنه لله که در میکده باز است...
سلااااااام.
من برگشتم! ... به لطف خدا سفر خیلی خوبی بود. برای اولین بار آرزوی من محقق شد و ما یه سفری بجز شمال رفتیم! ( البته مشهد سالیانه استثناست. من مشهد رو جز مسافرتها حساب نمیکنم ... مشهد رفتن برام مثل تنفس و ذخیره کردن اکسیژن برای یک سال تمام هست) . با اجازه تون رفتیم سمت کاشان و نیاسر و مشهد اردهال و بعد موقع برگشت هم قم ... چقـــــــــَدر قم در این ۳ سالی که من نرفته بودم عوض شده. چقدر اون رودخونه خشک شده بامزه تبدیل به اتوبان شده ... چقدر به اون گنبد راه راه که به قول همسرجان مثل دستارهای مقامات عهد شاه عباس بود خندیدیم ... و سوهان حبه ای که کشف جدید این بارمان بود ( اگرچه فکر کنم برای شماها تازگی نداشته باشه! )
اون بخش از ایران اینقدر برام زیبا بود و تازگی داشت که هنوز هم مبهوتم ... اصلاً کلا فضا و حال و هوای آدمها با شمال متفاوته ... و البته برگشتیم با یک عالمه عرقیجات و گیاهان معطر مثل به لیمو و بهار نارنج و پونه کوهی و ... که قراره به صورت دمنوش یا روی ماست و ... مصرف بشن و خلاصه حالی به حولی!
و از همه مهمتر اینکه ذره ای ترافیک نبود! انگار همه ترافیک مال سمت شماله ... اگه آخرش با دل درد همسرجان همراه نبود دیگه میشد گفت سفر بی نظیری بود. اما نمیدونم چرا همسر جان از وقتی نهار خورد، دل درد گرفت و تا رسیدیم تهران هی بد و بدتر شد و مشکل اینجا بود که طبق معمول زیر بار دکتر رفتن هم نمیرفت، تا اومدیم خونه و بهش شربت عرق نعناع دادم و بالاخره یک کم آروم گرفت و خوابید. بالاخره شکر خدا خوب شد.
****
و اما نصف حواسم اینجا و پیش شما بود. و اینکه توی این کامنتدونی الان چه ماجراهایی به راهه ... راستش فکر کنم این هم مظلومیت انقلابمون هست که بعد از ۳۴ سال، نوشتن از امام و مقام معظم رهبری یکی از سختترین و پر چالش ترین کارهای دنیاست. چون آدم باید بابتش هزار جور جواب پس بده.
راستش من به خاطر نوع خانواده ای که توش بزرگ شده ام، تعامل با کسانی که با عقایدم مخالفن جزو عادتهای ثانویه م شده. یعنی چون معمولاً همه با اعتقاداتم مخالفن، یاد گرفته ام که به نوعی رفتار کنم که نه از اعتقاداتم دست بردارم و نه به طرف مقابلم اهانت کرده باشم.
برای همین از خوندن نظرات مخالف ناراحت نمیشم. اگرچه اگر لحنشون زیبا نباشه اذیت میشم، همونطور که هر آدمی دوست داره زیبا بشنوه و از کلام نازیبا آزرده میشه. و اینکه فکر میکنم دوستان نازنینی که وقت ارزشمندشون رو به اینجا اختصاص میدن و نگاه پاک و لطیفشون رو به کلمات اینجا میدوزند، شایسته بهترین کلمات و زیبا ترین لحنها هستند، چه از جانب خود من و چه از جانب دوستانی که اینجا نظر میدن، حتی اگه نظرمون مخالف همدیگه باشه.
پس کامنتدونی اینجا یک فضای کاملاً آزاده و بزرگترین گواهم هم همین تاییدی نبودنش هست. اینجا هرکسی میتونه نطرش رو بگه فقط به دو شرط :
۱. حسن نیت داشته باشه و اون سوال یا نظر واقعا دغدغه ذهنیش باشه. نه اینکه بخواد با مطرح کردن اون موضوع شبهه افکنی کنه و ذهنها و مغشوش کنه
۲. مطلبش رو با عبارتهای زیبا مطرح کنه و به هیچکس توهین نکنه.
برای همین خواهش میکنم دوستانی که میخوان این کامنتدونی رو با نظر ارزشمندشون زینت بدن، این مطالب رو مد نظر داشته باشن.
***
و اما بحث شیرین امام خمینی رحمت الله علیه و آقا ...
اینجا یک وبلاگ سیا.سی نیست ... اما وقتی دوستان مسائلی رو مطرح میکنند، اون هم با این حجم، نمیشه سوالشون رو بی پاسخ گذاشت. چون بالاخره یه شبهه ای مطرح شده و ممکنه برای دیگران هم سوال ایجاد کرده باشه. البته دوستان خوبم زینب م، نیلووووو، زینب خانواده آرمانی، لیلی و دوستان دیگه خیلی خوب بحث رو اداره کردند و خود من هم خیلی از راهنماییهاشون استفاده کردم. برای همین دیگه به اون جنبه هایی که دوستان اشاره کردند، نمی پردازم و فقط مطلب دوستان رو تکمیل میکنم ....
#پست_شصت_و_هفتم (بخش_اول)
#تو_فقط_لیلی_باش
💞تو فقط لیلی باش💞
🆔 @WomanArt
🔰🔰🔰🔰
#پست_شصت_و_هفتم (بخش دوم)
#تو_فقط_لیلی_باش
من اینجا قصد اثبات ولایت فقیه رو ندارم. روی سخنم با دوستانی هست که اصل ولایت فقیه رو قبول دارند، و امام خمینی رو هم همینطور، ولی درباره اینکه مقام معظم رهبری ولی فقیه این دروان باشند، مشکل دارند.
باید بگم اون چیزی که در صفحه ۵۴ و ۵۵ کتاب ولایت فقیه خود امام خمینی گفته شده اینه که:
" اکنون که شخص معینی از طرف خدا برای احراز امر حکومت در دوره غیبت تعیین نشده است، تکلیف چیست؟ آیا باید اسلام را رها کنید؟ دیگر اسلام نمیخواهیم؟ اسلام فقط برای ۲۰۰ سال بود؟ ... یا اینکه حکومت لازم است و اگر خدا شخص معینی را برای حکومت در دوره غیبت معلوم نکرده است، لکن آن خاصیت حکومتی را که از صدر اسلام تا زمان حضرت صاحب علیه السلام موجود بود را برای بعد از غیبت هم قرار داده است.
