فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نشون نداره مادرم
منم نشون نمی خوام
از خدا خواستم همیشه بشم شهیدگمنام 💔🖤
.
شهدای مفقودالاثر
ایرانی ولبنانی
#فاطمیه
ارواح مطهر همه شهدای گمنام 📿صلوات 🥀
{♡أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج♡}
لطفا با لینک انتشار دهید👇
💢خاکریز_ شهدا _طلائیه 🔻
در ایتا
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
https://eitaa.com/shahidnoorozi313
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱
ensiato-alhora128.mp3
3.41M
#نماهنگ «إنسیة الحوراء»
#شهادت #حضرت_زهرا #فاطمیه
متن نماهنگ:
انسیه الحورا
اجازه بده همین حالا
تو رو مادرم صدا کنم
کاش بشه یه روزی اولا
تو بقیع چشامو وا کنم
انسیه الحورا، سیدتی زهرا
لبخند تو آرامش قلب مولا
ام ابیها تو درمون دردا تو
میدونی حالم خوب میشه مادر با تو ۲
حالم خوبه وقتایی که
قلب من بهت نزدیکه
دوری از تو یعنی مردن
دیروز دلم تاریکه
دلخوشیم به لطف و رحمتت
بیا منت سر ما بزار
ابر رحمتی تو کویر
رو سر کشور ما ببار
زندگیامونو حجب و حیامونو
ختم به خیرش کن، عاقبتامونو
ای چشمه زمزم پناه هر آدم
چادر تو سایه بونه اهل عالم
ای چشمه زمزم پناه هر آدم
چادر تو سایه بونه اهل عالم
چادرت را بتکان روزی ما را بفرست
ای که روزی دعایم همه از چادر تو
ای که روزی دعایم همه از چادر تو
{♡أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج♡}
لطفا با لینک انتشار دهید👇
💢خاکریز_ شهدا _طلائیه 🔻
در ایتا
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
https://eitaa.com/shahidnoorozi313
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دل میتپد این شبها
با یاد تو یازهرا
#ایام_فاطمیه🏴
#میثم_مطیعی🎙
#رزق ویژه پایان کار گروه خاکریز شهدا
{♡أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج♡}
لطفا با لینک انتشار دهید👇
💢خاکریز_ شهدا _طلائیه 🔻
در ایتا
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
https://eitaa.com/shahidnoorozi313
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱
🌷 جایگاه رهبری عامل جلوگیری از انحراف و عقبگرد انقلاب است
✏️ رهبر انقلاب، در دیدار اخیر: مسئلهی عقبگرد و توقّف و بازگشت به عقب مسئلهی کوچکی نیست، مسئلهی بسیار مهمّی است...
✏️ خب، یک عاملی لازم است برای اینکه جلوی این [عقبگرد] را بگیرد؛ در نظام اسلامی این عامل «جایگاه رهبری» است؛ بایستی جلوی این انحراف به وسیلهی رهبری گرفته بشود؛ این خیلی اهمّیّت دارد؛ خیلی اهمّیّت دارد! بنابراین اهمّیّت مجلس خبرگان به خاطر این است که متصدّی تعیین مأمور برای این مأموریّت بسیار مهم است؛ [یعنی] متصدّی تعیین رهبری است؛ اهمّیّت این مجلس به خاطر این است.
🔹️بخشی از بیانات رهبر انقلاب در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری. ۱۴۰۳/۸/۱۷
🖼 #دیدار_خبرگان
🔹️متن کامل بیانات:
khl.ink/f/58264
شب نشینی با مقام معظم رهبری#سلامتی فرمانده صلوات
{♡أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج♡}
لطفا با لینک انتشار دهید👇
💢خاکریز_ شهدا _طلائیه 🔻
در ایتا
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
https://eitaa.com/shahidnoorozi313
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این پست هر شب تکرار می شود
یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (علیه السلام) و حضرت نرجس (سلام الله علیها) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (ارواحنا فداه)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد.
