WhereToRead
🏷 بهره بردن از نوشتههای افتضاح
کیفیت نگارش شما، روی یک نمودار خطی قرار نمیگیرد. این یعنی چه؟ یعنی نوشته های شما افت و خیز دارند. یعنی قرار نیست همیشه خوب بنویسید.
- از خودتان انتظار نداشته باشید روزی n صفحهی بیعیب و نقص بنویسید. البته شما روزی n صفحه را بنویسید اما انتظار نداشته باشید پرفکت باشد. حتما روزهایی هم هست که خیلی افتضاح مینویسید. اما میتوانید از همین افتضاحات، چیزهای ارزشمندی یاد بگیرید و به تجربههای فیلمنامهنویسی خود اضافه کنید.🧸
- کمال گرایی اگر بیش از حد باشد، کار دستتان میدهد. سعی کنید بنویسید حتی اگر افتضاح. افتضاحات را میشود بازنویسی کرد اما صفحات سفید را نه.
- فرض کنید امروز چهار تا سکانس افتضاح نوشتهاید که از هیچکدام راضی نیستید. اشکالی ندارد و این هم طبیعی است که برای آن روز احساس بدی داشته باشید، ولی وقتی فردا رسید، آن احساس بد را هم به گذشته بسپارید و دوباره از نو شروع کنید. این بار شما با تجربهی روز قبل دارید مینویسید و غنیتر از روز قبل هستید، دستتان پر تر است و این یعنی شکست روز قبل را، تبدیل به یک پله کردهاید برای روز بعد. 🥞
"هرگز فرصت بد نوشتن را از خودتان دریغ نکنید.
هر نوشتهی بدی، روزی تبدیل میشود بهت تجربهای ارزشمند."
#چطور_بنویسیم
#اطلاعات_نویسندگی
🏠‧₊˚@WriteClub
🎲چگونه ایده های داستان را پیدا کنیم؟
حواستون باشه که..
خواندن در ژانر مختص به داستان شما✔️
خواندن ژانرهای دیگر و جانبی✖️
فکر کردن✔️
فیلم دیدن✖️
گفتگوها✔️
برنامه های تلویزیونی✖️
حکایت ها✔️
اخبار و مجلات✖️
برای جمع آوری ایدههای داستانی،
- یک دفترچه با خود همراه داشته باشید.
- پوشهای از ایدهها برای خودتون بسازید.
- از گوشیتون برای گرفتن عکس استفاده کنید.
- ایدهها را در تلفنتون به صورت صوتی ضبط کنید.
#اطلاعات_نویسندگی
🏠‧₊˚@WriteClub
پنج اشتباه رایج میان نویسندگان💢🕊
🔖 استفادهٔ بیش از حد از صنایع ادبی در روایت داستان و پیچیدهنویسی که باعث میشود خواننده برای خواندن ادامهٔ داستان انگیزهای نداشته باشد. سطح مخاطب را بسنجید و سپس برای نوشتن دستبهکار شوید.
🔖 ترس از انتشار اثر و دریافت بازخورد از مخاطبان.
🔖 عجلهداشتن برای چاپ کتاب درحالیکه هنوز ویرایشی دقیق انجام نشده و از اولین نوشتههای نویسنده است.
🔖 واردکردن تمام شخصیتهای داستان به کشمکشها که باعث سردرگمی خواننده میشود. اگر میخواهید تنش ایجاد کنید، تعیین کنید که این تنش مربوط به کدامیک از شخصیتهای داستانتان میشود.
🔖 نخواندن و نوشتن. کسانی که خیال میکنند بهقدر کافی خواندهاند و حالا خودشان باید خلق کنند و مطالعهشان را کمتر میکنند یکی از بزرگترین اشتباهات را در این حرفه مرتکب میشوند. نوشتن بدون خواندن، امکانپذیر نیست.
#اطلاعات_نویسندگی
🏠‧₊˚@WriteClub
📌نویسنده آنلاین!