این خاصیت که عبارت است از علم به قانون خدا و عدالت ، در عده بیشماری از فقهای عصر ما موجود است. و اگر فرد لایقی که دارای این دو خصلت باشد به پا خواست و تشکیل حکومت داد، همان ولایتی را که رسول اکرم صلی الله علیه و آله در امر اداره جامعه داشت را دارا میباشد و بر همه مردم لازم است از او اطاعت کنند.
این توهم که اختیارات حکومتی رسول اکرم بیشتر از حضرت امیر بود، یا اختیارات حکومتی حضرت امیر بیشتر از فقیه است، باطل و غلط است. البته فضایل حضرت رسول بیشتر از همه عالم است و بعد از ایشان فضایل حضرت امیر از همه بیشتر است. لکن زیادی فضایل معنوی، اختیارات حکومتی را افزایش نمیدهد. همان اختیارات و ولایتی را که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سایر ائمه علیهم السلام در تدارک و بسیج سپاه، تعیین ولات و استانداران، گرفتن مالیات و صرف آن در مصالح مسلمانان داشتند، خداوند همان اختیارات را برای حکومت فقیه قرار داده است. منتهی حاکم شخص معینی نیست. یک شخص عالمِ عادل است ."
حالا اگه ما امام خمینی رو به ولی فقیه بودن قبول داریم، نصف راه رو اومده ایم. امام معتقدن اگر یک شخص عالم عادل حاکم شد، باید به حکومتش رو بعنوان یک حکومت اسلامی پذیرفت. و دیگه نگفتن برین ریز زندگیش رو دربیارین. بلکه همین که در جامعه بعنوان یک فرد عالم عادل قبولش دارند کافیه که حکومتش مشروعیت داشته باشه. و اینکه ممکنه دیگرانی هم باشند که این خصوصیات لازم رو داشته باشند، اما وقتی یکی انتخاب شد دیگه باید اون رو پذیرفت، تا زمانی که خصوصیات لازم ( یعنی علم و عدل) رو از دست بده.
خداییش هم من به شخصه تا به حال چیزی که بهم ثابت کنه مقام معظم رهبری علم کافی ندارند، یا عادل نیستند ( یعنی خدای ناکرده گناه کبیره مرتکب میشن یا بر گناه ضغیره ای اصرار دارند ) ندیده ام. البته شایعات که همیشه هست. همون زمان امام خمینی هم بود. اگه قرار بود آدم با شنیدن شایعات، علم و عدالت امام رو زیر سوال ببره که باید همون اول انقلاب همه چیز تموم میشد.
استدلال من برای خودم اینه که حالا که توی این دنیای پر از کفر، یک فقیه عالم عادل پیدا شده که داره یک حکومت اسلامی رو اداره میکنه، من حق ندارم به صرف اینکه من خودم به این نتیجه نرسیده ام ایشون عالم عادلند به ولایتشون تن ندم و بخوام اون ولایت رو زیر سوال ببرم. بله ممکنه فقهای دیگه ای هم باشند که واجد شرایط رهبری باشند، اما حالا که این حکومت داره اداره میشه چه لزومی داره که هی بخوایم توش ان قلت بیاریم و تضعیفش کنیم؟
درباره واضح نبودن زندگی آقا هم باید بگم زندگی امام خمینی هم تا قبل از رحلتشون خیلی برای ما مردم ملموس نبود. مثلا همین شعر گفتنشون و یا رفتارهاشون با افراد خانواده همه و همه وقتی رو شد که ایشون از دنیا رفته بودند. حالا ممکنه یه حلقه هایی از خواص یه چیزهایی میدونستند، اما برای ما آدمهای معمولی جامعه اصلاً ملموس نبود. فقط در همین حد میدونستیم که امام خیلی ساده زیست هستند و دارن توی حسینیه جماران زندگی میکنند. حتی من تازه موقع فوت همسرشون در همین سالهای اخیر فهمیدم که مثلا اسمشون خدیجه ثقفی بوده!
الان درباره آقا هم همینطوره. مثل زمان امام، شنیده ام که خیلی ساده زیست هستند و خود من چیز زیادی درباره زندگیشون نمیدونم و تازه با این مطالبی که دوستان گفتند کلی چیز یاد گرفتم! ... اما آیا اصلاً باید بدونم؟ یعنی این دونستن اینقدر مهمه که بخواد روی رویکرد من نسبت بهشون تاثیر بذاره؟ ... برای شخص من در همین حد کافیه که حرفهاشون رو بشنوم و ببینم خدائیه و اینکه بدونم مخالفش عمل نمیکنند ... اینکه من خودم با چشم خودم زندگیشون رو ندیده ام یا شایعاتی از اینور و اونور میشنوم که دارن بهشون تهمتهایی میزنند، دلیل نمیشه که من بخوام ایشون رو قبول نداشته باشم.
این از استدلال منطقی ... اما این وسط یک چیز دیگه هم هست که ممکنه زیاد بهش توجه نشه :
#پست_شصت_و_هفت (بخش_دوم)
#تو_فقط_لیلی_باش
💞تو فقط لیلی باش💞
🆔 @WomanA
🔰🔰🔰🔰
#پست_شصت_و_هفتم (بخش سوم)
#تو_فقط_لیلی_باش
ماها که با رویکرد حس گرایانه بزرگ شده ایم، فقط کسانی رو قبول داریم که به اندازه کافی ازشون اطلاعات داشته باشیم. اما دین این رو نمی پسنده. یعنی خیلی وقتها شان چیزها والاتر از اینه که درباره شون شفاف صحبت بشه. و ارزشش به اینه که آدم اون رو وجدان کنه. یعنی از جایی در درون خودش به اون برسه، فارغ از هر سرو صدا و پروپاگانداهایی که این روزها مد شده و یکی از ابزارهای برتری آدمهاست.
میخوام بگم اگه خدا به ما گفته راهت رو پیدا کنن در شرح صفات متقین میگه: الذین یومنون بالغیب ... یعنی یک انسان متقی فقط به ۵ تا حسش متکی نیست. اونقدر وجودش رو اعتلا داده که میتونه به چیزهایی ورای محسوسات رو هم درک کنه و حتی بر مبنای اونها مسیر زندگیش رو تعیین کنه ...