{♡أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج♡}
لطفا با لینک انتشار دهید👇
💢خاکریز_ شهدا _طلائیه 🔻
در ایتا
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
https://eitaa.com/shahidnoorozi313
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صلوات خاصه امام رضا علیه السلام 💚🌹💚🌹💚🌹اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر بحق عمه جان زینب کبری سلام ا لله علیها 💚🦋💚ان شاءالله همگی حاجت روا باشید 🤲🏻🤲🏻🤲🏻اللهم ارزقنا توفیق الشهادت فی سبیلک 🙏🙏🙏🕊️🤍🕊️
{♡أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج♡}
لطفا با لینک انتشار دهید👇
💢خاکریز_ شهدا _طلائیه 🔻
در ایتا
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
https://eitaa.com/shahidnoorozi313
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_زمان
💠 قرار شبانه💠
✔️همه با هم دعای فرج را زمزمه می کنیم:
إِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِيباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَل َ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ🌹
#جان_فدا
#لبیک_یا_خامنه_ای
{♡أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج♡}
لطفا با لینک انتشار دهید👇
💢خاکریز_ شهدا _طلائیه 🔻
در ایتا
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
https://eitaa.com/shahidnoorozi313
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━
۵ شهید در حادثۀ تروریستی سراوان
🔺در پی حملۀ تروریستی در منطقۀ «سیرکان» از توابع شهرستان سراوان در جنوب استان سیستانوبلوچستان ۵ نفر از نیروهای حافظ امنیت بومی به شهادت رسیدند.
روابط عمومی قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه پاسداران: ساعاتی پیش در پی وقوع حادثه تروریستی در منطقه عمومی سیرکان شهرستان سراوان پنج نفر از بسیجیان بومی بلوچ به شهادت رسیدند
پس از وقوع این حادثه یگانهای مستقر در منطقه به سرعت به محل اعزام شده و هم اکنون تعقیب اشرار توسط رزمندگان اسلام ادامه دارد
{♡أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج♡}
لطفا با لینک انتشار دهید👇
💢خاکریز_ شهدا _طلائیه 🔻
در ایتا
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
https://eitaa.com/shahidnoorozi313
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━
🚨اسامی شهدای حمله تروریستی در منطقه سیرکان رسما اعلام شد:
1⃣شهید عبدالرحمن بلوچزهی
2⃣شهید شهبخش بلوچزهی
3⃣شهید عبدالله بلوچزهی
4⃣شهید واحد بلوچزهی
5⃣شهید بشیر سپاهی
🔴این شهدا اهلسنت و از مردم بومی منطقه بودند که قربانی توحش تروریست های چند ملیتی جیش العدل شدند.
🌸پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند «اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة»
🌹روبه شش گوشه ترین قبله ی عالم هر صبح
🌹بردن نام حسین بن علی(ع) به دل می نشیند....
