باشگاه نویسندگی.
در موردش بنویسید~🌱
وقتی جلسات "تحلیل فیلم"مون
با این آثار برگذار میشه>>>💛🧶
🗣 تقویت داستان با دیالوگنویسی
شما باید بسیار بیشتر روی ارتباط زبانی و مکالمه تکیه کنید؛ زیرا توصیف بیش از حد و داستانسرایی بیش از اندازه، درباره اشخاص داستان، سنگین و خستهکننده است و مشابه با زندگی واقعی. تا زمانی که اشخاص داستان عملاً صحبت نکنند، خواننده آنها را واقعاً نمیشناسد.
وقتی بهوسیله دیالوگ، شخصیتپردازی میکنید درواقع داستان را تقویت و محکم می سازید. با در نظر گرفتن نکته فوق، این سه قاعده را برای دیالوگنویسی مؤثر موردتوجه قرار دهید:
🦋 قاعده اول: دیالوگ باید چیزهایی درباره شخصیت و احساسات شخص داستان به خواننده بگوید. احوالپرسیهای معمولی، خداحافظیها و صحبتهای بیاهمیت درباره هوا خیلی کم میتواند این قاعده را برآورده کند البته از آن قطع امید هم نکنید و در جای خود استفاده کنید.
🫐 قاعده دوم: دیالوگ باید طرح را جلو ببرد. حرفهای شخصیتها باید احساسات، روابطشان با یکدیگر و نقشی را که در طرح بازی میکنند، تقویت کند و در جهت تشدید کشمکش و تنش داستان باشند.
📘 قاعده سوم: دیالوگ باید هر شخص داستانی را متمایز از دیگر شخصیتها معرفی کند. هریک از ما متفاوت بهنظر میرسیم. کلمات، اصطلاحات، حس تعبیرها، لهجه، سبک صحبت و افعال متفاوتی بهکار میبریم. اینکه چه میگوییم و چگونه میگوییم منعکس کننده این است که ما واقعاً چه کسی هستیم و اوضاع و احوال ما و سیستم ارزشی ما، گویش و گفتار ما را تعریف و تبیین میکند.
#چطور_بنویسیم
🏠‧₊˚@WriteClub
هدایت شده از دیوانِ لعیا.
من لعیام و اینجا دیوانِ لعیاست.
"I’m not bored or unhappy,
I’m still so strange and wild."
باشگاه نویسندگی.
من لعیام و اینجا دیوانِ لعیاست. "I’m not bored or unhappy, I’m still so strange and wild."
دیلیِ خودمه:" خوشحال میشم بیاید.
🎫 ترفند ست گادین برای غلبه بر سد نویسندگی -مشکلی که بسیاری از افراد برای نوشتن با آن مواجه هستند- این است که همانطوری بنویسیم که صحبت میکنیم.
ست گادین معتقد است اگر ما سعی کنیم همانطورکه حرف میزنیم، بنویسیم، در اینصورت هیچوقت گرفتار سد نویسندگی نخواهیم شد و همواره چیزی برای نوشتن خواهیم داشت.
از طرفی ست گادین اعتقاد چندانی به بازنویسی متونی که مینویسد، ندارد. او میگوید اگر ایدهای را که قصد مطرحکردن آن با خوانندگان و مخاطبان خود داریم، در ذهنمان بهوضوح و به شکلی درست شکل دهیم، در اینصورت مدت زمان لازم برای نوشتن متن بهاندازۀ مدت زمان لازم برای تایپکردن آن متن خواهد بود و زمان بیشتری برای این کار نیاز نخواهیم داشت.
ست گادین میگوید: اگر قانون نویسندگیمان این باشد که تا وقتی همۀ افراد نوشتههای ما را دوست نداشتهباشند، نبایستی دست به نوشتن بزنیم. در اینصورت ما یک نویسندۀ آماتور هستیم و این قانون ذهنی باعث توقف ما پشت سد نویسندگی خواهد شد.
