eitaa logo
باشگاه نویسندگی.
1.6هزار دنبال‌کننده
255 عکس
47 ویدیو
9 فایل
'EnNombreDeDios' . اینجا هستم تا بهت کمک کنم که همیشه بنویسی. پا به پای هم‌ باشیم، اینجا باهام حرف بزن: https://daigo.ir/secret/920567090
مشاهده در ایتا
دانلود
WhatToRead نویسنده کارش این است که شخصیت‌های داستانی را زنده و با جنب‌وجوش بسازد. بعد از آن کاری ندارد جز آنکه، دنبال آدم‌های زنده‌ای که ساخته بیفتد و گزارشگر احوال‌شان باشد و طرح را موافق با حرکت شخصیت‌های داستانی تغییر بدهد و پیش ببرد. ⛱️تولستوی از پوشکین می‌گوید: «یک روز کسی نزد پوشکین رفت، دید که او می‌خندد. پرسید: «چرا می‌خندی؟» گفت: «ناتالیا به من حقه زد، دارد شوهر می‌کند» توجه فرمودید؟ نویسنده می‌بیند که قضیه این‌طور پیش آمده است و این نشان می‌دهد که شخصیت داستان او، خود را درست ساخته است. اگر مصالح داستان، خوب ساخته شده باشد، علیه طرح می‌شورند و شورش آن‌ها به معنای درهم ریختن طرح ذهنی نویسنده است اما با پیگیری شخصیت‌هاست که طرح واقعی شکل خواهد گرفت. 🏠‧₊˚@WriteClub
حفره پیرنگ چیست؟⚕️ حفره پیرنگ یعنی شکافی در پیرنگ داستان؛ طوری که هرچی ریسیدید پنبه بشه. نشونه‌ی بی‌منطق شدن داستانه. دلایل مختلفی که حفره‌ی پیرنگ به وجود می‌آرن: ☂️هماهنگ نبودن: مثلا علت مرگ مادر شخصیت در فصل اول حمله قلبیه، اما در فصل دوازدهم دلیلش حمله‌ی حیوونه. 🪁پیوستگی نداشتن: شخصیت در فصل اول شهر رو ترک می‌کنه، اما اتفاقاتی می‌افته که برای منطقی بودنشون لازمه شخصیت خونه باشه. 🔮تناقض داشتن: نویسنده دنیایی رو می‌سازه که توش جاذبه خیلی کمه اما در یک صحنه لازمه جاذبه به اندازه‌ی عادیش در زمین باشه. 🏠‧₊˚@WriteClub
WhatToRead 🗣اگر دیالوگ، خوب نوشته شود، نشان می‌دهد که شخصیت باهوش است یا ابله، صداقت دارد یا ندارد، شوخ است یا نه. دیالوگ خوب را گراهام گرین یا جرج هیگینز نوشته است، که ارزش خواندن دارد. دیالوگ بد کشنده است و مثل یک ساز موسیقی که بد تنظیم شده باشد، گوش را آزار می‌دهد. 👣 شما می‌توانید مهارت خود را در این خصوص بیشتر کنید. آن را می‌توان از صحبت‌کردن و گوش‌دادن به دیگران آموخت. به‌خصوص گوش‌کردن، توجه به لهجه و ریتم و زبان‌های محاوره گروه‌های گوناگون. به‌نظر می‌رسد نویسندگانی که دیالوگ خوب می‌نویسند بیش از هر چیز با شنوایی خوب به دنیا آمده‌اند درست مثل بعضی موسیقی‌دانان و خواننده‌ها که تن صدایشان کامل یا تقریبا کامل است. 🏠‧₊˚@WriteClub
باشگاه نویسندگی.