🌹السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
🌹و عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
🌹و عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
🌹و عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
{♡أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج♡}
لطفا با لینک انتشار دهید👇
💢خاکریز_ شهدا _طلائیه 🔻
در ایتا
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
https://eitaa.com/shahidnoorozi313
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━
📖 تقویم شیعه
☀️ امروزدوشنبه:
شمسی: دوشنبه - ۲۱ آبان ۱۴۰۳
میلادی: Monday - 11 November 2024
قمری: الإثنين، 9 جماد أول 1446
🌹 امروز متعلق است به:
🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام
🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیه السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️4 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز)
▪️24 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز)
▪️34 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
🌺41 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
▪️50 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام
{♡أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج♡}
لطفا با لینک انتشار دهید👇
💢خاکریز_ شهدا _طلائیه 🔻
در ایتا
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
https://eitaa.com/shahidnoorozi313
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
@Yalesaratal_hoseein113
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━
🦋🌹🦋🌹🦋🌹🦋
💛🇮🇷💛بیست ونهمین لیست از چهل شهید
اسامی شهدایی که ان شاء الله به مدت چهل روز به انها توسل میکنیم
در همان روز اطلاعات و مشخصات درباره شهید در گروه قرار خواهد گرفت
چگونگی چله👇👇
هر روز به مدت چهل روز یک شهید رامعرفی خواهیم کرد و همگی 100صلوات به ان شهید هدیه میکنیم
🕊️🤍🕊️🤍🕊️🤍
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر بحق عمه جان زینب کبری سلام ا لله علیها
🤲💚🤲💚🤲
اللهم ارزقنا توفیق الشهادت فی سبیلک
🤲😭🤲
❤️❤️🕊️🕊️
اللهم اشف کل مریض
🤲🤲🤲🤲🤲
شروع ختم: 1403/7/28
پایان ختم :1403/9/7
🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀🌷
1_شهید ولی الله سلیمانی فرد 🇮🇷
2-شهید عبدالصالح زارع🇮🇷
3_شهید نوید صفری🇮🇷
4-شهید حاج قاسم سلیمانی 🇮🇷
5-شهید اسماعیل هنیه 🇮🇷
6-شهید سید حسن نصرالله 🇮🇷
7_شهید عباس نیلفروشان🇮🇷
8-شهید یحیی سنوار 🇮🇷
9-شهید سید ابراهیم رئیسی 🇮🇷
10-شهید محسن فخری زاده🇮🇷
11-شهید محمدرضا زاهدی🇮🇷
12_شهید حاج محمود رادمهر 🇮🇷
13-شهید مصطفی نوروزی 🇮🇷
14-شهید مهران شوری زاده 🇮🇷
15-شهید سید حسین آملی 🇮🇷
16-شهید حسین نوایی نژاد🇮🇷
17-شهید سعید کمالی🇮🇷
18-شهید حسین مشتاقی 🇮🇷
19_شهید سید رضا طاهر 🇮🇷
20-شهید خسرو قدم نژاد 🇮🇷
21-شهید علی جمشیدی🇮🇷
22-شهید شرف الدین قلی نژاد🇮🇷
23 _شهید حسن تهرانی مقدم🇮🇷
24-شهید عباس دانشگر🇮🇷
25-شهید رسول پور مراد
26-شهید احمد رضا احدی
27-شهید قاسم نظری
28_شهیداحمد خلیلی
29-شهید علی جوز دانی
30-شهید ابراهیم باقری
31-شهید حسن عبدالله زاده
32_شهید عباس بابایی
33-شهید جواد محمدی
34-شهید سید جواد اسدی
35-شهید خیرالله اسدی
36_شهید مهران تقوی
37-شهید نورعلی یونسی
38_شهیدسید مهدی غزالی
3_شهید ابوطالب ملکی
40_شهید محمد رحمتی سرخی
💢خاکریز_ شهدا _طلائیه 🔻
{♡أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج♡}
لطفا با لینک انتشار دهید👇
┅─═इई 🌺🌼🌼🌺ईइ═
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
https://eitaa.com/shahidnoorozi313
━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━
گذری بر زندگی عباس دهه هفتادی
عباس دانشگر فرزند مؤمن هیجدهم اردیبهشت سال 1372در شهرستان سمنان در خانوادهای متدین به دنیا آمد. او در همان کودکی شجاع و نترس بود پدرش او را به همراه خود به مسجد می برد حضور او در مسجد و بسیج باعث شد که رفتار و گفتارش با اخلاق اسلامی زینت داده شود. او در همان ابتدا با احکام اولیه و قرآن و تعالیم دینی آشنا شد. از آنجایی که همیشه خنده بر لب داشت رابطه صمیمی و عاطفی با دوستانش پیدا کرد. آنقدر گرم و صمیمی بود که در اولین برخورد هر کس شیفته او میشد از سن هشت سالگی به بعد مرتب در نماز جماعت شرکت میکرد و با دوستانش هر سال در اعتکاف شرکت میکرد.
