۱. شهیده طیبه واعظی دهنوی
طیبه واعظی دهنوی در سال ۱۳۳۷ در استان اصفهان و در یکی از روستاهای این استان به دنیا آمد. خانواده ای که وی در آن زندگی میکرد، از جمله خانواده های مذهبی و فقیر بودند و همین مورد سبب شده بود که او با وضعیت مردم رنج کشیده و مستضعف دورانش به خوبی آشنا گردد. ازدواج او با ابراهیم جعفریان یکی از مجاهدان وقت، مسیر زندگی او را با یک تغییر بزرگ همراه کرد و باعث شد که او وارد دوران جدیدی از زندگی شود. او با کمک همسر خود شروع به آموزش قرآن نمود و سعی کرد دانش خود را در این رابطه افزایش دهد.
تمامی این جریانات باعث شد که وی وارد مبارزات تشکیلاتی شده و در نهایت نیز به گروه مهدیون ملحق گردد. در طی این همراهی، مبارزات وی بر علیه حکومت وقت ادامه پیدا کرد و در سال ۱۳۵۴ سعی کرد به صورت مخفیانه زندگی کند، اما در ۳۰ فروردین سال ۱۳۵۶ بعد از آنکه ساواک شوهر این بانوی شهیده را دستگیر کرد، خود او را نیز دستگیر کردند. در نهایت نیز در سوم خرداد سال ۵۶ بعد از مقاومت های فراوان زیر شکنجه به شهادت رسیدند.
موضوع مهمی که باعث شده این بانو را به عنوان یکی از شهدای حجاب عنوان کنند مربوط به جملهای است که او در زمان دستگیریاش توسط ساواک گفته است. طیبه، زمانی که ساواک او را دستگیر کرده و به دستهایش دستبندزده بود، این جمله ماندگار را اعلام کرده و گفته بود که مرا بکشید اما چادرم را برندارید.
#شهیده_طیبه_واعظی
#شهید_راه_حجاب
۲. شهیده عصمت پورانوری، پرواز با غسل شهادت
از دیگر کسانی که نام وی در لیست شهدای حجاب به چشم میخورد، شهیده عصمت پورانوری است. این شهیده، در سال ۱۳۴۱ در شهرستان دزفول به دنیا آمده و خانوادهای که وی در آن به چشم به جهان گشوده بود از جمله خانوادههای مذهبی شهر دزفول بودند. مادر وی از جمله زنان متعهد روزگار و پدر وی نیز کسی بود که با تمام قوا سعی می کرد رزقی حلال برای خانواده خود تأمین کند. عصمت پورانوری از همان دوران کودکی علاقه زیادی به این داشت تا در مورد مسائل دینی اطلاعات خود را فزونی بخشد.
یکی از جملاتی که از وی به یادگار مانده و سعی کرده در زندگی خودش نیز آن را نشان دهد، این بوده که باید با اخلاق و رفتار شایسته مان زمینه ساز ظهور حضرت مهدی عج باشیم.
زمانی که انقلاب ایران نیز در حال وقوع بود این بانو در تظاهرات و راهپیماییهایی که در آن دوران برگزار میشد، شرکت می کرد. یکی از مهمترین مسائل زندگی این بانوی شهیده، حجاب بود. او حتی در هنگام خواب نیز با حجاب کامل بود. زمانی که از او سؤال کردند که چرا با این پوشش میخوابی؟ وی گفته بود من دوست ندارم اگر زمانی خانهمان در اثر بمباران دچار تخریب شد و جسد من را از زیر خاک به بیرون کشیدند، نامحرمی من را ببیند.
عصمت پورانوری در سال ۱۳۶۰ در مراسمی که برای بزرگداشت شهدای عملیات بستان برگزار کرده بودند، شرکت کرد. زمانی که مردم بر روی پل قدیمی دزفول قرار داشتند هواپیماهای عراقی شروع به ریختن بمب بر سر مردم کردند. این بانوی شهید، در حالیکه خود را در حجاب خویش پیچیده بود، تکبیرگویان به شهادت رسید.
#شهیده_عصمت_پورانوری
#شهید_راه_حجاب
۳. زینب کمایی، از نوجوان ترین شهدای راه حجاب
میترا کُمایی که بعدها نام خود را به زینب کمایی تغییر داد، در سال ۱۳۴۷ در شهر آبادان به دنیا آمد. در داستان زندگی وی آمده است که یک روز تصمیم میگیرد روزه بگیرد و در آن روز نیز نام خود را از میترا به زینب تغییر می دهد. نکته جالبی که در مورد این شهیده بیان میکنند آن است که از همان دوران کودکی همواره به دنبال قران و نماز بوده و مانند سایر بچهها به جای آنکه به سراغ بازی برود دوست داشته در مورد مسائل دینی تحقیق کند. زینب از جمله دختران مؤمن و درسخوان زمان خود بود و زمانی که وارد کلاس چهارم دبستان شد به کلاس قران رفت.
از آن به بعد بود که به بحث پوشش علاقه زیادی پیدا کرد. در مدرسه او را به خاطر داشتن پوشش، با القاب بدی صدا میکردند اما این مسأله باعث نشد که او از چیزی که قلبا به آن اعتقاد داشت، دست بردارد. درباره نحوه شهادت شهیده زینب کمایی آمده است وی در روز اول فروردین سال ۱۳۶۱، مانند همیشه به مسجد المهدی رفت تا نماز خود را به جماعت و اول وقت بخواند. بعد از تمام شدن نماز و خروج از مسجد، منافقین او را ربوده و با چادر او را به شهادت رسانده بودند.
#شهیده_زینب_کمایی
#شهید_راه_حجاب
@Yadegare_madar