✊🏻=💬 زبان اشاره ممکنه فکر کنید نوشتنش به همین سادگیه که بنویسید شخصیت چه اشاره‌ای کرد. اما زبان اشا
🙅🏻‍♀️ادا، درآوردن صدا، حالت‌های چهره🙇🏻‍♀️ وقتی شخصیت برای برقراری ارتباط از ژست و اداها، تلفظ صوتی و حالت چهره استفاده می‌کنه، باید خوبِ خوب از اصل «نگو، نشون بده» استفاده کنید. 🔈شخصیت می‌تونه صدا دربیاره و به کمک اونا مخالف و موافق بودنش رو اعلام کنه. مثل صداهای «اوه»، «همم»، «اممم»، «اِ» با لحن‌های متفاوت. ~ وقتی شخصیت صدا درمی‌آره ولی از کلمه‌ها استفاده نمی‌کنه لحنش مهم می‌شه. مثلا صدای «هاه» رو در نظر بگیرید. می‌تونه نشون‌دهنده‌ی سردرگمی، پیروزی، توجه، بدگمانی و کلی احساس دیگه باشه و بستگی به طرز ادا کردنش داره. ~ به جای این‌که فقط بگید «به نظر سردرگم می‌آمد» می‌تونید به خواننده سرنخ‌های دیگه‌ای بدید که بفهمه «هاه» چطور ادا شده. ~ مثلاً بعضی از نشانه‌های سردرگمی اخم، چپ‌چپ نگاه کردن، و چشمیه که چهره‌ی دیگران رو به دنبال جواب جست‌وجو می‌کنه. ~ زبان بدن می‌تونه حس رو نشون بده؛ شخصیت می‌تونه سرش رو به یک سمت خم کنه، سر به زیر بشه، یا دهنش رو با دستش بپوشونه. 🗞جز جنبه‌های احساسی برقراری ارتباط، حالت چهره و ژست هم می‌تونن به راحتی معانی‌ای مثل «آره» یا «نه» رو انتقال بدن. ~ شخصیت می‌تونه راحت به چیز مد نظرش اشاره کنه. می‌تونید خیلی کارهای خلاقانه‌تری بکنید. ~ فکر کنید تینکر بل چطور حرف‌هاش رو بروز می‌ده، در حالی که یک کلمه هم حرف نمی‌زنه! 🏠‧₊˚@WriteClub
𖧵ֹֺֽ໋໋݊· 𝗍𝗁𝖾 𝗐𝗈𝗋𝗅𝖽 𝗂𝗌 𝗌𝗉𝗂𝗇𝗇𝗂𝗇𝗀 𝗍𝗈𝗈 𝖿𝖺𝗌𝗍.🌌
💢برخی از فشارهای رایج در ادبیات داستانی عبارتند از: - کسی می‌خواهد آسیبی به شخصیت اصلی بزند. - کسی می‌خواهد به عزیزی از عزیزان شخصیت اصلی آسیب برساند. - نیاز مبرم به پول یا پول زیاد. - اشتیاق سوزان به محبوب بودن. - آثار مخرب جنگ (از زاویه دید سربازان یا غیرنظامیان). - نیاز انسان به کشف ناشناخته‌ها. - فشار درونی برای دوری از تنهایی و بی‌کسی. - فشار والدین بر فرزندان برای دستیابی به هدفی یا اینکه تافته‌ی جدابافته شدن. - اشتیاق به کسب رضای خدا. - ترس از غضب خدا. - فشار رئیس برای انجام دادن یا ندادن کاری. - فشار همسر برای انجام دادن یا ندادن کاری. - فشار ناشی از نیاز(های) فرزند(ان). - فشار برای همنوا شدن با جامعه یا مذهب. - فشار ناشی از احساس گناه بابت کاری که کسی انجام داده. - فشار قانون. - فشار درونی برای خوب جلوه دادن خود جهت تحت تاقیر قرار دادن دیگران. - فشار وجدان یا ارزش‌های اخلاقی. نکته❗️ شما می‌توانید این فشارها را با هم ترکیب کنید تا بر شخصیت داستان فشار بیشتری وارد آید. 🏠‧₊˚@WriteClub
WhatToRead ساعت دروغ می‌گوید! زمان دور یک دایره نمی‌چرخد. زمان بر روی خطی مستقیم می‌دود و هیچ‌گاه، هیچ‌گاه، هیچ‌گاه باز نمی‌گردد. ایده ساختن ساعت به شکل دایره، ایده جادوگری فریبکار بوده است. ساعتِ خوب، ساعت شنی⏳️ است! هر لحظه به تو نشان می‌دهد که دانه‌ای که افتاد دیگر باز نمی‌گردد. و به یادمان می‌آورد که زمان «خط» است نه «دایره» و زمان رفته دیگر باز نمی‌گردد. نه افسوس، نه اصرار، بر اين خط بی‌انتها تاثيری ندارد. 🏠‧₊˚@WriteClub
Light.☀️
باشگاه نویسندگی.