همون زمان امامان هم خیلیها با چشم خودشون امام حی و حاضر رو میدیدند، اما برتری ایشون رو نسبت به انسانهای عادی درک نمیکردند. دیگه چه برسه به ولی فقیه که یک آدم معمولیه مثل همه ماها، فقط علم و عدالتش هست که اون رو از بقیه متمایز کرده.
به نظر من تبعیت از ولایت فقیه هم یک مرتبه نازل از ایمان به غیبه . یعنی ما درسته که این آدم رو از نزدیک ندیده ایم و با جزء جزء زندگیش آشنا نیستیم. با اینکه نیومدن برامون ازش فیلم تبلیغاتی بسازن و بگن آی آدمها بدانید و آگاه باشید که این آدم خیلی ساده زیست هست و بنده دنیا نیست و ... خودمون با دیدنش و با شنیدن حرفهاش و دقت توی حرکات و سکناتش یه پالسهایی رو دریافت کنیم که قلبمون رو نسبت بهش مطمئن میکنه.
اما این رو هم قبول دارم که فقط کسی این پالسها رو دریافت میکنه که حقیقتا طالب حقیقت باشه و وجودش رو از هر پیش داوری و منیتی پاک کرده باشه. هرچی میزان این آمادگی روحی بیشتر باشه، تبعیت اون آدم از ولایت فقیه کاملتر هست ...
من اوایل خیلی درباره ولایت فقیه و مخصوصا اینکه در زمان ما آقا مناسب ترین گزینه برای تصدی این امر هستند، با آدمها بحث میکردم و استدلال می آوردم. بعدش کم کم فهمیدم که این یک امر دریافتی هست که هر کس خودش باید بهش برسه. مردم جامعه ما مستضعف فکری نیستند و اطلاعات به قدر کافی بهشون میرسه و اگه دریچه قلبشون رو به روی حقیقت باز کنند، خیلی راحت هزاران دلیل برای پذیرش این حقیقت که جامه ولایت فقیه برازنده قامت آقاست پیدا میکنند.
حتی یک وقتهایی که اقا صحبت میکنند حرفهاشون، لحن بیانشون، اون محبت پدرانه نهفته در بطن کلامشون چنان با قلب و روح آدم بازی میکنه که وصف نشدنیه. حالا اگه کسی بعد از ۲۰ سال زندگی توی این مملکت و دیدن درایتشون در مقاطع مختلف، هنوز در کفایت آقا شک داره، دیگه از دست استدلالات ما کاری ساخته نیست. چون اصلاً این امر از اصل و اساس یک امر استدلالی نیست، یک امر شهودیه ... یعنی آدم باید از درون حسش کرده باشه. البته بعدش میتونه یک سری دلایل عقلی هم برای اطمینان خاطر و تایید این حس پیدا کنه، اما اصلش یک امر درونیه ... باید خود آدم دنبالش بره و پیداش کنه.
البته من هم برای نزدیک شدن به فضای زندگی آقا، اون کتاب داستان سیستان رو به شدت توصیه میکنم دوستان بخونن. این رو میگم چون شخصا مدتها با خواهرشون رابطه نزدیک داشته ام و این جناب آقای امیرخانی و حتی خانواده شون رو خوب میشناسم. حتی کتاب ارمیاشون رو قبل از اینکه چاپ بشه، اول یه تعداد محدودی رو نشر سمپاد چاپ کرده بود و یکی از همون نسخه ها رو خواهرشون بهم دادن و خوندم. یا مثلا شعرهاشون که توی شب شعرهای سمپاد خوانده شده رو خواهرشون میداد من میخوندم. برای همین خیلی خوب شخصیتشون رو میشناسم و میدونم چه آدم سرسختی هستن. و از بس که نمیخواستن بوی مجیزگویی از نوشته شون به مشام برسه مسلماً چیزهایی که از خود آقا و خاکی بودن پسرهاشون نوشتن یک صدم اون چیزیه که حقیقت داره ! ...
و اینکه میدونم که اون موقع که ما دانشکده فنی دانشگاه تهران میرفتیم، یکی از پسرهای آقا توی دانشکده علوم انسانی فلسفه میخوندن ... مثل همه دانشجوها ... نه شاخی، نه دمی، نه ادعایی ... تازه همسرجان هم که در سالهای نوجوانی یه مدتی رفته بود دنبال علوم حوزوی ( که البته نیمه کاره رها کرد ) میگه یکی دیگه از پسرهای آقا توی همون مدرسه مشغول تحصیل بوده و اتفاقا یکی از دوستان صمیمی همسرجان هم هم مباحثه ایش بوده. و خیلی راحت و بی ادعا می اومده و میرفته و با طلبه های معمولی رفیق بوده! ...
#پست_شصت_و_هفتم (بخش_سوم)
#تو_فقط_لیلی_باش
💞تو فقط لیلی باش💞
🆔 @WomanArt
🔰🔰🔰🔰
#پست_شصت_و_هفتم (بخش چهارم)
#تو_فقط_لیلی_باش
اون موقعها توی دانشگاه خیلی از این بحثها راه می افتاد و همیشه هم بی نتیجه بود. چون نوع نگاه این وسط نقش خیلی مهمی داره و متاسفانه خیلی وقتها تغییر دادن نوع نگاه ادمها تقریبا محاله. ممکنه یه آدم، مسلمون خوب و مومنی باشه، گناه نکنه و دستش هم به خیر باشه، اما توان پذیرش مفهوم ولایت فقیه رو نداشته باشه. یا مثلاً در مورد اینکه آقا مصداق این امر باشن تردید داشته باشه. در اینجور مواقع از دلیل و برهان آوردن کاری ساخته نیست، چون اون فرد از درون آمادگی پذیرش این موضوع رو نداره.
یه روز که با دوست خوب دوران دانشگاهم رفته بودیم نمازخونه برای خوندن نماز ظهر و عصر، دیدیم پشت در پر از کفش هست. دوستم سری تکون داد و به نکته قشنگی اشاره کرد. گفت: واااای چقدر کفش آدم نمازخون ! حیف که هر سه جفتش مال یه حزب و گروه و تشکله! ...
