14.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گفتگوی کعبه با کربلا .حتما گوش بدید خیلی خیلی زیبا ست ببینید احسنت به شاعر این 👏
🌥امروز
👥 امام سجاد (ع) و طایفه بنی اسد آمدند
🌹گلبوته ها را
💔از روی زمین جمع کردند
و
🕌گلستان را سر سامان دادند
🏴 #سوم_امام🏴
👥 #طایفه_بنی_اسد
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
ساعتی باروردگار.pdf
2.04M
ساعاتی خلوت
با پروردگار متعال
با مضمون
منتخبی از راز ونیازهای
امام سجاد علیه السلام
#چند_خط_روضه
هیئت تمام شد، همه رفتند و تو هنوز
یک گوشهای نشسته و خون گریه میکنی😭💔
مهدی جان
به فدای قلب داغدارت
که هرچه ما شنیدهایم
تو دیده ای…😭💔
#آجركاللهیاصاحبالزمانعج
شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی
(شیعیان من! هنگامی که آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید)
اَوْ سَمِعْتُم بِغَـــــریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی
(ویاهنگامی که ازغریبی یا شهیدی خبری شنیدید، برمن ندبه کنید)
فـَاَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیْرِ جُــرْمٍ قَتِلُونی
(من، نواده [پیامبر] هستم که مرا بی گناه کشتند)
وَ بِجَرد الخَیْـلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی
(و پس از آن از روی عمد، مرا پایمال سم اسبان کردند)
لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشــورا جمیـعاَ تَنْظُرونی
(ای کاش، همگی در روز عاشورا بودید و میدیدید)
کَیْفَ اِسْتَسْقی لِطِفْـلی فَاَبوا اَن یّرْحَمُونی
(که چگونه برای کودک خردسالم،آب خواستم و آنان رحم نکردند)
وسقوه سهم بغــــی عوض الماء المعین
(و به جای آب، با تیر جفا او را سیراب کردند)
یا لرزئ مصاب هدّ ارکان الحجون
(وه! چه فاجعه غم انگیز و دردناک که براثر آن کوههای بلند مکه به لرزه درآمد.)
ویلهم قد جرحوا قلب، لرسول الثقلین
(وای بر آنها که با این کار خود، قلب مبارک رسول را جریحه دار کردند)
فالعنواهم ماستطعتم شیعتی فیکل حین
(ای شیعیان من هرچه توان دارید درهر زمان آنها را لعنت کنید)
امام سجاد (علیه السّلام) به نعمان بن منذر مدائنی فرمودند: در شام، هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود.
۱- ستمگران در شام، اطراف ما را با شمشیرهای برهنه و نیزه ها احاطه کردند و بر ما حمله نمودند و کعب نیزه به ما می زدند.
۲- سرهای شهدا را در میان هودج های زن های ما قرار دادند، سر پدرم و سر عمویم عباس (علیه السّلام) را در برابر چشم عمه هایم زینب (سلام الله علیها) و ام کلثوم (سلام الله علیها) نگه داشتند و سر برادرم علی اکبر (علیه السّلام) و پسر عمویم قاسم (علیه السّلام) را در برابر چشم سکینه و فاطمه (سلام الله علیها) (خواهرانم) می آوردند و با سرها بازی می کردند و گاهی سرها به زمین می افتاد و زیر سم ستوران قرار می گرفت.
۳- زن های شامی از بالای بام ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه ام افتاد، چون دست هایم را به گردن بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم، عمامه ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزانید.
۴- از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می گفتند: ای مردم بکشید آن ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند.
۵- ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را از در خانه ی یهود و نصاری عبور دادند.
۶- ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آنها مقدور نساخت.
۷- ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب ها از سرما آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن همواره در وحشت و اضطراب به سر می بردیم.
لعنةالله علی القوم الظالمین
#یااباعبدالله 😭😭😭
#شهادتامامسجادعلیهالسلام 🖤
➯ @YaMahdi_aj313
✨خـدایا
صمیمیتر از همیشه
سر بر آستان ملکوتیت میگذارم
و در دل دعا میکنم
الهی امشب
صدای همه دردمندان
آرزوی همه آرزومندان
نیاز همه نیازمندان
روی بال فرشتهها
به عرش خدا برسه
و در این شبهای پر نور
همه به آرزوهاشون برسن
شبتـ🌙ـون حسینـی💚