🙅🏻‍♀️ادا، درآوردن صدا، حالت‌های چهره🙇🏻‍♀️ وقتی شخصیت برای برقراری ارتباط از ژست و اداها، تلفظ صوتی
🗣=✨️جادو اگه داستانتون عناصر جادویی داره، شخصیت لال گزینه‌های بیشتری واسه برقراری ارتباط داره. ~ تِلِپاتی: برقراری ارتباط با فرستادن افکار به مغز مخاطب. این یکی از اولین گزینه‌هاییه که به ذهن نویسنده‌ها می‌رسه و اون‌قدرا خلاقانه نیست. اگه شخصیت راحت می‌تونه حرفش رو از طریق ذهن بزنه نکته‌ی لال بودنش چیه؟ هرچند، کلی شیوه مختلف برای نشون دادن همین تلپاتی هست. شخصیت می‌تونه به‌جای واژه، تصویر و موسیقی و صدا و حس و رنگ و چیزهایی از این قبیل رو به ذهن مخاطب بفرسته. شاید درک این داده‌ها سخت‌تر باشه، اما می‌تونید خوب بنویسیدش. دشواری برقراری ارتباط می‌تونه کشمکشی در پیرنگ باشه. ~ توهم: شخصیت لال می‌تونه به کمک‌ جادو وهم‌هایی رو به تصویر بکشه که منظورش رو برسونه. اگه ازش بپرسن شام چی می‌خواد می‌تونه راحت توهم یه پیتزا رو ایجاد کنه. این توهم‌ها می‌تونن هر جوری باشن؛ ممکنه نشه از واقعیت تشخیصشون داد مگه اینکه کسی سعی کنه لمسشون کنه. ممکنه شبیه هولوگرام باشن. می‌تونن نور و صدا باشن و هر چیز دیگه‌ای! نکته❗️ قبل از نوشتن بدونید محدودیت نظام جادویی داستانتون چیه. [جادو چه کاری رو می‌تونه انجام بده و چه کاری هنوز غیرممکنه؟ جادو از منبع بیرونی اومده یا نه؟ اگه آره، وقتی شخصیت نزدیک اون منبع نیست چی می‌شه؟ جادو چقدر قدرتمنده؟ آیا شخصیت می‌تونه خوب کنترلش کنه؟] نکته❗️ اگه جادو و شخصیت‌ها زیادی قدرتمند باشن ممکنه حفره پیرنگ پیش بیاد. 🏠‧₊˚@WriteClub
WhatToRead توصیفات ریز باعث می‌شود خواننده خود را در داستان احساس کند. توصیف خوب، مهارتی آموختنی است و زیاد خواندن و زیاد نوشتن، یکی از دلایل اصلی موفقیت است. تنها سؤال این نیست که چطور، بلکه تا چه حد باید این کار را انجام دهید؟ مطالعه و تعداد نوشته‌هایتان به این دو سؤال پاسخ می‌دهد. یادگیری فقط با انجام‌دادن کار امکان‌پذیر است.🍃 🏠‧₊˚@WriteClub
🦭توصیه‌ی نویسندگی برای کم کردن فاصله‌ی بین خواننده و شخصیت اصلی: ~ از ضمیر شخصیت اصلی زیاد استفاده نکنید. یعنی می‌تونید به‌جای «او به پنجره نگریست»، پنجره رو توصیف کنید. تلویحاً می‌فهمیم شخصیت اصلی پنجره رو دیده. می‌تونید به‌جای «آسمان را تماشا کردم و پرواز پرنده‌ها را دیدم»، بنویسید «در پهنه‌ی آسمان، پرنده‌ها دسته‌دسته پرواز می‌کردند». [این‌جور خواننده می‌تونه بخشی از محیط باشه، به جای این‌که مشاهده‌گرِ مشاهده‌گر باشه.] نکته❗️ دقت کنید که درست نیست همه‌جا این کار رو انجام داد. هرجا حس درستی می‌داد، جمله‌هاتون رو ویرایش کنید. 🏠‧₊˚@WriteClub