***
حالا شاید بعضی دوستان بیان بگن شما نفَست از جای گرم در میاد و داری دم از ولایت فقیه و این چیزها میزنی. باید بگم من از همون اول ولایت فقیه برام یک اصل اساسی بود، حتی در انتخاب همسر. همون موقع که به خاطر نوع خانواده م خواستگار مذهبی زیاد نداشتم، اما حواسم بود که هر مذهبی رو نمیشه انتخاب کرد ... یادم هست موقعی که قرار شد با همسرجان صحبت کنیم و همدیگه رو بشناسیم، اولین سوالم ازش این بود که نظرش درباره ولایت فقیه چی هست. البته اون هم با بدجنسی تمام گفت: من اعتقادی به ولایت فقیه ندارم! ... بعد تا من دهنم رو باز کردم که بگم پس دیگه فکر نکنم لازم باشه حرفمون رو ادامه بدیم، لبخندی زد و ادامه داد: من به ولایت مطلقه فقیه اعتقاد دارم! ... ( هنوز هم چند وقت یک بار این موضوع رو یادآوری میکنه و میگه دیدی چه خوب سر کار گذاشتمت! )
یا درباره مسائل مالی باید بگم ...
درباره مسائل مالی باید بگم ما به خاطر اینکه همسرجان اصرار داره روی پای خودش بایسته و از احدی کمک قبول نکنه و حتی حاضر نیست من سر کار برم، مجبوریم خیلی محتاطانه خرج کنیم. یعنی مثلا در شرایطی که توی فامیل هر دو طرفمون معمولا هر 4 ، 5 سال مبلمان عوض میکنند و هر دفعه که بریم خونشون یه چیز تازه می بینیم، ما هنوز مبلمانمون، و سرویس خوابمون همون جهیزیه من هست، که البته بعد از 14 سال دیگه خیلی وضعشون افتضاح شده. هر بار که میخوایم عوضشون کنیم می بینیم خرجهای مهمتری هست و منصرف میشیم.
شما که غریبه نیستید، من دیگه حقیقتا حالم از این مبلها و مدلشون که کل خونه رو از قیافه انداخته به هم میخوره، و حتی چند بار تصمیم گرفتم بذارمشون دم در و اصلاً مبل نداشته باشیم! ...
همسرجان هم این نفرت من درباره شون رو خوب میدونه، اما نمیتونه شعبده بازی کنه که! بالاخره درامدمون مشخصه و خرجها هم مشخصه و این وسط چیزی باقی نمیمونه که بشه باهاش مبل عوض کرد.
چند هفته قبل همسرجان گفت که یک کار جدید براش جور شده که میتونه صبحهای پنجشنبه بره و حتی گفت که میخواد پولش رو بذاره برای خرید مبل ! ... نمیدونین چقدر خوشحال شدممممم! اما وقتی رفت محیط کار رو ببینه، با حال و روز خراب اومد و گفت: نمیدونی چه موجوداتی هستن! مدام دارن به نظام و انقلاب و خود آقا بد و بیراه میگن! ... و من اونقدر چندشم شد که بهش گفتم دیگه نمیخواد بری! اصلا نمیخوام در یه همچین فضای مسمومی کار کنی. من مبلی که پولش از همچین جایی دراومده باشه نمیخوام!
یه دفعه دیگه هم یه وامی با شرایط خیلی خوب جور شد که وقتی با دفتر آقا مشورت کردیم معلوم شد عملا حکم #ربا رو داره ... برای همین این راه مبل دار شدن هم از بین رفت و نتیجه اینکه بنده هنوز با همون مبلهای تاریخی دارم زندگی میکنم که هرکی میاد خونمون یه تیکه ای بابتشون بهمون می اندازه!
این مبل فقط یک نمونه بود تا بگم در زندگی خیلی چیزها هست که ارزشش بالاتر از مادیات و رفاهه. و اینکه هر کس اعتقاد به آرمانهای انقلاب و ولایت فقیه داره، هر کسی که به احکام اسلام تن داده ، لزوما نفسش از جای گرم در نمیاد و توی پول غلت نمی زنه.
#پست_شصت_و_هفتم (بخش_چهارم)
#تو_فقط_لیلی_باش
💞تو فقط لیلی باش💞
🆔 @WomanArt
🔰🔰🔰🔰
#پست_شصت_و_هفتم (بخش پنجم)
#تو_فقط_لیلی_باش
ما هم مثل همه مردم داریم مشکلات اقتصادی رو با تمام وجودمون حس میکنیم. ما هم خیلی وقتها نمیتونیم خواسته های بچه هامون رو براورده کنیم و شرمنده شون میشیم. ما هم خیلی وقتها با این قیمتهای گرون نمیتونیم میوه بخریم ( قابل توجه دوستانی که میگفتند توی برنامه غذاییت چرا میوه نیست! ) ، ما هم مجبوریم با هزار جور تدبیر و برنامه ریزی پیش بریم تا خرجمون با دخلمون جور دربیاد و با سیلی صورتمون رو سرخ نگه داریم. اما این دلیل نمیشه که بخوایم به هر ذلتی تن بدیم، و تنها ملاکمون در زندگی مادیات باشه و مبنای هر تصمیممون این باشه که چه تاثیری توی وضع مالی زندگیمون داره.
یادمون نره که همین دنیا خواهی شیعیان بود که باعث شد امام حسین علیه السلام تنها بمونه، تا جایی که غریبانه گفت:
اِنَّ النّاسَ عَبيدُ الدُّنْيا وَ الدِّينُ لَعْقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ. يَحوطونَهُ ما دَرَّتْ مَعائِشُهُمْ. فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّيّانونَ ... ( به راستى كه مردم بنده دنيا هستند و دين لقلقه زبان آنهاست، تا جايى كه دين وسيله زندگى آنهاست، دين دارند و چون در معرض امتحان قرار گيرند، دينداران كم میشوند. )
+ نوشته شده در یکشنبه نوزدهم خرداد 1392ساعت 15:12 توسط رضوان | آرشیو نظرات
#پست_شصت_و_هفتم (بخش_پنجم)
#تو_فقط_لیلی_باش
💞تو فقط لیلی باش💞
🆔 @WomanArt
💚بسم الله الرحمن الرحیم💚
✿ تو فقط لیلی باش ܓ✿
المنه لله که در میکده باز است...
