روشی برای تداوم و پیوستگی صحنههای داستانی📋
برای وصلکردن صحنهها خساست بهخرج دهید! به جای حرامکردن دویست یا سیصد کلمه، میتوانید با یک حرکت سریع، حال و هوای مناسب را در داستان ایجاد کنید. به طور مثال از طریق بیان آب و هوا انتقال میان صحنهها را بهوجود آورید. در اینجا مثالی از نقل و انتقال صحنه بهوسیلهی آب و هوا میآورم:
«شماره پلیس را گرفت و وقتی گروهبان جواب داد بریدهبریده و درحالیکه نفسنفس میزد گفت: «در آپارتمان من قتلی اتفاق افتاده است.»
🧑🏻💻نویسنده میتوانست بنویسد:
«در همان حال که شخصیت درباره جزییات قتل و آدرسش با گروهبان حرف میزد، ضرب آهنگ یکنواخت باران را از بیرون میشنید. هنوز باران میبارید که پلیس با کفشهای خیس و کثیف، وارد آپارتمانش شد. کفشهای خیس لکههای بزرگی بر روی فرش بهوجود آورده بودند. پلیس با نگاههایی پر از سوءظن به او مینگریست.»
کلمات را نگه دارید و در وقت مناسب برای آشکارکردن اوج و فرود قلب انسانی، آنگاه که خود را میان دو نیروی ترس و شوق گرفتار میبیند، از آنها استفاده کنید. با کلماتتان همانطور رفتار کنید که با پولتان میکنید.
#چطور_بنویسیم
🏠‧₊˚@WriteClub
وقتی نویسنده با تنبلی شاخبهشاخ میشود!💤
WhatToRead
تنبلی در سادهترین تعریفش بیرغبتی به کار است.
شخصیت نقاش چشمانداز در داستان «خانهای با یک شیروانی» چخوف میگوید: «چون به ایستایی ابدی محکوم بودم، در زندگی هیچ نکردم. ساعتها از پشت پنجره به آسمان و پرندگان و خیابانها خیره شدم، هرچه از پست برایم آمد، خواندم و خوابیدم. گاهی از خانه بیرون رفتم و تا نیمهشب در خیابانها پرسه زدم.» 🌓
با اینکه نمیشود گفت کسی که نشسته و برای کاراکترهای داستانی یا ذرات زیر اتمی دنبال اسم و توضیح میگردد، هیچ کار نمیکند، ولی تلقی عمومی و کلیشهای از تنبلی همچنان غالب است.
بله بله همه اینها را شنیدهایم. اما گول نخورید: تنبلی شکل واحدی ندارد. آدمهای پرانرژی ممکن است شبیه هم باشند اما تنبلها هرکدام باسرعتهای مختلف ساز خودشان را میزنند. تنبلی عمیق بیش از آنکه بهمعنای هیچ کارنکردن باشد بهمعنای تقلای و رنج بیش از اندازه برای هرکار است.🥀
واقعبین باشیم بعضی از پسرها و دخترها نویسنده میشوند چون تنها دفتر کاری که دوست دارند، داخل سرشان است و همان میل و انگیزهای که آنها را به نوشتن سوق میدهد، میتواند مانع کارکردنشان شود. یادتان باشد احساس نارضایتی کلی نسبت به جهان که ریشه همهٔ نوشتنهاست میتواند نویسنده را پایین بکشد، از انگیزه تهی کند و به صرافت بیندازد که آیا اصلا ارزشش را دارد یا نه؟
لم کار این است که آدم این تهدید را به فرصت تبدیل کنید. رابرت برتون پر تلاش نوشت :«من از اندوه مینویسم که مشغول باشم و از اندوه حذر کنم.»
من هم اتفاقا همیشه برای خودم کلی آرزو و برنامه داشتم، میخواستم رمانهای کت و کلفت بنویسم اما جاهطلبی بدون انرژی به چه درد میخورد؟ چیزی غیر از خیالبافی است؟👤
#به_نویسنده
#اطلاعات_نویسندگی
🏠‧₊˚@WriteClub
💢 وبکامیک و لایت ناول چیست؟
وبکامیک و لایت ناول هر دو شکلهای محبوب داستاننویسی هستند که از ژاپن نشأت گرفتهاند و به واسطه فضای دیجیتال به جهانیان معرفی شدهاند. هر کدام از آنها ویژگیها و سبک خاص خود را دارند که در ادامه به آنها پرداخته میشود.
