eitaa logo
صلی الله علیک یااباعبدالله
127 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
598 ویدیو
14 فایل
کانال مذهبی: باسلام وذکراللهم صل علی محمدوآل محمد وعجل الله تعالی فرجه الشریف مقدم عشاق الحسین {ع} گرامی باد . «مدیر «کربلایی`محمدعلی پورصالح» «خادم امام حسین علیه السلام» «{روحی وارواحنالک الفداء یااباعبدالله}» آدمین حب علی بن ابیطالب علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 السلام علیک یاصاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف❣ ماجرای جالب شخصی که در کربلا، بجای درخواست حاجات شخصی، برای فرج امام زمان عج دعا کرده و... ✅ @YaAtash
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروفایل 🌸 🕋 🦋 ✅ @YaAtash
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾️ نفرین زینب کبری «سلام‌الله‌علیها» تمام نشده بود که کاخی ویران شد ... در نقلی آمده است: وقتی که أسرای آل الله نزدیک به شهر دمشق شدند، از کنار قصر بلند و بالایی گذر کردند که یک پیرزنی در آن نشسته بود و نامش "امّ هجّام" بود و همراه او کنیزان و غلامانش نشسته بودند. 🩸وقتی که آن پیرزن نگاهش به سر مطهر سیدالشهدا علیه السلام - در حالی که بر نیزه‌ای بلند سوار بود و محاسن شریفش با خون خضاب بود - افتاد، گفت: این سر که جلوی همه سر هاست، سر کیست؟ و آن سر هایی که بر نیزه هستند، سر چه کسانی هستد؟ 🩸به او گفتند: آن سر، سر حسین علیه‌السلام است و دیگر سر ها، سر برادران و اولاد و خاندان اوست. آن پیرزن بسیار خوشحالی کرد و گفت: ناوِلِيني حَجَراً لِأضرِبَ بِهِ وَجهَ الحُسينِ عليه‌السّلام، فأَتَتْها، ▪️سنگی را برایم بیاورید تا آن را بر سر حسینعلیه‌السلام بزنم. پس سنگی را برایش آوردند. فضَرَبتْ بِهِ رَأسَ الحُسينِ عليه‌السّلام، فَسٰالَ الدّمُ عَلَى وَجهِهِ و شَيبِهِ ▪️آن عجوزه‌، سنگ را گرفت و با آن بر سر مطهر سیدالشهدا علیه‌السلام زد که خون از سر مطهر امام علیه‌السلام بر صورت و محاسن شریفش جاری شد. فَالْتفَتَتْ إلَيه أمُّ كُلثوم، فَرَأتْ الدَّمَ الجَديدَ سٰائلًا عَلَى وَجههِ و لِحيتِه، فلَطَمتْ وَجهَها ▪️ حضرت ام‌کلثوم علیها‌السلام تا نگاهش افتاد، دید خون تازه بر صورت و محاسن سر برادر جاری شده، لذا بر صورتش لطمه زد و فریاد می‌کشید: وا غوثاه! وا مصيبتاه! وا محمّداه! وا عليّاه! وا فاطمتاه! وا حسناه! وا حسيناه! سپس از هوش رفت. 🩸در این هنگام‌ زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها فرمودند: چه کسی این کار را با صورت برادرم و نور چشمانم کرد؟ گفتند: آن پیرزن ملعونه. اینجا بود که زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها آهی از دل کشیدند و فرمودند: اللّهمَّ اهْجِمْ عَلَيها قَصرَها و أحرِقْها بِنارِ الدّنيا قَبلَ نارِ الآخرة. ▪️خدایا! قصرش را بر سرش ویران کن و او را قبل از آتش جهنم با آتش دنیا بسوزان. 🩸هنوز کلام زینب کبری علیها السلام تمام نشده بود، که قصر فرو ریخت و آتش از آن بلند شد و آن پیرزن ملعونه و هر آن کس که در قصر بود، آتش گرفتند و به درک واصل شدند. 📚أسرار الشّهادة، ص ۳۱۱ ✅ @YaAtash