سلااااااام.
من برگشتم! ... به لطف خدا سفر خیلی خوبی بود. برای اولین بار آرزوی من محقق شد و ما یه سفری بجز شمال رفتیم! ( البته مشهد سالیانه استثناست. من مشهد رو جز مسافرتها حساب نمیکنم ... مشهد رفتن برام مثل تنفس و ذخیره کردن اکسیژن برای یک سال تمام هست) . با اجازه تون رفتیم سمت کاشان و نیاسر و مشهد اردهال و بعد موقع برگشت هم قم ... چقـــــــــَدر قم در این ۳ سالی که من نرفته بودم عوض شده. چقدر اون رودخونه خشک شده بامزه تبدیل به اتوبان شده ... چقدر به اون گنبد راه راه که به قول همسرجان مثل دستارهای مقامات عهد شاه عباس بود خندیدیم ... و سوهان حبه ای که کشف جدید این بارمان بود ( اگرچه فکر کنم برای شماها تازگی نداشته باشه! )
اون بخش از ایران اینقدر برام زیبا بود و تازگی داشت که هنوز هم مبهوتم ... اصلاً کلا فضا و حال و هوای آدمها با شمال متفاوته ... و البته برگشتیم با یک عالمه عرقیجات و گیاهان معطر مثل به لیمو و بهار نارنج و پونه کوهی و ... که قراره به صورت دمنوش یا روی ماست و ... مصرف بشن و خلاصه حالی به حولی!
و از همه مهمتر اینکه ذره ای ترافیک نبود! انگار همه ترافیک مال سمت شماله ... اگه آخرش با دل درد همسرجان همراه نبود دیگه میشد گفت سفر بی نظیری بود. اما نمیدونم چرا همسر جان از وقتی نهار خورد، دل درد گرفت و تا رسیدیم تهران هی بد و بدتر شد و مشکل اینجا بود که طبق معمول زیر بار دکتر رفتن هم نمیرفت، تا اومدیم خونه و بهش شربت عرق نعناع دادم و بالاخره یک کم آروم گرفت و خوابید. بالاخره شکر خدا خوب شد.
****
و اما نصف حواسم اینجا و پیش شما بود. و اینکه توی این کامنتدونی الان چه ماجراهایی به راهه ... راستش فکر کنم این هم مظلومیت انقلابمون هست که بعد از ۳۴ سال، نوشتن از امام و مقام معظم رهبری یکی از سختترین و پر چالش ترین کارهای دنیاست. چون آدم باید بابتش هزار جور جواب پس بده.
راستش من به خاطر نوع خانواده ای که توش بزرگ شده ام، تعامل با کسانی که با عقایدم مخالفن جزو عادتهای ثانویه م شده. یعنی چون معمولاً همه با اعتقاداتم مخالفن، یاد گرفته ام که به نوعی رفتار کنم که نه از اعتقاداتم دست بردارم و نه به طرف مقابلم اهانت کرده باشم.
برای همین از خوندن نظرات مخالف ناراحت نمیشم. اگرچه اگر لحنشون زیبا نباشه اذیت میشم، همونطور که هر آدمی دوست داره زیبا بشنوه و از کلام نازیبا آزرده میشه. و اینکه فکر میکنم دوستان نازنینی که وقت ارزشمندشون رو به اینجا اختصاص میدن و نگاه پاک و لطیفشون رو به کلمات اینجا میدوزند، شایسته بهترین کلمات و زیبا ترین لحنها هستند، چه از جانب خود من و چه از جانب دوستانی که اینجا نظر میدن، حتی اگه نظرمون مخالف همدیگه باشه.
پس کامنتدونی اینجا یک فضای کاملاً آزاده و بزرگترین گواهم هم همین تاییدی نبودنش هست. اینجا هرکسی میتونه نظرش رو بگه فقط به دو شرط :
۱. حسن نیت داشته باشه و اون سوال یا نظر واقعا دغدغه ذهنیش باشه. نه اینکه بخواد با مطرح کردن اون موضوع شبهه افکنی کنه و ذهنها و مغشوش کنه
۲. مطلبش رو با عبارتهای زیبا مطرح کنه و به هیچکس توهین نکنه.
برای همین خواهش میکنم دوستانی که میخوان این کامنتدونی رو با نظر ارزشمندشون زینت بدن، این مطالب رو مد نظر داشته باشن.
***
و اما بحث شیرین امام خمینی رحمت الله علیه و آقا ...
اینجا یک وبلاگ سیا.سی نیست ... اما وقتی دوستان مسائلی رو مطرح میکنند، اون هم با این حجم، نمیشه سوالشون رو بی پاسخ گذاشت. چون بالاخره یه شبهه ای مطرح شده و ممکنه برای دیگران هم سوال ایجاد کرده باشه. البته دوستان خوبم زینب م، نیلووووو، زینب خانواده آرمانی، لیلی و دوستان دیگه خیلی خوب بحث رو اداره کردند و خود من هم خیلی از راهنماییهاشون استفاده کردم. برای همین دیگه به اون جنبه هایی که دوستان اشاره کردند، نمی پردازم و فقط مطلب دوستان رو تکمیل میکنم ....
#پست_شصت_و_هفتم (بخش_اول)
#تو_فقط_لیلی_باش
💞تو فقط لیلی باش💞
🆔 @WomanArt
🔰🔰🔰🔰
#پست_شصت_و_هفتم (بخش دوم)
#تو_فقط_لیلی_باش
من اینجا قصد اثبات ولایت فقیه رو ندارم. روی سخنم با دوستانی هست که اصل ولایت فقیه رو قبول دارند، و امام خمینی رو هم همینطور، ولی درباره اینکه مقام معظم رهبری ولی فقیه این دروان باشند، مشکل دارند.
باید بگم اون چیزی که در صفحه ۵۴ و ۵۵ کتاب ولایت فقیه خود امام خمینی گفته شده اینه که:
" اکنون که شخص معینی از طرف خدا برای احراز امر حکومت در دوره غیبت تعیین نشده است، تکلیف چیست؟ آیا باید اسلام را رها کنید؟ دیگر اسلام نمیخواهیم؟ اسلام فقط برای ۲۰۰ سال بود؟ ... یا اینکه حکومت لازم است و اگر خدا شخص معینی را برای حکومت در دوره غیبت معلوم نکرده است، لکن آن خاصیت حکومتی را که از صدر اسلام تا زمان حضرت صاحب علیه السلام موجود بود را برای بعد از غیبت هم قرار داده است.
