┄┅─به نام خدا─┅┄ #بسم_الله_الرحمن_الرحیم آغاز سخن یاد خدا باید کرد خود را به امید او رها باید کرد ای با تو شروع کارها زیباتر آغاز سخن تو را صدا باید کرد الهی به امید تو💚 ┄┅─اللهم عجل لولیک الفرج ─┅┄

┈┈••••✾•🦋﷽🦋•✾•••┈┈• سلام‌ اربابم✋❤️ ذڪرتو برلبم زهمہ آشناتراسٺ پیشٺ عزیزهرڪه دلش مبتلاتراست برپاره پاره ے جگرم نقش بستہ اسٺ نام حسین ازهمہ ڪس دلرباتراسٺ 🌱#اللہم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج 🌱 ••●❥💐✧💐❥●••

#مولا_جانم ❤️ ⚪️دلم تنگ است یا مهدی برای دیدنت هر دم 🔵حلالم کن اگر یکدم تو را آزردہ ات کردم ⚪️در این دنیا که گردیدہ پر از نیرنگ و نامردی 🔵دعایت می کنم هر شب که فردایش تو برگردی #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ ✨روزت بخیرسرورم✨ 🌱#اللہم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج 🌱 ••●❥💐✧💐❥●•• ‌‌‌‌•

نیایش صبحگاهی 🌸🍃 🌸پروردگارا... ✨برکتت را بر من ارزانی فرما! ✨آنسان که هر روز در مسیر ✨حرکت الهي زیارت گونه ✨خویش دیدگانم خيره ✨به عظمت و شكوه و جلال 🌸زیبایی های تو باشد 🌸و هیچ گاه وظایف انسانی ✨خود را از یاد نبرم و دعای ✨هر روزه ام این باشد: ✨پروردگارا باشد كه هر آنچه ✨خواست توست انجام پذيرد ! 🌸آميــن 🌱#اللہم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج 🌱 ••●❥💐✧💐❥●•• ‌‌‌‌

‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎◍⃟🌸◍⃟🌸◍⃟🌸◍⃟🌸◍⃟🌸◍⃟🌸 🌸روزتون پر از کردار نیک ☕️روزتون پر از اعمال خیر 🌸روزتون پر از عشق الهی ☕️روزتون پر از روزی حلال 🌸روزتون پر از عشق و امید ☕️روزتان پر از محبت و مهربانی 🌸صبح دو شنبه تون عالی باد

🖼 #عکس_نوشته 🔹 دیر یا زود ولی می‌رسد از راه آخر یک نفر عین علی می‌رسد از راه آخر... 🔅 اللهم عجل لولیک الفرج 🌻|↫‌#امام_زمان

‍ 🍃🌷دوشنبـه تون معطر به عطرخوش صلوات 🌷🍃 بر حضرت محمد (ص) و خاندان مطهرش 🌷🍃 🍃🌷اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ🌷🍃

✨ پاکسازی با ذکر استغفار ✨أَسْتَغْفِرُاللهَ رَبّى وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ

_ 🪴__ امــــــام عــــــلى عـــليه الــــسلام: براى آنچه از دست رفته است اندوه به دلت راه مده، كه تو را از آنچه مى آيد باز مى دارد ♡اللّهــــم عجّل لولیــــک الفرج♡

✅داستان در مورد " صبر داشتن " در زمان‌های قدیم مرد دانایی زندگی می‌کرد که به خاطر پندهای خوبش خیلی معروف بود. یک روز سلطان دستور داد تا مرد دانا را به قصرش بیاورند. سلطان به مرد دانا گفت: «سه پند خوب به من بده.» دانای شهر گفت: «پند اول من این است که همیشه صبر داشته باشید.» حاکم زود گفت: «پند دومت را بگو.» دانا گفت: «فراموش نکنید که صبر خیلی از مشکل‌ها را حل می‌کند.» حاکم با بی‌حوصلگی گفت: «خب فهمیدم. پند بعدی را بگو.» مرد دانا ادامه داد: «البته صبر کردن راحت نیست و مشکل است.» حاکم عصبانی شد و فریاد زد: «این‌قدر درباره‌ی صبر حرف زن! پند بهتری بده!» دانای شهر خندید و گفت: «دیدید که صبر کردن کار آسانی نیست. چون من فقط سه بار از صبر گفتم و شما صبرتان را از دست دادید.» حاکم فهمید که حق با مرد دانا است و از حرف خودش شرمنده شد.