حضور او در جلسه دعای کمیل و دعای ندبه چشمگیر بود. او در بیشتر سخنرانی که در مسجد بود شرکت میکرد این حضور فعال او زمینهای برای ساخته شدن شخصیت اجتماعی و معنوی او در سالهای بعد شد. او در دوران تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان جزو شاگردان ممتاز کلاس بود. برای ارتقاء تحصیل خودش تلاش زیادی کرد. او با ارادهای قوی که در ادامه تحصیل داشت توانست با رتبه عالی در دانشگاه سمنان در رشته مهندسی کامپیوتر(نرم افزار) قبول شود و از طرفی به خاطر دور اندیشی و عشق و علاقه که به سپاه پاسداران داشت در آزمون دانشگاه امام حسین(ع) هم شرکت کرد و قبول شد. او یک هفتهای در فکر بود که کدامیک را برگزیند. اکثر دوستان و آشنایان به او پیشنهاد دادند که در رشته کامپیوتر ادامه تحصیل بدهد، ولی او به این نتیجه رسید که دانشگاه امام حسین(ع) که یک دانشگاه انسانسازی است انتخاب کند. به دیگران میگفت من دوست دارم برای خدمت به اسلام وارد سپاه پاسداران شوم.
او در پنجم مهرماه 1390 وارد دانشگاه امام حسین(ع) شد. بعد از سپری کردن دوره آموزش افسری بهخاطر فعالیتهای فرهنگی او در دانشگاه مورد توجه سردار اباذری جانشین فرماندهی دانشگاه قرار گرفت و در دفتر جانشین فرماندهی دانشگاه مشغول به کار شد. او با استفاده از فضای معنوی دانشگاه و با مطالعه توانست بنیه اعتقادی و اخلاقی خود را روزبهروز کاملتر کند. در این مسیر سردار اباذری معلمی دلسوز برای او بود. از دست نوشتههای مناجات او با خداوند متعال برمیآید که در او تحول عظیمی رخ داده بود و پیوسته خود را در محضر خدا میدید و از اعمال روزانه خودش حساب میکشید.
او در این دوران سهبار در پیادهروی اربعین حسینی در کربلا شرکت کرد و چندین بار برای تعالی روح خود به قم و مشهد مقدس مسافرت کرد.
او در بیست و سوم بهمن سال 1394 دختر عموی خود را به همسری برگزید و صیغه موقت خوانده شد. چند صباحی از دوران نامزدی نمیگذشت که عزم سفر به سوریه کرد. سردار اباذری به او گفت شما تازه صاحب همسر شدی، ولی او با اصرار زیاد داوطلبانه در اول اردیبهشت سال 1395 عازم سوریه شد. دوستانش به او گفتند شما چگونه در مدت دو ماه نامزدی میخواهی به سوریه بروی او گفت میترسم زمینگیر شوم و توفیق از من سلب شود. او اعتقاد داشت حضور در جبهه مقاومت واجب عینی است و باید از حرمین شریفین با تمام توان دفاع کنیم.
روزهای پایانی مأموریت او بود مدت 50 روز در محورهای متعدد درگیری حاضر میشد و در سختترین شرایط در نزدیکی دشمن دلاورانه میجنگید. او در بیستم خرداد 1395 در حالی که 23 بهار از سن او میگذشت در منطقه خلصه در حومه جنوبی استان حلب سوریه با موشک تاو آمریکایی به شهادت رسید. پیکر مطهرش پس از تشییع باشکوه در دانشگاه امام حسین(ع) به زادگاهش سمنان آورده شد و در شهرستان سمنان هم پس از تشییع مردم شهید پرور در امامزاده حضرت علی اشرف(ع) به خاک سپرده شد.