این خاصیت که عبارت است از علم به قانون خدا و عدالت ، در عده بیشماری از فقهای عصر ما موجود است. و اگر فرد لایقی که دارای این دو خصلت باشد به پا خواست و تشکیل حکومت داد، همان ولایتی را که رسول اکرم صلی الله علیه و آله در امر اداره جامعه داشت را دارا میباشد و بر همه مردم لازم است از او اطاعت کنند.
این توهم که اختیارات حکومتی رسول اکرم بیشتر از حضرت امیر بود، یا اختیارات حکومتی حضرت امیر بیشتر از فقیه است، باطل و غلط است. البته فضایل حضرت رسول بیشتر از همه عالم است و بعد از ایشان فضایل حضرت امیر از همه بیشتر است. لکن زیادی فضایل معنوی، اختیارات حکومتی را افزایش نمیدهد. همان اختیارات و ولایتی را که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سایر ائمه علیهم السلام در تدارک و بسیج سپاه، تعیین ولات و استانداران، گرفتن مالیات و صرف آن در مصالح مسلمانان داشتند، خداوند همان اختیارات را برای حکومت فقیه قرار داده است. منتهی حاکم شخص معینی نیست. یک شخص عالمِ عادل است ."
حالا اگه ما امام خمینی رو به ولی فقیه بودن قبول داریم، نصف راه رو اومده ایم. امام معتقدن اگر یک شخص عالم عادل حاکم شد، باید به حکومتش رو بعنوان یک حکومت اسلامی پذیرفت. و دیگه نگفتن برین ریز زندگیش رو دربیارین. بلکه همین که در جامعه بعنوان یک فرد عالم عادل قبولش دارند کافیه که حکومتش مشروعیت داشته باشه. و اینکه ممکنه دیگرانی هم باشند که این خصوصیات لازم رو داشته باشند، اما وقتی یکی انتخاب شد دیگه باید اون رو پذیرفت، تا زمانی که خصوصیات لازم ( یعنی علم و عدل) رو از دست بده.
خداییش هم من به شخصه تا به حال چیزی که بهم ثابت کنه مقام معظم رهبری علم کافی ندارند، یا عادل نیستند ( یعنی خدای ناکرده گناه کبیره مرتکب میشن یا بر گناه ضغیره ای اصرار دارند ) ندیده ام. البته شایعات که همیشه هست. همون زمان امام خمینی هم بود. اگه قرار بود آدم با شنیدن شایعات، علم و عدالت امام رو زیر سوال ببره که باید همون اول انقلاب همه چیز تموم میشد.
استدلال من برای خودم اینه که حالا که توی این دنیای پر از کفر، یک فقیه عالم عادل پیدا شده که داره یک حکومت اسلامی رو اداره میکنه، من حق ندارم به صرف اینکه من خودم به این نتیجه نرسیده ام ایشون عالم عادلند به ولایتشون تن ندم و بخوام اون ولایت رو زیر سوال ببرم. بله ممکنه فقهای دیگه ای هم باشند که واجد شرایط رهبری باشند، اما حالا که این حکومت داره اداره میشه چه لزومی داره که هی بخوایم توش ان قلت بیاریم و تضعیفش کنیم؟
درباره واضح نبودن زندگی آقا هم باید بگم زندگی امام خمینی هم تا قبل از رحلتشون خیلی برای ما مردم ملموس نبود. مثلا همین شعر گفتنشون و یا رفتارهاشون با افراد خانواده همه و همه وقتی رو شد که ایشون از دنیا رفته بودند. حالا ممکنه یه حلقه هایی از خواص یه چیزهایی میدونستند، اما برای ما آدمهای معمولی جامعه اصلاً ملموس نبود. فقط در همین حد میدونستیم که امام خیلی ساده زیست هستند و دارن توی حسینیه جماران زندگی میکنند. حتی من تازه موقع فوت همسرشون در همین سالهای اخیر فهمیدم که مثلا اسمشون خدیجه ثقفی بوده!
الان درباره آقا هم همینطوره. مثل زمان امام، شنیده ام که خیلی ساده زیست هستند و خود من چیز زیادی درباره زندگیشون نمیدونم و تازه با این مطالبی که دوستان گفتند کلی چیز یاد گرفتم! ... اما آیا اصلاً باید بدونم؟ یعنی این دونستن اینقدر مهمه که بخواد روی رویکرد من نسبت بهشون تاثیر بذاره؟ ... برای شخص من در همین حد کافیه که حرفهاشون رو بشنوم و ببینم خدائیه و اینکه بدونم مخالفش عمل نمیکنند ... اینکه من خودم با چشم خودم زندگیشون رو ندیده ام یا شایعاتی از اینور و اونور میشنوم که دارن بهشون تهمتهایی میزنند، دلیل نمیشه که من بخوام ایشون رو قبول نداشته باشم.
این از استدلال منطقی ... اما این وسط یک چیز دیگه هم هست که ممکنه زیاد بهش توجه نشه :
#پست_شصت_و_هفت (بخش_دوم)
#تو_فقط_لیلی_باش
💞تو فقط لیلی باش💞
🆔 @WomanA
🔰🔰🔰🔰
#پست_شصت_و_هفتم (بخش سوم)
#تو_فقط_لیلی_باش
ماها که با رویکرد حس گرایانه بزرگ شده ایم، فقط کسانی رو قبول داریم که به اندازه کافی ازشون اطلاعات داشته باشیم. اما دین این رو نمی پسنده. یعنی خیلی وقتها شان چیزها والاتر از اینه که درباره شون شفاف صحبت بشه. و ارزشش به اینه که آدم اون رو وجدان کنه. یعنی از جایی در درون خودش به اون برسه، فارغ از هر سرو صدا و پروپاگانداهایی که این روزها مد شده و یکی از ابزارهای برتری آدمهاست.