#اطلاعات_نویسندگی
🏠‧₊˚@WriteClub
باشگاه نویسندگی.
💢 وبکامیک و لایت ناول چیست؟ وبکامیک و لایت ناول هر دو شکلهای محبوب داستاننویسی هستند که از ژاپن
🏓 وبکامیک
وبکامیکها نوعی از داستانهای تصویری هستند که به صورت آنلاین منتشر میشوند و معمولاً به صورت قسمت به قسمت ارائه میشوند. برخی از ویژگیهای مهم آنها عبارتند از:
دسترسی آنلاین: وبکامیکها عمدتاً به صورت آنلاین و رایگان یا با اشتراک در دسترس هستند. خوانندگان میتوانند از طریق پلتفرمهایی مثل Webtoon، Tapas و سایر سایتها به این محتوا دسترسی پیدا کنند.
رنگآمیزی و طراحی بصری: بسیاری از وبکامیکها برخلاف مانگا که سیاه و سفید است، رنگی طراحی میشوند. این امر باعث میشود تصویرها جذابتر و واقعیتر به نظر برسند.
فرمت عمودی: بسیاری از وبکامیکها به صورت عمودی طراحی میشوند تا روی دستگاههای موبایل بهخوبی قابل خواندن باشند. این باعث میشود خواندن آنها روی گوشیها یا تبلتها آسانتر باشد.
تنوع ژانر: وبکامیکها به شدت از نظر ژانر متنوع هستند و شامل فانتزی، عاشقانه، اکشن، ترسناک و حتی داستانهای روزمره میشوند. این تنوع باعث جذب مخاطبان مختلف میشود.
انتشار سریالی: هر وبکامیک به صورت سریالی منتشر میشود، که باعث میشود خوانندگان هر هفته یا هر ماه برای خواندن قسمت جدید به پلتفرم مراجعه کنند. این روش سریالی خواننده را به دنبال کردن مداوم داستان تشویق میکند.
#اطلاعات_نویسندگی
#کامیک
🏠‧₊˚@WriteClub
نویسندگی یعنی کیمیاگری
کیمیاگران واقعی مس را به طلا تبدیل نمیکنند، آنها جهان را به کلمات بدل میکنند.
🖊 ویلیام گس
#به_نویسنده
🏠‧₊˚@WriteClub
📺 دو گونهی پیشآگاهی (Foreshadow)
پیشآگاهی یعنی نویسنده قبل از اینکه اتفاقات مهم داستان رخ بدن، نشانه، اشاره یا سایهای ازشون نمایش بده.
1⃣ پیشآگاهی مستقیم:
توی داستان بهصورت واضح اعلام میکنیم که یک مشکل، رخداد یا تغییر ناگهانی قراره رخ بده.
• معمولاً از طریق دیالوگ، نظرات راوی، پیشگویی یا پرولوگ به این هدف میرسیم.
• برای مثال در نمایشنامهی «مکبث»، پیشگوییِ جادوگران به ما پیشآگاهی میده که مکبث قراره شاه بشه.
2⃣ پیشآگاهی غیرمستقیم:
در این حالت، با سرنخهای ظریفی که سرتاسر داستان میذاریم اشارههایی به ادامهی داستان میکنیم.
• خوانندهها احتمالاً معنی سرنخ ما رو متوجه نمیشن تا وقتی که اتفاقی که ازش خبر میدادیم، رخ بده.
• در فیلم «امپراتوری ضربه میزند»، لوک توی رویاش میبینه چهرهی پشت نقابِ دارث ویدر چهرهی خودشه. بعدها که میفهمیم لوک پسر دارث ویدره، این رویا معنی پیدا میکنه.