WhereToRead
🧷نویسندگی آنلاین یعنی چه؟
یه گمانم نوشتۀ آنلاین نوعی از متن است که برای فضای آنلاین تولید میشود و در اینترنت عرضه میشود.
نویسندگی آنلاین از تأثیرگذارترین و بهروزترین انواع نویسندگی است که در ایران هنوز به ظرفیتهای آن پی نبردهایم.
برای اینکه در فضای آنلاین بنویسم لازم نیست نویسندهای حرفهای باشیم که تمام زمانش را وقف نوشتن کرده؛ بلکه هرکدام از ما با توجه به تخصصی که داریم میتوانیم رسانۀ شخصی خودمان را داشته باشیم. ولی نکات مهمی هست که برای هر نویسندۀ آنلاینی که در پی اثربخشی بیشتری است ضروری به نظر میرسد.
🧷نویسندۀ آنلاین چه ویژگیهایی را ندارد؟
1. نویسندۀ آنلاین از آن دسته از آدمهایی نیست که از سر نابلدی و کمسوادی برای تأمین محتوای سایت و کانالش از درودیوار و غذایی که میخورد عکس سلفی بگیرد.
2. نویسندۀ آنلاین آدم زردی نیست که مدام دنبال اخبار و حوادث و شایعات روز باشد و به آنها عکسالعمل نشان بدهد.
3. نویسندۀ آنلاین کسی نیست که حرف جدیدی نداشته باشد و فقط و فقط از روی سایتها خارجی کپی و ترجمه کند.
🧷نویسندۀ آنلاین چه ویژگیهایی دارد؟
1. او شتابزدگی فضای آنلاین را میفهمد اما شتابزده نمینویسد. آنلاین بودن به این معنا نیست که در لحظه هر چیزی به ذهنمان خطور کرد را بریزیم توی اینترنت. نویسندۀ آنلاین حرفهای فاصلهای منطقی را بین نوشتن و انتشار در نظر میگیرد.
2. برای نویسندۀ آنلاین تولید مطالب ارزشآفرین و بدون تاریخمصرف اولویت اصلی را دارد. برای او کیفیت بهمراتب مهمتر از بهروز بودن به هر قیمتی است.
3. نویسندۀ آنلاین دنبالهرو جریانهای روز و ابتذال فکری موجود در فضای اینترنت و شبکههای جدیدی نیست. او اگر به رویدادها میپردازد، نگاهی هم به روندها دارد.
#اطلاعات_نویسندگی
🏠‧₊˚@WriteClub
شش نکته برای شروع و تقویت نویسندگی🧩
۱. تعداد کلمات روزانهتان را مشخص کنید.
سعی میکنم روزانه حدود ۱۵۰۰ کلمه بنویسم. این راحت و کمتر از آن چیزی است که نویسندگان مینویسند. اگر به هدفی برسم، که معمولا تا ۲۰۰۰ کلمه ادامه میدهم.
۲. تنها مهارت لازم برای نویسندهٔ خوببودن، خوانندهٔ خوب بودن است.
باید هزاران کتاب بخوانید و ریتم آنچه را میخوانید یاد بگیرید. آنوقت است که شروع به درک چگونگی چیدمان داستان(طرح و لحن و...) میکنید.
۳. شخصیت پادشاه است. ویژگیهای شخصیتی همهچیز دربارهٔ مردم است.
اگر طرح ایدهآل باشد، یک امتیاز است ، اما خوانندگان شخصیتها را به خاطر میآورند.
۴. عاشق شخصیتهای خود نباشید.
در این مرحله، نویسندگان شروع به دفاع از خودشان میکنند؛ احساس محدودیت میکنند و نمیتوانند چیزهای بد و خصوصیات منفی دربارهٔ قهرمانانشان بنویسند. من شخصیتهایم را کمی کمتر از شما دوست دارم. سعی میکنم واقعگراییام را حفظ کنم و صادقانه همهچیز را بیان کنم. این کار او را به یک شخصیت واقعی تبدیل میکند، نه یک شخصیت کارتونی.