میخوام بگم اگه خدا به ما گفته راهت رو پیدا کنن در شرح صفات متقین میگه: الذین یومنون بالغیب ... یعنی یک انسان متقی فقط به ۵ تا حسش متکی نیست. اونقدر وجودش رو اعتلا داده که میتونه به چیزهایی ورای محسوسات رو هم درک کنه و حتی بر مبنای اونها مسیر زندگیش رو تعیین کنه ...
همون زمان امامان هم خیلیها با چشم خودشون امام حی و حاضر رو میدیدند، اما برتری ایشون رو نسبت به انسانهای عادی درک نمیکردند. دیگه چه برسه به ولی فقیه که یک آدم معمولیه مثل همه ماها، فقط علم و عدالتش هست که اون رو از بقیه متمایز کرده.
به نظر من تبعیت از ولایت فقیه هم یک مرتبه نازل از ایمان به غیبه . یعنی ما درسته که این آدم رو از نزدیک ندیده ایم و با جزء جزء زندگیش آشنا نیستیم. با اینکه نیومدن برامون ازش فیلم تبلیغاتی بسازن و بگن آی آدمها بدانید و آگاه باشید که این آدم خیلی ساده زیست هست و بنده دنیا نیست و ... خودمون با دیدنش و با شنیدن حرفهاش و دقت توی حرکات و سکناتش یه پالسهایی رو دریافت کنیم که قلبمون رو نسبت بهش مطمئن میکنه.
اما این رو هم قبول دارم که فقط کسی این پالسها رو دریافت میکنه که حقیقتا طالب حقیقت باشه و وجودش رو از هر پیش داوری و منیتی پاک کرده باشه. هرچی میزان این آمادگی روحی بیشتر باشه، تبعیت اون آدم از ولایت فقیه کاملتر هست ...
من اوایل خیلی درباره ولایت فقیه و مخصوصا اینکه در زمان ما آقا مناسب ترین گزینه برای تصدی این امر هستند، با آدمها بحث میکردم و استدلال می آوردم. بعدش کم کم فهمیدم که این یک امر دریافتی هست که هر کس خودش باید بهش برسه. مردم جامعه ما مستضعف فکری نیستند و اطلاعات به قدر کافی بهشون میرسه و اگه دریچه قلبشون رو به روی حقیقت باز کنند، خیلی راحت هزاران دلیل برای پذیرش این حقیقت که جامه ولایت فقیه برازنده قامت آقاست پیدا میکنند.
حتی یک وقتهایی که اقا صحبت میکنند حرفهاشون، لحن بیانشون، اون محبت پدرانه نهفته در بطن کلامشون چنان با قلب و روح آدم بازی میکنه که وصف نشدنیه. حالا اگه کسی بعد از ۲۰ سال زندگی توی این مملکت و دیدن درایتشون در مقاطع مختلف، هنوز در کفایت آقا شک داره، دیگه از دست استدلالات ما کاری ساخته نیست. چون اصلاً این امر از اصل و اساس یک امر استدلالی نیست، یک امر شهودیه ... یعنی آدم باید از درون حسش کرده باشه. البته بعدش میتونه یک سری دلایل عقلی هم برای اطمینان خاطر و تایید این حس پیدا کنه، اما اصلش یک امر درونیه ... باید خود آدم دنبالش بره و پیداش کنه.
البته من هم برای نزدیک شدن به فضای زندگی آقا، اون کتاب داستان سیستان رو به شدت توصیه میکنم دوستان بخونن. این رو میگم چون شخصا مدتها با خواهرشون رابطه نزدیک داشته ام و این جناب آقای امیرخانی و حتی خانواده شون رو خوب میشناسم. حتی کتاب ارمیاشون رو قبل از اینکه چاپ بشه، اول یه تعداد محدودی رو نشر سمپاد چاپ کرده بود و یکی از همون نسخه ها رو خواهرشون بهم دادن و خوندم. یا مثلا شعرهاشون که توی شب شعرهای سمپاد خوانده شده رو خواهرشون میداد من میخوندم. برای همین خیلی خوب شخصیتشون رو میشناسم و میدونم چه آدم سرسختی هستن. و از بس که نمیخواستن بوی مجیزگویی از نوشته شون به مشام برسه مسلماً چیزهایی که از خود آقا و خاکی بودن پسرهاشون نوشتن یک صدم اون چیزیه که حقیقت داره ! ...
و اینکه میدونم که اون موقع که ما دانشکده فنی دانشگاه تهران میرفتیم، یکی از پسرهای آقا توی دانشکده علوم انسانی فلسفه میخوندن ... مثل همه دانشجوها ... نه شاخی، نه دمی، نه ادعایی ... تازه همسرجان هم که در سالهای نوجوانی یه مدتی رفته بود دنبال علوم حوزوی ( که البته نیمه کاره رها کرد ) میگه یکی دیگه از پسرهای آقا توی همون مدرسه مشغول تحصیل بوده و اتفاقا یکی از دوستان صمیمی همسرجان هم هم مباحثه ایش بوده. و خیلی راحت و بی ادعا می اومده و میرفته و با طلبه های معمولی رفیق بوده! ...
#پست_شصت_و_هفتم (بخش_سوم)
#تو_فقط_لیلی_باش
💞تو فقط لیلی باش💞
🆔 @WomanArt
🔰🔰🔰🔰
#پست_شصت_و_هفتم (بخش چهارم)
#تو_فقط_لیلی_باش
اون موقعها توی دانشگاه خیلی از این بحثها راه می افتاد و همیشه هم بی نتیجه بود. چون نوع نگاه این وسط نقش خیلی مهمی داره و متاسفانه خیلی وقتها تغییر دادن نوع نگاه ادمها تقریبا محاله. ممکنه یه آدم، مسلمون خوب و مومنی باشه، گناه نکنه و دستش هم به خیر باشه، اما توان پذیرش مفهوم ولایت فقیه رو نداشته باشه. یا مثلاً در مورد اینکه آقا مصداق این امر باشن تردید داشته باشه. در اینجور مواقع از دلیل و برهان آوردن کاری ساخته نیست، چون اون فرد از درون آمادگی پذیرش این موضوع رو نداره.
یه روز که با دوست خوب دوران دانشگاهم رفته بودیم نمازخونه برای خوندن نماز ظهر و عصر، دیدیم پشت در پر از کفش هست. دوستم سری تکون داد و به نکته قشنگی اشاره کرد. گفت: واااای چقدر کفش آدم نمازخون ! حیف که هر سه جفتش مال یه حزب و گروه و تشکله! ...