مادر عباس: 15 ساله بودم که با آقای دانشگر ازدواج کردم. پدر عباس پاسدار و بیشتر اوقات را در جبهه بود. او حتی هنگام تولد فرزند دومم هم در جبهه بود و بعد از 3-4 ماهه شدن بچه آمد. شرایط سختی بود، اما من با شرایط جبهه و جنگ بیگانه نبودم. دائی خودم هم پاسدار و در جنگ به شهادت رسیده بود. راستش را بخواهید خودم زندگی با یک پاسدار را خیلی دوست داشتم، اما برکات معنویای در زندگیم وجود داشت که تحمل این شرایط را برایم آسان میکرد. یادم هست از همان اوائل زندگی بیشتر اوقات نمازهایمان را به جماعت میخواندیم. حتی اگر گاهی مسجد نمیرفتیم درخانه نماز جماعت دو نفره برپا میکردیم. همسرم چند روز قبل از تولد عباس، به مجلس عزای اهل بیت رفته بود. با شنیدن روضه حضرت ابوالفضل دلش لرزیده و نیت کرده بود نام پسرش را عباس بگذارد. ما 4 فرزند داشتیم. دخترم اولین و بعد از او سه پسر داشتم که عباس آخرین پسرم بود. عباس متولد 18 اردیبهشت 73 و بچه بسیار باهوش و زرنگی بود. از همان بچگی سئوالاتی میکرد که پاسخ آنها را نمیدانستم. عباس از کودکی شجاع و نترس بود. وقتی کوچک بود او را با خودم به مسجد و مراسم اهل بیت میبردم. از 8-9 سالگی بهصورت مرتب نماز خواندن را شروع کرد.
بزرگتر هم که شد بیشتر وقتش را در مسجد بود. در جلسات بسیج شرکت میکرد و یا در حال تدارک مراسمات و پشتیبانی هیئتهای مذهبی بود. عباس جوان خوشرو و شوخطبعی بود، همه اهل محل و مسجدیها دوستش داشتند. اهل مطالعه هم بود. علاقه زیادی به داستان انبیا و قصههای قرآنی داشت.
از 9 سالگی، هر سال در مراسم اعتکاف شرکت میکرد تا 13 رجب امسال که همان روز به سوریه پرواز داشت. همسرم همیشه به پسرها میگفت: «شما باید با اسرائیل بجنگید و شهید شوید.» عباس در سالهای تحصیل خوب درس میخواند. بچه زرنگ و باهوشی بود. به ریاضی علاقه داشت و رشتهاش هم همین بود. همان سال اولی که امتحان کنکور داد، مهندسی کامپیوتر دانشگاه سراسری سمنان قبول شد. همزمان در آزمون دانشگاه امام حسین(ع) هم شرکت کرد و پذیرفته شد. با اینکه بیشتر فامیل و اطرافیان توصیه میکردند که مهندسی کامپیوتر را ادامه دهد، اما او دانشگاه امام حسین(ع) را انتخاب کرد. مهرماه 1390 وارد دانشگاه امام حسین(ع) شد و بعد از پایان تحصیلات بهطور رسمی کارش را در سپاه شروع کرد. یکبار که به محل کارش رفته بودیم، مسئولش خیلی از اخلاق، صبر و ادب عباس تعریف میکرد. میگفت: «با اینکه کار عباس مرتب در ارتباط با ارباب رجوع بوده است، اما عباس برای هر مراجعی که وارد اتاق میشد، تمام قد میایستاد و با روی خوش کار آنها را انجام میداد.» یک سال قبل از شهادت عباس خواب دیدم که با پسرم وارد باغ سرسبز و بزرگی شدم که رهبر معظم انقلاب بر سکویی در باغ نشسته بودند. با عباس خدمت آقا رفتیم و سلام کردم و احوال آقا را جویا شدم. آقا به عباس اشاره کردند که: پیش من بیا. عباس کنار آقا نشست و آقا دو سه بار دست به سر پسرم کشید و به عباس جملاتی گفتند که بعد از خواب دیگر یادم نیامد آن جملات چه بودند.