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◼️ با امرِ عقیله بنی هاشم زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها ، زمین «شمرِلعین» را در خود فرو می‌برَد... در نقلی آمده است: چون اسرا به نزدیکی شهر شام رسیدند، در دروازه شام، عُليا مخدّره حضرت زينب کبری سلام‌اللّه‌علیها، شمر را طلبيده و فرمود: حاجَتی إلَیکَ اَنْ تَدخُلَنا مِن بابٍ غَیرِ مُزدَحمٍ و تَسلُکَ بنا طریقاً قلیلَ النّظّارة ▪️حاجتى به تو داريم، و آن اینکه ما را دروازه شلوغی وارد شهر نکنید و از راه خلوتى داخل شام نماييد تا کمتر به ما نظر کنند. فَکانَ جَوابُهُ قَرَعَها بِسَوطِهِ و زَجَرَها بِغَمَدِ سیفهِ ▪️آن ملعون به خواسته حضرت اعتنا نکرد و چند تازيانه بر آن مخدّره زد و بعد با غلاف شمشیرش، بر پشت آن بانوی مظلومه ضربه‌ای زد. 🩸آن معدن صبر و وقار از فرط‍‌ غيرت منقلب و متاثّر شد. لذا امر به زمين نموده و فرمود: يا أرض! خُذِيهِ ▪️ای زمین! او را بگیر. و اِذاً تَنفرجُ الارضُ و تَبتَلعُ شمرَ إلیٰ ظَهرِه ▪️ در آن حال ناگهان زمين، دهان باز کرد و شمر را تا كمر فرو برد. 🩸در این هنگام بود که سر مطهر سیدالشهدا علیه السلام بر فراز نیزه‌ها به سخن درآمد و فرمود: يا اُختاه! اِصبِرى وَ احْتَسبى في مَرضات اللّه. ▪️ای خواهرم! صبر کن و همه این دردها را به حساب خدا بگذار. پس آن مكرّمه امر نمود به زمين و زمین آن ملعون را رها کرد. 📚الخصائص الزینبیّه ص١٨۵ ✍علی با چادر زهرا،چه غوغایی،چه تصویری حسین بن علی دارد،عجب همشیره‌ی شیری من از آن خطبه‌هایی که عقیله خواند،فهمیدم حریف حرف حق هرگز نخواهد گشت شمشیری زنی با دست بسته کرد مُشت حیله‌‌ها را رو زنی مردانه شد کابوس هر زوری و تزویری به هر جمله که می‌گوید،‌به روی منبر محمل ز سرهای بریده می‌رسد آوای تکبیری ...@YaAtash
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠ابتدای صبح سلام دهیم به ۱۴معصوم {ع} 💠ان شاءالله تا شب بیمه اهل بیت{ع} باشید . ✅ @YaAtash
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام صادق علیه‌السلام 🔷هرکسی که خداوند خیرش را بخواهد، حب امام حسین علیه‌السلام و حب زیارتش را در قلب او می‌اندازد. ‌ ‌وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۴۹۶ 🌾☘🌾☘🌾☘ 💠امام باقر علیه السلام: 🌷اگر مردم می دانستند که چه فضیلتی در زیارت مرقد امام حسین علیه السلام است از شوق زیارت می مردند! 📚ثواب الاعمال، ص۳۱۹ 🌾🍃🌾🍃🌾🍃 اموالتان را برای زیارت امام حسین «علیه السلام» بفروشید امام جعفر صادق «علیه‌السلام» فرمود: اگر مردم به خير و بركتى كه در زيارت حسین بن علی «علیه‌السلام» است آگاهی داشتند، جهت نایل شدن به این زیارت، قطعاً با شمشير می‌جنگیدند و اموال خود را می‌فروختند و به زيارت آن‌جناب می‌رفتند.... پس مبادا در رفتنِ به زيارت آن‌جناب بی ‌رغبت باشيد، زیرا خيرى كه در زيارت آن حضرت است بيشتر از آن است كه بتوان به شمار آورد. 💬کامل_الزیارات صفحه ۸۷ @YaAtash
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾️این آب فرات، مهریه مادرمان بود که از ما منع کردند ... در نقلی آمده است: در مسیر حرکت اسراءِ آل الله به سمت شام، وقتی که به محلی به نام «عین‌ُالْورد» رسیدند، می‌بایست سوار بر کشتی شوند و از آب فرات بگذرند؛ وقتی به کنار آب فرات رسیدند و سوار بر کشتی شدند تا از آن عبور کنند، ‌حضرت زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها خطاب به حضرت ام‌کلثوم وسکینه و رباب و فاطمه و رقیه «علیهن‌ّالسلام» فرمود: أتَعرِفْنَ ماءَ الفراتِ الذی صداقُ أُمِّنا فاطمةَ و بَنوأُمَیَّة مَنَعوه مِن أبنائها و بَناتها تِسعَةَ أیامٍ؟ ▪️ آیا می‌دانید که این آب، آب فرات است همان آبی که مهریه مادرمان فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها بود و بنی امیه آن را از پسران و دختران فاطمه سلام‌الله‌علیها به مدت نُه روز منع کردند؟ (احتمالاً حضرت، اشاره به روز دوم تا روز یازدهم ماه محرم‌ کردند) فلمّا فَهِمنَ و عَلِمنَ أنّه الفراتُ بَکَینَ و نَدَبنَ وصَحنَ ▪️وقتی آن مخدرات فهمیدند که این آب، آب فرات است گریه کردند و از دل، فریاد برآوردند. 📚بحرالمصائب ج ۷ ص ۲۶۰ ✅ @YaAtash