***
حالا شاید بعضی دوستان بیان بگن شما نفَست از جای گرم در میاد و داری دم از ولایت فقیه و این چیزها میزنی. باید بگم من از همون اول ولایت فقیه برام یک اصل اساسی بود، حتی در انتخاب همسر. همون موقع که به خاطر نوع خانواده م خواستگار مذهبی زیاد نداشتم، اما حواسم بود که هر مذهبی رو نمیشه انتخاب کرد ... یادم هست موقعی که قرار شد با همسرجان صحبت کنیم و همدیگه رو بشناسیم، اولین سوالم ازش این بود که نظرش درباره ولایت فقیه چی هست. البته اون هم با بدجنسی تمام گفت: من اعتقادی به ولایت فقیه ندارم! ... بعد تا من دهنم رو باز کردم که بگم پس دیگه فکر نکنم لازم باشه حرفمون رو ادامه بدیم، لبخندی زد و ادامه داد: من به ولایت مطلقه فقیه اعتقاد دارم! ... ( هنوز هم چند وقت یک بار این موضوع رو یادآوری میکنه و میگه دیدی چه خوب سر کار گذاشتمت! )
یا درباره مسائل مالی باید بگم ...
درباره مسائل مالی باید بگم ما به خاطر اینکه همسرجان اصرار داره روی پای خودش بایسته و از احدی کمک قبول نکنه و حتی حاضر نیست من سر کار برم، مجبوریم خیلی محتاطانه خرج کنیم. یعنی مثلا در شرایطی که توی فامیل هر دو طرفمون معمولا هر 4 ، 5 سال مبلمان عوض میکنند و هر دفعه که بریم خونشون یه چیز تازه می بینیم، ما هنوز مبلمانمون، و سرویس خوابمون همون جهیزیه من هست، که البته بعد از 14 سال دیگه خیلی وضعشون افتضاح شده. هر بار که میخوایم عوضشون کنیم می بینیم خرجهای مهمتری هست و منصرف میشیم.
شما که غریبه نیستید، من دیگه حقیقتا حالم از این مبلها و مدلشون که کل خونه رو از قیافه انداخته به هم میخوره، و حتی چند بار تصمیم گرفتم بذارمشون دم در و اصلاً مبل نداشته باشیم! ...
همسرجان هم این نفرت من درباره شون رو خوب میدونه، اما نمیتونه شعبده بازی کنه که! بالاخره درامدمون مشخصه و خرجها هم مشخصه و این وسط چیزی باقی نمیمونه که بشه باهاش مبل عوض کرد.
چند هفته قبل همسرجان گفت که یک کار جدید براش جور شده که میتونه صبحهای پنجشنبه بره و حتی گفت که میخواد پولش رو بذاره برای خرید مبل ! ... نمیدونین چقدر خوشحال شدممممم! اما وقتی رفت محیط کار رو ببینه، با حال و روز خراب اومد و گفت: نمیدونی چه موجوداتی هستن! مدام دارن به نظام و انقلاب و خود آقا بد و بیراه میگن! ... و من اونقدر چندشم شد که بهش گفتم دیگه نمیخواد بری! اصلا نمیخوام در یه همچین فضای مسمومی کار کنی. من مبلی که پولش از همچین جایی دراومده باشه نمیخوام!
یه دفعه دیگه هم یه وامی با شرایط خیلی خوب جور شد که وقتی با دفتر آقا مشورت کردیم معلوم شد عملا حکم #ربا رو داره ... برای همین این راه مبل دار شدن هم از بین رفت و نتیجه اینکه بنده هنوز با همون مبلهای تاریخی دارم زندگی میکنم که هرکی میاد خونمون یه تیکه ای بابتشون بهمون می اندازه!
این مبل فقط یک نمونه بود تا بگم در زندگی خیلی چیزها هست که ارزشش بالاتر از مادیات و رفاهه. و اینکه هر کس اعتقاد به آرمانهای انقلاب و ولایت فقیه داره، هر کسی که به احکام اسلام تن داده ، لزوما نفسش از جای گرم در نمیاد و توی پول غلت نمی زنه.
#پست_شصت_و_هفتم (بخش_چهارم)
#تو_فقط_لیلی_باش
💞تو فقط لیلی باش💞
🆔 @WomanArt
🔰🔰🔰🔰
#پست_شصت_و_هفتم (بخش پنجم)
#تو_فقط_لیلی_باش
ما هم مثل همه مردم داریم مشکلات اقتصادی رو با تمام وجودمون حس میکنیم. ما هم خیلی وقتها نمیتونیم خواسته های بچه هامون رو براورده کنیم و شرمنده شون میشیم. ما هم خیلی وقتها با این قیمتهای گرون نمیتونیم میوه بخریم ( قابل توجه دوستانی که میگفتند توی برنامه غذاییت چرا میوه نیست! ) ، ما هم مجبوریم با هزار جور تدبیر و برنامه ریزی پیش بریم تا خرجمون با دخلمون جور دربیاد و با سیلی صورتمون رو سرخ نگه داریم. اما این دلیل نمیشه که بخوایم به هر ذلتی تن بدیم، و تنها ملاکمون در زندگی مادیات باشه و مبنای هر تصمیممون این باشه که چه تاثیری توی وضع مالی زندگیمون داره.
یادمون نره که همین دنیا خواهی شیعیان بود که باعث شد امام حسین علیه السلام تنها بمونه، تا جایی که غریبانه گفت:
اِنَّ النّاسَ عَبيدُ الدُّنْيا وَ الدِّينُ لَعْقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ. يَحوطونَهُ ما دَرَّتْ مَعائِشُهُمْ. فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّيّانونَ ... ( به راستى كه مردم بنده دنيا هستند و دين لقلقه زبان آنهاست، تا جايى كه دين وسيله زندگى آنهاست، دين دارند و چون در معرض امتحان قرار گيرند، دينداران كم میشوند. )
+ نوشته شده در یکشنبه نوزدهم خرداد 1392ساعت 15:12 توسط رضوان | آرشیو نظرات
#پست_شصت_و_هفتم (بخش_پنجم)
#تو_فقط_لیلی_باش
💞تو فقط لیلی باش💞
🆔 @WomanArt