eitaa logo
☫ جهــــــــــــــاد تبییــــــــــن ☫
1.7هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
26 فایل
⚘ ♡ ﷽ ♡ ⚘ 🌸 هدف از این کانال🌸 🌼جهادتبیین طبق فرامین امام خامنه ای میباشد🌼 ⚘️آیدی جهت ارتباط ، پیشنهادات و نظرات⚘️ @Mohamadhasan1392
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 🕌مسجدجوادالائمه🕌
⚜آيت الله حاج سيد محمد علي آل سيد غفور از اساتيد مبّرز حوزه در جلسه‌ي تدريس خود فرمودند: 🔺جد ما مرحوم سيد عبدالغفور نقل كرد: زني از اهل «طُوَيريج» (در سه فرسخي كربلا) گوساله‌اي را نذر كرده بود. چون حاجتش برآورده گشت براي اداي نذر حركت نمود 🔺در ميانه‌ي راه يكي از مأمورين امنيتي كه سُنّي بود، جلوي زن را گرفت و گفت: «با اين گوساله به كجا مي‌روي؟» 🔺گفت: «اين گوساله نذر (ع) است و من براي اداي نذر به كربلا مي‌روم». 🔺مامور سني فرياد زد: «دست از اين مسخره بازي‌ها و خرافات برداريد» و راه را بر زن بيچاره مي‌بندد و گوساله را از او مي‌گيرد. 🔺اصرارهاي زن تأثيري نمي‌كند و به ناچار‌، خود به تنهايي به كربلا و حرم مشرف مي‌شود و مي‌گويد: «آقا جان! من به نذر خود وفا كردم، ولي آن مامور سُنّي مانع شد. شما بر مرد سني غضب كنيد و او را ادب نماييد». 🔺شبانگاه همان روز، زن در خواب مي‌بيند كه خدمت (ع) رسيده است. 🔺 (ع) مي‌فرمايد: «نذر تو به ما رسيد و قبول كرديم»! 🔺زن مي‌گويد: «خدا را شكر، اما من تقاضامندم كه گوساله را از مرد سنّي باز پس گيريد و بر او غضب فرماييد». 🔺 (ع) مي‌فرمايد: «من آن حيوان را به مرد سنّي بخشيدم و ما خانداني هستيم كه هرگاه چيزي به كسي داديم بازپس نمي‌گيريم»! 🔺زن مي‌گويد: «اما مامور سنّي دل مرا شكست و مرا آزرده ساخت» و تقاضاي خود را تكرار نمود. 🔺 (ع) فرمود: «آن مرد سنّي حقي بر گردن من داشت كه بايد أَدا مي‌كردم»! 🔺 (ع) فرمود: «اين مرد سني در روزي بسيار گرم، در راهي مي‌رفت. شدت گرمي هوا به قدري بود كه مرد مشرف به هلاكت گشت . پس چون به كنار نهر آب رسيد با اينكه بسيار تشنه بود، اما لحظه‌اي درنگ كرد و به ياد تشنگي برادر مظلومم حسين افتاد و اشك ريخت و بر قاتلان آن حضرت نفرين و لعنت نمود. من به پاس اين عمل خير، گوساله را به او بخشيدم»! 🔺چون زن به سوي منزل بازگشت به طور اتفاقي، مجدداً با مامور سنّي مواجه گشت و جريان خوابش را براي او بيان نمود. 🔺مامور سني در حاليكه اشك مي‌ريخت گفت: «به خداي بزرگ سوگند كه تمام آنچه گفتي عين واقعيت است و من آ‌ن‌را تا كنون براي احدي بازگو نكرده بودم. اينك بيا و گوساله را پس بگير»! 🔺زن نپذيرفت و گفت: «اين هديه‌ي (ع) است به تو، و من حق ندارم آن را از تو بپذيرم». 🔺مامور سنّي كه دلش به نور حقيقت روشن شده بود توبه نمود و فوراً به زيارت (ع) شتافت و در كنار قبر مطهر آن بزرگوار به آيين حقه‌ي تشيع مشرف گشت و عّده‌اي از بستگان او نيز به واسطه‌ي اين كرامت شيعه شدند. 🕌🌹 مسجد جواد‌الائمه سلام‌الله‌علیه 🌹🕌 https://eitaa.com/Mosque_1379
۲۸ آذر ۱۴۰۲