خانواده خیلی به عباس وابسته بود. خواهرش خیلی دوستش داشت. پدرش دلتنگ صدایش میشد. از او میخواستیم بیشتر به ما سر بزند، اما عباس تمام هفته را سر کار بود و آخر هفتهها هم در کلاسها و مراسم سخنرانی شرکت میکرد. البته او هم ابراز دلتنگی میکرد. این سالهای آخر احساس میکردم عباس خیلی بزرگتر از سنش است. از نظر من عباس همه ارکان وجودی یک انسان کامل را داشت، فقط مانده بود که ازدواج کند. درباره ازدواج با او صحبت کردم و چند تا دختر خوب از جمله دختر عمویش را معرفی کردم. قرار شد فکر کند و به ما اطلاع دهد. از تهران تماس گرفت. دختر عمویش را انتخاب کرده بود. مراسم نامزدی با قرائت خطبه محرمیت بین عروس و داماد برگزار شد و حالا همه دعاگوی داماد 23 ساله و عروس 17 ساله بودند.
دی ماه 94 بود. یکبار از تهران آمد سمنان و گفت: میخواهم به سوریه بروم. راستش را بخواهید به فکر فرو رفتم. اما گفتم: برو، خدا پشت و پناهت. پدرش هم راضی بود. عباس خیلی خوشحال شد شاید باور نمیکرد، ما اینقدر زود راضی شویم. میخندید و میگفت: آفرین به شما. خانواده دوستانم به این راحتی راضی نشدند. فقط خواهرش و همسرش خیلی راضی نبودند. که خودش با همسرش صحبت کرد تا رضایتش را جلب کند.
عباس هر دو سه روز یکبار، با ما تماس میگرفت. گویا در سوریه اول به زیارت حرم حضرت زینب(س) رفته بود. همراهانش پس از شهادت عباس به ما گفتند که عباس شهادت را از خانم -حضرت زینب- گرفت. آنها آخرین نجواهای عباس، هنگام زیارت را خوب به یاد دارند. یادم می آید پدر عباس به من گفت: شب قبل از رفتن عباس به سوریه به تهران رفته است، خیلی خوشحال بود. خندههایش، آرامشش، برق چشمانش، همه و همه، مرا یاد همرزمانم در زمان جنگ میانداخت، یاد شبهای عملیات. این سالهای آخر دفاع مقدس دیگر با دیدن برق چشمان بچهها میفهمیدیم که زمینی نیستند و من شب آخری که عباس را دیدم، یقین کردم که دیدار آخر است و عباسم آسمانی شده است.
این روزهای آخر هم من و هم پدرشان خیلی دلتنگ بودیم، اما دو روز قبل از شهادت به یکباره آرامش عجیبی بر وجودم حاکم شد. همسرم هم همین حال را داشت. در آخرین تماس به من گفت: یادتان است، هنگام آمدن به من گفتید اگر شهید شدی شفاعتم کن؟ جواب دادم: من گفتم، اما همه دعا میکنند که شما سالم برگردی. ما منتظریم. خندید و گفت: مادر! شاید دعای شما برعکس مستجاب شود!
خبر شهادت عباس همان روز حادثه در فضای مجازی منتشر شده بود، اما ما چیزی نمی دانستیم. جمعه 4 رمضان بود و ما افطار منزل دخترم دعوت بودیم. شب که برگشتیم، فامیلهای دور به خانه ما آمدند. تعجب کردم اینوقت شب علت حضورشان چه بوده است؟ چهره غمگین آنها تعجب مرا بیشتر برانگیخت، اما با توجه به ارامشی که پیدا کرده بودم، اصلاً فکر نمیکردم اتفاقی افتاده باشد تا اینکه یکی از اقوام پرسید: میدانید عباس مجروح شده؟ چشمان اشک آلودشان چیز دیگری میگفت. پرسیدم عباس شهید شده؟ همه زدند زیر گریه و آن موقع بود که فهمیدم پسرم به آرزویش رسیده است و همان لحظه خدا را شکر کردم.