#به_نویسنده
🏠‧₊˚@WriteClub
چرا داستان میخوانیم؟📖
انسان در داستان زندگی میکند مانند ماهی که در آب. داستانها به جهان انسانها شکل دادهاند: هویت هر انسان یک داستان است، سکونتگاه او تاریخی در قالب روایت دارد و فرهنگش مجموعهای از روایتهاست. انسان از طريق داستان با جهان زمانمندش مواجه میشود و زندگیاش چیزی نیست جز داستانی که قسمت بزرگی از آن را خودش روایت میکند. در نتیجه:
۱- هر داستانی از تکنیکها ساخته میشود و یادگیری هر تکنیک تازه برابر است با بهدستآوردن توانایی برای روایت داستانی تازه و توان روایت داستان تازه برابر است با یک زندگی تازه. یک انسان هر چه بهتر داستان بگوید و ذهن داستان پردازتری داشته باشد میتواند زندگی گستردهتر و عمیقتری بسازد و بالقوگیهای بیشتری را در زندگیاش بالفعل کند.
۲- داستانها بستر امکان تجربهاند. خواننده زمانی که باورش را تعلیق میکند و در داستان غرق میشود، رویدادها و ارتباطات درون داستان را بهتر و عمیق تر تجربه میکند. این خصیصهی داستان موقعیتی را فراهم میآورد که در آن، خواننده با رویدادهایی مواجه میشود که تجربهشان در جهان واقعی پرهزینه، خطرناک یا غیرممکن است. از این نظر، داستان مانند یک «شبیه ساز» عمل میکند که تجربهی موقعیتهای خطرناک در آن عملی و کم هزینه است. انسانها از طریق داستانها میتوانند تجربهی موقعیتهای خطرناک، پیچیده یا شگفت را به دیگران آموزش دهند و نسلهای بعد را برای مواجهه با خطرات زندگی آماده کنند.
#تمرین_نویسندگی
🏠‧₊˚@WriteClub
🕊هنرمندان ذاتا آزادیخواهاند، بنابراین چه بسا به مذاق شما خوش نیاید: ایجاد محدودیت و قاعده، اصل حیاتی و گریزناپذیری است.
~در واقع نخستین گام در راه خلق داستانی خوب، خلق دنیایی کوچک و قابل شناخت است.
~با نگاهی دقیقتر خواهید فهمید که این به هیچ وجه منفی و بازدارنده نیست، که برعکس، محدودیتی که موقعیت به داستان تحمیل میکند بال و پر تخیل را میگشاید.
~داستانهای خوب در دنیایی محدود و قابل شناخت رخ میدهند. هرقدر هم که ابعادش بزرگ باشد، مانند سرزمین میانهی جی. آر. آر. تالکین، با نگاهی دقیقتر میتوان فهمید که بسیار کوچک است.
🌱 مثال:
+ جنگ و صلح با وجود اینکه روسیه پرآشوب را در پسزمینه خود دارد در واقع داستانِ تعداد محدودی شخصیت و روابط خانوادگی آنهاست.
+ در فیلم دکتر استرنجلاو، زمین در اثر انفجارهای اتمی به نابودی کشیده میشود اما روایت به سه مکان و هشت شخصیت اصلی محدود میشود.
⭕️نکته:
دنیای «کوچک» به معنی دنیایی پیشپاافتاده و بیاهمیت نیست.🕳
هنر یعنی انتخاب بخش کوچکی از عالم و نمایش دادن آن به نحوی که مهمترین و جذابترین چیز ممکن در آن لحظه جلوه کند. بنابراین وقتی میگوییم «کوچک» یعنی چیز قابل شناخت.👣
منظور از «اشراف کامل» آگاهی گسترده از جزء جزء حیات نیست.🌫
اشراف کامل یعنی شناخت هرآنچه لازم است. شاید به نظرتان آرزویی محال برسد اما در واقع نویسندگان خوب به آن دست مییابند.
#اطلاعات_نویسندگی
🏠‧₊˚@WriteClub
🗣نکتههایی برای طبیعی درآوردن دیالوگ
۱. اصالت: دیالوگ باید جوری به گوش برسه انگار مردم واقعی دارن حرف میزنن، نه ربات. میتونید از مخففها و مکثهای طبیعی استفاده کنید تا دیالوگها زندهتر بشن.
۲. نگو، نشون بده: بهجای اینکه با صفات احساسات شخصیتها رو بگید، بذارین حرفها و کُنشهای خودشون عواطفشون رو آشکار کنه. مثلاً زبان بدن خشم میتونه گویای عصبانیت شخصیت بشه.