۵. شروع داستان بسیار مهم است.
خط اول، پاراگراف اول، صفحهٔ اول باید کاملاً قانع کننده باشد. اگر بتوانید این کار را انجام دهید، برد کردهاید. این همان چیزی است که مخاطب میخواهد. آنها به کتابی احتیاج دارند که فوراً آنها را به دام بیندازد.
۶. توجه نکنید!
توصیه صادقانه من نادیدهگرفتن توصیهها است، زیرا شما باید کتاب خودتان را بنویسید. متنی یکپارچه که از عمق زندگی خودتان نشات گرفته و اگر نگران آنچه دیگران میخواهند به شما تحمیل کنند باشید، خوب از کار در نمیآید.
🖋 لی چایلد
#به_نویسنده
#اطلاعات_نویسندگی
🏠‧₊˚@WriteClub
نویسندۀ خلاق چهکار میکند؟🦊🍂
WhereToRead
وقتی میگویم نویسنده فقط از آنهایی حرف نمیزنم که روز و شب خودشان را توی اتاق حبس کردهاند و تنها به نوشتن مشغولاند. تصوری که شاید خیلی از ما داریم.
از کسانی میگویم که با کلمهها زندگی میکنند. هرجایی که پا میگذارند واژه را در آغوش میگیرند.
‹ درخت را، گل را، باد و طوفان را و کلمه میبینند.
صدا را، موسیقی را، آواز قناری را، لالایی مادربزرگ را کلمه میشنوند.
درد را، عشق را، غم را، شادی را کلمه میدانند. ›
حالا یکی در این میان شاعر میشود،
یکی قصهپرداز و دیگری مقالهنویس.
🍊 مهم نیست چه مینویسد،
«کلمه» است که جان میدهد به او.
او میتواند دنیا و جهان جدید بیافریند، تغییراتی که میخواهد را ایجاد کند.
او میتواند آنهایی را که تابهحال ندیده، آنجایی را که تابهحال نرفته به زندگیاش بیاورد.
او ذهنی پر از سؤال دارد و برای همۀ آنها پاسخی خلق میکند، حتی اگر در دنیای بیرونی چیزی برای قانع کردنش نباشد.
نویسنده دست از کلمات نمیکشد
چراکه همیشه روبهجلو است و پر امید.
#اطلاعات_نویسندگی
🏠‧₊˚@WriteClub
🕊هنرمندان ذاتا آزادیخواهاند، بنابراین چه بسا به مذاق شما خوش نیاید: ایجاد محدودیت و قاعده، اصل حیاتی و گریزناپذیری است.
~در واقع نخستین گام در راه خلق داستانی خوب، خلق دنیایی کوچک و قابل شناخت است.
~با نگاهی دقیقتر خواهید فهمید که این به هیچ وجه منفی و بازدارنده نیست، که برعکس، محدودیتی که موقعیت به داستان تحمیل میکند بال و پر تخیل را میگشاید.
~داستانهای خوب در دنیایی محدود و قابل شناخت رخ میدهند. هرقدر هم که ابعادش بزرگ باشد، مانند سرزمین میانهی جی. آر. آر. تالکین، با نگاهی دقیقتر میتوان فهمید که بسیار کوچک است.
🌱 مثال:
+ جنگ و صلح با وجود اینکه روسیه پرآشوب را در پسزمینه خود دارد در واقع داستانِ تعداد محدودی شخصیت و روابط خانوادگی آنهاست.
+ در فیلم دکتر استرنجلاو، زمین در اثر انفجارهای اتمی به نابودی کشیده میشود اما روایت به سه مکان و هشت شخصیت اصلی محدود میشود.