#چطور_بنویسیم
🏠‧₊˚@WriteClub
WhereToRead
🥊 چطور کشمکش درونی رو بنویسیم؟
کشمکش درونی چیه؟
شخصیت زمانی دچار کشمکش درونی میشه که با خودش در تضاد و ستیزه. ممکنه توی دوراهیِ اخلاقیای گیر کنه، به چیزهای مختلفی میل داشته باشه یا ترسی عمیق و درونی گریبانش رو بگیره. این مبارزههای درونی روی تصمیمهای شخصیت تاثیر میذارن و باعث رشد شخصیتیش و افزایش عمق و پیچیدگی داستان میشن.
♦️ قوس شخصیتی اهمیت داره.
کشمکش درونی باید با قوس شخصیتی پیوند بخوره و کلید اصلی رشد و توسعه شخصیت باشه. نتیجه هرچی باشه، تغییر شخصیت رو نشونمون میده. با پیروز شدن یا شکست خوردن در مبارزههای درونی، شخصیت به رشد یا تکامل یا سقوط میرسه.
#چطور_بنویسیم
🏠‧₊˚@WriteClub
آهنگ کلام در نویسندگی🎻
به همان دلیل که شعر باید وزن و موسیقی داشته باشد، نثر باید نرم و روان باشد. دستانداز و ناهمواری کلام، رشته کلام را در ذهن خواننده پاره میکند و او را به زحمت میاندازد. کلام هرقدر نرمتر، هموارتر و آهنگینتر باشد، خواندن آن لذتبخشتر است.
آهنگ کلام در نثر، هیچ قانون و قاعدهای ندارد؛ جز داوری گوش و پسند ذوق.🪑
مردم نیز دوست و عادت دارند کلمات را به گونهای ردیف کنند که از دل آنها آهنگی به گوششان برسد و همین موسیقی نامرئی، رشته پیوند آن کلمات را با یکدیگر بیشتر میکند و از بر کردن آنها را آسانتر.
🖋 رضا بابایی
#به_نویسنده
#چطور_بنویسیم
@🏠‧₊˚@WriteClub
جسارت در نویسندگی 📖
«داستاننویسی بدون جسارت ممکن نیست.»
پرسشگری و میل به کشف لایههای ناپیدا و عمیق واقعیت، پیششرط نویسندگی است.
🖋 حسین سناپور
#به_نویسنده
🏠‧₊˚@WriteClub
بد بنویسید؛ اما بنویسید ✍️🏻
به جای «من بزرگ و عالی هستم» میگوییم «من میخواهم بد بنویسم. من حاضرم کار لازم برای اتمام این پروژه را انجام بدهم، چه خوب باشد چه بد.»
وقتی ما روی بزرگ بودن اصرار میکنیم، دیوار متوقفمان میکند. وقتی ما حاضریم افتاده و فروتن باشیم، راهمان را از زیر دیوار باز میکنیم و میتوانیم به شادیِ آزادانه نوشتن برسیم.
ما با آماده بودن برای «بد» نوشتن، خودمان را برای نوشتن آزاد میکنیم؛ شاید حتی برای خوب نوشتن. به عبارت دیگر، ما به ایجاد طرح اولیه برمیگردیم.
🖊 جولیا کامرون
#به_نویسنده
🏠‧₊˚@WriteClub
باشگاه نویسندگی.
پاییز شخصیتهات از راه رسیده؟ اینم یه سری چیز که حالوهوای پاییزی میدن!🍂 ❝ پریدن روی یک کپه برگ خش
زمستونِ شخصیتهات از راه رسیده؟
اینم یه سری چیز که حالوهوای زمستونی میدن❄️🌃
• خریدن لباسهای نو
• چای دم کردن
• نقاشی روی شیشهی بخارگرفته
• میوههای زمستانیِ آناناس، خرمالو، گریپفروت، کیوی و سیب
• راه رفتن زیر درختان تازه شکوفهکرده
• نوشیدن شکلات داغ در بالکن
• تماشای رقص
• نوازندههای خیابانی
• جشن و گردهمایی با تم زمستانی
• پناه دادن حیوانات سرمازده
• نان و شیرینی پختن
• کمکم آماده کردن سبزه نوروز
• خانهتکانی نوروزی
#از_چه_بنویسیم
🏠‧₊˚@WriteClub