۳. منحصر به فرد: هر شخصیت باید صدای مخصوص خودش رو داشته باشه. بهشون الگوهای گفتاری ویژه، اصطلاحات و خصوصیتهای خودشون رو بدین که اونا رو فراموشنشدنی بکنه.
۴. قطع کردن سخن: گفتوگوهای واقعی، آشفته و پیشبینیناپذیرند. بذارید شخصیتها وسط حرفِ همدیگه بپرن، همزمان حرف بزنن و افکار نیمهتمامشون رو بیان کنن (زیادهروی نکنید).
۵. فرامتن: لازم نیست همهچیز رو یه راست بیان کنید. بذارید حرفهای گفتهنشده رو خود خواننده بفهمه. معانی پنهان و تنش رو در بین دیالوگها قرار بدید.
۶. صحبت روزمره: نیازی به سر بردن حوصلهی مخاطب با صحبتهای روزمره، احوالپرسی و چاقسلامتی و غیره نیست. برید سراغ بخش جالب!
۷. سکوت: همیشه به کلمات نیاز نداریم. میتونید با سکوت، تنش ایجاد کنید و خواننده رو به حدس زدن وادارید.
۸. نقصها: مردم واقعی بینقص صحبت نمیکنن: کلماتشون رو میجون یا اشتباه میگن، و مرتکب اشتباهاتی میشن. این نقصها به دیالوگ اصالت و زندگی میبخشن.
#چطور_بنویسیم
#دیالوگ_نویسی
🏠‧₊˚@WriteClub
🔖 همسایگی معنایی
واژه دفتر را در نظر بگیرید. دفتر وسیلهای است ساخته شده از کاغذ که در صفحات آن مینویسیم. همین کلمه را گرفتهایم و به معنی دفتر کار هم از آن استفاده کردهایم.
اما، مثلاً انگلیسیها این کار را نکردهاند. آنها یک notebook دارند به معنی دفتر نوشتافزار و یک office دارند به معنی دفتر کار.
- ما در دفتر اولی چه قابلیتی دیدهایم که معنای دفتر دومی را بر آن سوار کردهایم؟
- به سخن دیگر، چرا این قابلیت را انگلیسی ها ندیدهاند؟
از سوی دیگر انگلیسیها واژۀ pirate را دارند که به معنی دزد دریایی است.
در فرهنگ ما بین معنی این واژه و سارق ادبی خیلی تفاوت است، اما آنها هر دو معنی را با همین کلمه بیان میکنند.
⏰️ به نظر میرسد بتوان نتیجه گرفت که فرهنگی که سرقت ادبی را با همان برچسبی مینامد که به دزدی دریایی اشاره میکند، فرهنگی است که در آن سرقت ادبی بسیار مذموم است.
آیا هنگامی که piracy را به سرقت ادبی ترجمه میکنیم آن بخش از معنای ضمنی مربوط به دزدی دریایی را همراه آن منتقل می کنیم؟
مسلماً نه. این هم دلیلی دیگر برای ناممکن بودن ترجمه کامل.
#واژه_شناسی
🏠‧₊˚@WriteClub
🧳 تعریف داستان
۱. تعریف اول: داستان را نقل وقایع بهترتیب توالی زمان میگویند که باید شنونده را برآندارد که بخواهد بداند بعد چهپیش خواهد آمد (ای. ام. فورستر).
۲. تعریف دوم: اصطلاح «داستان» را به هر روایت منثوری که در آن فرایند بازآفرینی یا آفرینش حقیقتی تاریخی یا واقعی رخدادهباشد، اطلاق میکنند (ام. اچ. آبرامز).
۳. تعریف سوم: داستان روایتی است منثور از بازآفرینی وقایعی دربارهی اشخاص بهگونهای که موجد انتظار و صمیمیت باشد.
#بیشتر_بدان
#به_نویسنده
🏠‧₊˚@WriteClub
عزیزان
لطفا اگر براتون مقدوره، این دعا رو برای
شفای بیمار بخونید، ازتون ممنون میشم:
لا اله الا انت العلی العظیم ولی الکلمات التامات و الدعوات المستجابات خل ما اصبح.
یا چند مرتبهای، صلوات بفرستید.🌱
9.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهادت بانو #حضرت_زهرا
سلامالله علیها را تسلیت عرض میکنم❤️🩹
#فاطمیه
#ایام_فاطمیه
#فاطمیه_سلام_الله_علیها
🏠‧₊˚@WriteClub