حفظ آثار شهدای دستجرد
سالروز شهادت و آسمانی شدنت مبارک برادر شهیدم 🌷 هدیه به روح مطهرش صلوات 🌷 کانال حفظ آثار شهدای دست
#نحوه_شهادت
#راوی_حسین_جمشیدی
#شهید_دفاع_مقدس
#حسن_فصیحی
این شهید عزیز حدود ۱۴ الی ۱۵ سال بیشتر نداشت ولی درکلاسهای تاکتیک نظامی مانند یک مرد کامل صحبت می کرد سوالها ی عجیبی از مربیان می پرسید که از یک بچه به این سن و سال تعجب آور بود. دوره آموزشی در پادگان غدیر اصفهان بود که بیشتر رزمندگان راضی بودند یک سال در جبهه باشند ولی یک ماه در پادگان غدیر آموزش نظامی نبینند ازبس سخت بود. خلاصه آموزش ما در مورخ پانزدهم فروردین سال ۶۱ به پایان رسید و اعزام به جبهه شدیم و در عملیات بیت المقدس شرکت کردیم مرحله اول را با پیروزی پشت سر گذاشتیم. در جاده اهواز خرمشهر پدافند کردیم ولی با جبهه عراق خیلی نزدیک بودیم پیاپی جاده را می زدند و همیشه آماده باش بودیم حدود یک هفته در زیر آتش شدید عراق سپری کردیم و بنا شد یک عملیات دیگری انجام شود که جاده اهواز خرمشهر از تیر رس دشمن آزاد شود شب جمعه بود بعد از نماز مغرب و عشاء گردان حرکت کرد ولی متاسفانه تا کمی از خاک ریز جلو رفتیم عراقیها چون خیلی به ما نزدیک بودند منور زدند وعملیات لو رفت ولی راه برگشت وجود نداشت باید به هر نحوی که شده به خاک ریز عراق می رسیدیم. دیگر خودتان فکر کنید که چه بلایی به سر نیروها در دشت باز می آید. عراقیها سر ضد هوایی را پایین گرفته بودند وما را می زدند بنده آن شب بیسیمچی گردان خط شکن بودم وچقدر بچه ها را دیدم که شهید شدند رسیدم بالای سر یکی از بچه ها که تازه هدف تیر قرار گرفته بود از صدای ناله اش متوجه شدم شهید حسن فصیحی است چند کلمه من با او صحبت کردم با همان زبان فصیحش گفت: سینه ام کمی می سوزد ولی بنده چون بیسیمچی بودم باید فرمانده را در تاریکی گم نمی کردم به یکی از بچه ها احتمالا محمود احمدی معروف به ( محمود رئیس) بود گفتم بالای سرش قدری بمان تا افراد حمل مجروحین برسند و من رفتم دنبال فرمانده آن شب؛ شب عجیبی بود که دراین قطعه نمی گنجد خلاصه خاک ریز دشمن فتح شد صبح که با بچه ها در پشت خاک ریز همدیگر را ملاقات کردیم ازهمدیگر سوال می کردیم دیشب چه کسانی مجروح شده یا شهید شده اند. آنجا بود که فهمیدم حسن فصیحی هم به شهادت رسیده است.
کانال حفظ آثار شهدای دستجرد
https://eitaa.com/Yad_shohada1398