⭕️نکته:
دنیای «کوچک» به معنی دنیایی پیشپاافتاده و بیاهمیت نیست.🕳
هنر یعنی انتخاب بخش کوچکی از عالم و نمایش دادن آن به نحوی که مهمترین و جذابترین چیز ممکن در آن لحظه جلوه کند. بنابراین وقتی میگوییم «کوچک» یعنی چیز قابل شناخت.👣
منظور از «اشراف کامل» آگاهی گسترده از جزء جزء حیات نیست.🌫
اشراف کامل یعنی شناخت هرآنچه لازم است. شاید به نظرتان آرزویی محال برسد اما در واقع نویسندگان خوب به آن دست مییابند.
#اطلاعات_نویسندگی
🏠‧₊˚@WriteClub
وقتی نویسنده با تنبلی شاخبهشاخ میشود!💤
WhatToRead
تنبلی در سادهترین تعریفش بیرغبتی به کار است.
شخصیت نقاش چشمانداز در داستان «خانهای با یک شیروانی» چخوف میگوید: «چون به ایستایی ابدی محکوم بودم، در زندگی هیچ نکردم. ساعتها از پشت پنجره به آسمان و پرندگان و خیابانها خیره شدم، هرچه از پست برایم آمد، خواندم و خوابیدم. گاهی از خانه بیرون رفتم و تا نیمهشب در خیابانها پرسه زدم.» 🌓
با اینکه نمیشود گفت کسی که نشسته و برای کاراکترهای داستانی یا ذرات زیر اتمی دنبال اسم و توضیح میگردد، هیچ کار نمیکند، ولی تلقی عمومی و کلیشهای از تنبلی همچنان غالب است.
بله بله همه اینها را شنیدهایم. اما گول نخورید: تنبلی شکل واحدی ندارد. آدمهای پرانرژی ممکن است شبیه هم باشند اما تنبلها هرکدام باسرعتهای مختلف ساز خودشان را میزنند. تنبلی عمیق بیش از آنکه بهمعنای هیچ کارنکردن باشد بهمعنای تقلای و رنج بیش از اندازه برای هرکار است.🥀
واقعبین باشیم بعضی از پسرها و دخترها نویسنده میشوند چون تنها دفتر کاری که دوست دارند، داخل سرشان است و همان میل و انگیزهای که آنها را به نوشتن سوق میدهد، میتواند مانع کارکردنشان شود. یادتان باشد احساس نارضایتی کلی نسبت به جهان که ریشه همهٔ نوشتنهاست میتواند نویسنده را پایین بکشد، از انگیزه تهی کند و به صرافت بیندازد که آیا اصلا ارزشش را دارد یا نه؟
لم کار این است که آدم این تهدید را به فرصت تبدیل کنید. رابرت برتون پر تلاش نوشت :«من از اندوه مینویسم که مشغول باشم و از اندوه حذر کنم.»
من هم اتفاقا همیشه برای خودم کلی آرزو و برنامه داشتم، میخواستم رمانهای کت و کلفت بنویسم اما جاهطلبی بدون انرژی به چه درد میخورد؟ چیزی غیر از خیالبافی است؟👤
#به_نویسنده
#اطلاعات_نویسندگی
🏠‧₊˚@WriteClub
💢 وبکامیک و لایت ناول چیست؟
وبکامیک و لایت ناول هر دو شکلهای محبوب داستاننویسی هستند که از ژاپن نشأت گرفتهاند و به واسطه فضای دیجیتال به جهانیان معرفی شدهاند. هر کدام از آنها ویژگیها و سبک خاص خود را دارند که در ادامه به آنها پرداخته میشود.
#اطلاعات_نویسندگی
🏠‧₊˚@WriteClub
باشگاه نویسندگی.
💢 وبکامیک و لایت ناول چیست؟ وبکامیک و لایت ناول هر دو شکلهای محبوب داستاننویسی هستند که از ژاپن
🏓 وبکامیک
وبکامیکها نوعی از داستانهای تصویری هستند که به صورت آنلاین منتشر میشوند و معمولاً به صورت قسمت به قسمت ارائه میشوند. برخی از ویژگیهای مهم آنها عبارتند از:
دسترسی آنلاین: وبکامیکها عمدتاً به صورت آنلاین و رایگان یا با اشتراک در دسترس هستند. خوانندگان میتوانند از طریق پلتفرمهایی مثل Webtoon، Tapas و سایر سایتها به این محتوا دسترسی پیدا کنند.
