#معلمش_پدر_بچشه....😯
داشتم از کنار دفتر مدیر رد میشدم
ک یهو درش باز شد و خانم افسری اومد بیرون
ب سرتا پام نگاهی انداخت و گفت:
_ #آقا_شهریار گفتن چادر سرتون کنید
شوکه نگاهش کردم و یهو دادی کشیدم و گفتم:
+اون مرتیکه سه نقطه چجوری جرعت داره ب من بگه چادررر سرت کنننن
_ب همین دلیلی ک بچه من توی شکمته!
با صدای شهریار از ترس جیغی کشیدم ک اومد.......😱👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/3524001971C79d909e432
#معلم_دانش_آموز_دلبر💞
#عاشقانه❣
#صحنه_دار✌️🏻