eitaa logo
یاوران بقیت الله (۱)
66 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
3.4هزار ویدیو
242 فایل
**آیت الله العظمی بهجت فرمودند:اخبار یمن را پیگیری کنید.**
مشاهده در ایتا
دانلود
🔘 ازدواج پر ماجرا حکایتی زیبا از مسجد سهله ‍▪️خاطرخواه دختری شده بود، اما به دامادی قبولش نمی‌کردند. می‌گفتند دخترمان خواستگار بهتر دارد. دلش شکست. رفت مشهد. کنار ضریح این طور مناجات کرد: فقط همین حاجتم را بدهید، عهد می‌کنم دیگر چیزی نخواهم، حتی اولاد! چیزی نگذشت که به حاجتش رسید! چند سالی گذشت. دلش طاقت نیاورد. از خدا بچه می‌خواست. با زنش راهی عتبات شد. شب چهارشنبه، رسیدند مسجد سهله. آنقدر گرم مناجات بود که حساب ساعت از دستش رفت. ناگهان به خودش آمد: در این تاریکی شب چطور برگردم؟ دلش مثل سیر و سرکه می‌جوشید. دست به دامان صاحب سهله شد. نگاهش به مقام امام زمان علیه السلام افتاد. مقام، غرق نور بود. سیّدی نورانی دید، سر سجاده، مشغول ذکر. سیّد فرمود: با خیال راحت دعا و زیارت بخوان. امن و آسوده برمی‌گردی! دلش آرام گرفت. شروع کرد زیارت‌نامه خواندن: السلام علیک یا صاحب الزمان... سید فرمود: و علیک السلام! تعجب کرد! به خودش گفت: بگذار به این سید التماس دعا بگویم. شاید اولاددار شدم. یادش به عهد مشهد افتاد، خجالت کشید. زنش جلو آمد. گفت: آقا سید، دعایم کنید. سه حاجت دارم: اول: رزق وسیع، دوم: می‌خواهم قبل از شوهرم بمیرم، سوم: مشهدالرضا دفن شوم. فرمود: به هر سه می‌رسی. خداحافظی کردند که بروند. بیرون مسجد سوالی ذهنشان را درگیر کرد: این سید نورانی که بود؟ برگشتند مقام را نگاه کردند؛ تاریک تاریک! فهمیدند صاحب سهله بوده. خیلی امن و آسوده برگشتند. همان طور که امام زمان علیه السلام فرموده بود. وقتی برگشتند ایران، باب رزق به رویشان باز شد. چند سال بعد، زن در مشهدالرضا آرام گرفت. 📚برگرفته از العبقری الحسان، ج۲، ص۴۸۴. علیه‌السلام