رنگآمیزی و طراحی بصری: بسیاری از وبکامیکها برخلاف مانگا که سیاه و سفید است، رنگی طراحی میشوند. این امر باعث میشود تصویرها جذابتر و واقعیتر به نظر برسند.
فرمت عمودی: بسیاری از وبکامیکها به صورت عمودی طراحی میشوند تا روی دستگاههای موبایل بهخوبی قابل خواندن باشند. این باعث میشود خواندن آنها روی گوشیها یا تبلتها آسانتر باشد.
تنوع ژانر: وبکامیکها به شدت از نظر ژانر متنوع هستند و شامل فانتزی، عاشقانه، اکشن، ترسناک و حتی داستانهای روزمره میشوند. این تنوع باعث جذب مخاطبان مختلف میشود.
انتشار سریالی: هر وبکامیک به صورت سریالی منتشر میشود، که باعث میشود خوانندگان هر هفته یا هر ماه برای خواندن قسمت جدید به پلتفرم مراجعه کنند. این روش سریالی خواننده را به دنبال کردن مداوم داستان تشویق میکند.
#اطلاعات_نویسندگی
#کامیک
🏠‧₊˚@WriteClub
وقتی نویسنده با تنبلی شاخبهشاخ میشود!💤
WhatToRead
تنبلی در سادهترین تعریفش بیرغبتی به کار است.
شخصیت نقاش چشمانداز در داستان «خانهای با یک شیروانی» چخوف میگوید: «چون به ایستایی ابدی محکوم بودم، در زندگی هیچ نکردم. ساعتها از پشت پنجره به آسمان و پرندگان و خیابانها خیره شدم، هرچه از پست برایم آمد، خواندم و خوابیدم. گاهی از خانه بیرون رفتم و تا نیمهشب در خیابانها پرسه زدم.» 🌓
با اینکه نمیشود گفت کسی که نشسته و برای کاراکترهای داستانی یا ذرات زیر اتمی دنبال اسم و توضیح میگردد، هیچ کار نمیکند، ولی تلقی عمومی و کلیشهای از تنبلی همچنان غالب است.
بله بله همه اینها را شنیدهایم. اما گول نخورید: تنبلی شکل واحدی ندارد. آدمهای پرانرژی ممکن است شبیه هم باشند اما تنبلها هرکدام باسرعتهای مختلف ساز خودشان را میزنند. تنبلی عمیق بیش از آنکه بهمعنای هیچ کارنکردن باشد بهمعنای تقلای و رنج بیش از اندازه برای هرکار است.🥀
واقعبین باشیم بعضی از پسرها و دخترها نویسنده میشوند چون تنها دفتر کاری که دوست دارند، داخل سرشان است و همان میل و انگیزهای که آنها را به نوشتن سوق میدهد، میتواند مانع کارکردنشان شود. یادتان باشد احساس نارضایتی کلی نسبت به جهان که ریشه همهٔ نوشتنهاست میتواند نویسنده را پایین بکشد، از انگیزه تهی کند و به صرافت بیندازد که آیا اصلا ارزشش را دارد یا نه؟
لم کار این است که آدم این تهدید را به فرصت تبدیل کنید. رابرت برتون پر تلاش نوشت :«من از اندوه مینویسم که مشغول باشم و از اندوه حذر کنم.»
من هم اتفاقا همیشه برای خودم کلی آرزو و برنامه داشتم، میخواستم رمانهای کت و کلفت بنویسم اما جاهطلبی بدون انرژی به چه درد میخورد؟ چیزی غیر از خیالبافی است؟👤
#به_نویسنده
#اطلاعات_نویسندگی
🏠‧₊˚@WriteClub