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾️هیچ یک از ما باقی نماند، جز اینکه خاری، پای او را به درد آورد... در نقلی آمده است: یکی از فرماندهان لشکر فاسقینی که أسرای آل الله را به سمت شام می‌برند، ملعونی به نام «زجر بن قیس» حرام‌زاده بود. وقتی که کاروان به بیابانی رسید که آن صحرا پُر از خار و سنگ و درخت بود، آن نانجیب دستور داد تا اسیران را با سرعت حرکت دهند؛ کاروان از آن وادی چنان با سرعت حرکت کرد، که شترانی که آبستن بودند، از سختی راه زاییدند و خار به پای تمام مرکب ها رفت. 🩸طبق این نقل، در این‌جا بود که امام سجاد علیه‌السلام فرمودند: فَلَم یَبقَ واحدٌ مِنّا أهلَ البیت ِإلّا أصابَهُ أَلَمُ الشَوک ▪️همانا از ما اهل‌بیت «علیهم‌السلام» کسی باقی نماند جز اینکه خاری پای او را به درد آورد. 📚بحرالمصائب ج ۷ ص ۲۶۰ ✅ @YaAtash
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾️من تَب دارم و دیگر طاقت تازیانه ندارم؛ به این سرباز بگو کمتر مرا تازیانه بزند ... ⚡️حکایت زُرَیر خُزاعی در شهر عَسقلانِ شام ... در نقلی آمده است: در مسیر اسارت آل الله از کوفه تا شام، در نزدیکی شهر «حلب»، شهری بود به نام «عسقلان» که أسرای آل الله را وارد آن شهر کردند. 🩸«زُرَیر خُزاعی» که از تاجران زمان خودش بود، برای تجارت به شهرعسقلان آمد‌؛ هنگامی که به بازار عسقلان رسید، دید که تمام شهر را زینت کرده‌اند و مردم شهر که به‌هم میرسند، مبارک باد میگویند و تمام مردم شهر، مشغول خوشحالی و نشاط هستند. زُریر از این وضع تعجب کرد و از شخصی پرسید که به چه علتی مردم امروز این‌قدر، خوشحالی می‌کنند؟ آن شخص گفت: این شادی وسرور به این جهت است که به دستور یزید جمعی از مخالفینش را کشته‌اند و این سرهایی که برنیزه است متعلق به آنهاست و اهل و عیال مخالفین را هم اسیر کردند و برشترهای برهنه در شهر می‌گردانند. 🩸زُریر پرسید: این جماعت کافر بودند یا مسلمان ؟ آن مرد جواب داد: مسلمان بودند ولی برعلیه خلیفه زمان قیام کرده بودند. زریر گفت:او چه کسی است؟ آن مرد جواب داد: پدرش علی بن ابیطالب و مادرش فاطمه دختر رسول خدا و برادرش حسن بن علی «علیهم‌السلام» است همان که با معاویه صلح نمود. زریر پرسید: اسم خودش چه بود؟ آن مرد گفت: اسم او حسین علیه‌السلام است. 🩸زریر تا این وقایع را شنید، ناله‌ای زد و باچشم گریان به سمت اسیران رفت. وقتی به ایشان نزدیک شد چشمش به حضرت زین العابدین علیه‌السلام افتاد که به‌خاطر بیماری و زجرهایی که کشیده بود، رنگ از صورت مبارکش پریده بود؛ زریر تا این حالت را مشاهده نمود ناله‌ای زد و به شدت گریه کرد. 🩸 إمام سجاد علیه‌السلام به او فرمودند: ای مرد تو کیستی؟ زریر عرض کرد: غریبه‌ام؛ حضرت فرمود: تمام مردم این شهر خوشحال‌اند؛ تو چرا گریه میکنی؟ زریر عرض کرد: فدایت شوم چون من شما را می‌شناسم وقدر و مقام شما را میدانم؛ بر این حال و روزتان گریه می‌کنم؛ ای کاش هیچ وقت به این شهر نیامده بودم وشما را به این وضع نمی‌دیدم؛ ای کاش قبیله‌ام همراهم بودند تا با این قوم می‌جنگیدم. 🩸امام سجاد علیه السلام از سخنان زریر به گریه آمدند و فرمودند: خداوند به تو جزای خیر دهد. زریر عرض کرد: هر دستوری دارید بفرمایید تا اطاعت کنم. حضرت فرمود: اگر برایت ممکن است با سربازی که موکّل بر من است صحبت کن و او را راضی کن تا مرا کمتر تازیانه بزند؛ چرا که من تب دارم و طاقت تازیانه زیاد را ندارم ... 📚 بحرالمصائب ج۷ ص۳۰۱ ✍کسی‌ نبود‌ بگوید‌ به شمر و زجر و سنان که « تازیانه » نباشد دوایِ سوز تبم ...@YaAtash
◾️ اهل «حلب» چه بلایی را بر سر أسرای آل الله، آوردند ... ⚡️ وقتی‌که با ریختن یک قطره از خون سر مطهر سیدالشهداء علیه‌السلام، آب چشمه‌ای گوارا، تلخ و مکدّر می‌شود... در نقلی آمده است: چون کاروان أسرای آل الله، با سختی و مشقت به شهر «حلب» نزدیک شدند، در نزدیکی آن شهر، چشمه‌ای بود که آب شیرین و گوارایی داشت به نام «یوثمة»؛ 🩸لشکریان نانجیب خودشان به سراغ خوردن آب از آن چشمه گوارا رفتند و اسیران را بر فراز شتران متوقف کردند و سرهای مطهر را بر فراز نیزه ها نهادند؛ فَجَعَلَ اَولادَ السَفاحِ یَتَفاخَرُ بَعضُهُم عَلیٰ بَعضٍ ▪️آن حرام‌زادگان سُفله، که هر یک نیزه‌ای را به دست داشت، بر یکدیگر فخر می‌کردند. 🩸اهل حلب شهر را آزین بسته و به استقبال آن حرامیان آمدند؛ حاکم حلب با نهایت عیش و طرب، با طبل و نای و عود به همراه جماعتی از یهود به استقبال آنان آمد. 🩸آن جماعت نانجیبی که به استقبال آمدند، ابداً شرم و حیا نمی‌کردند و بی شرمی و بی‌حیایی را به جایی رسانیدند که راوی گوید: چون به نزدیکی اهل بیت اطهار و اسرای دل فَکار رسیدند، شَرَعوا یَرمونَهُم بِالحِجارَةِ والمَدَر ▪️شروع کردند به سنگ و کلوخ انداختن بر آن أسرای بی پناه. 🩸تا جایی که راوی گوید: واللهِ فَلَم یَبقَ اَحَدٌ مِنَ الْاُساریٰ وَ الرُووسِ اِلّا اَصابَهُ حَجَرٌ و مَدَرٌ ▪️به خدا قسم یک نفر از اسیران و سرهای مطهر، باقی نماند مگر اینکه سنگ و کلوخی به او اصابت کرد. و اَصابَ حَجَرٌ مِن تِلکَ الْاَحجارِ عَلیٰ رَاسِ الْحسینِ علیه السلامُ فَشَرَعَ یَجری مِنهُ دَمٌ عَبیطٌ و سَقَطَتْ قَطرَةٌ مِن ذٰلکَ الدَّمِ عَلیٰ عَینِ الثَریمَةِ ▪️ و یکی از آن سنگ‌ها به سر مطهر امام حسین علیه‌السلام اصابت کرد و از آن سر مطهر ، خون تازه‌ای جاری شد و قطره‌ای از آن خون بر چشمه «ثریمه» افتاد. 🩸در این‌جا بود که راوی گوید: و صارَ مائُها مُنکَدِراً فوراً فَلَم یَرَ اَحَدٌ بَعدَ ذٰلکَ صَفاءَ مائِها و ذَهَبَ عَذبُهُ و اِنقَلَبَ لَونُهُ ▪️آب چشمه بلافاصله مکدر شد و پس از آن هیچ کس، پاکیِ آب آن چشمه را ندید و شیرینی آن از بین رفت و رنگ آن تغییر کرد. فَلَمَّا رَأَتْ زینبُ ذٰلکَ بَکَتْ بُکاءً شَدیداً و قالَتْ: وا اَخاه! ▪️همین‌که حضرت زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها این صحنه را دیدند، گریه شدیدی کردند و صدای «وا اخاه» سر دادند. ثُمَّ ضَرَبَتْ رَأسَها عَلیٰ خَشَبِ الْمَحمِلِ ضَرباً شَدیداً بِحَیثُ جَری الدَمُ مِن تَحتِ مَقنَعِها ▪️سپس سرشان را محکم به چوبه محمل زدند، به گونه‌ای که خون از زیر معجر آن بانوی مظلومه، جاری شد. 📚بحر المصائب ج۷ ص۲۶۱ ✍این ماه کیست همسفر کاروان شده؟ دنبال آفتاب ، قیامت روان شده یک جا ز پیرِ کوفه شنیده‌ست ناسزا یک جا به سنگ کودکِ شامی نشان شده...@YaAtash