eitaa logo
❣️... خاکریز شهدا ...طلائیه مازندران... 1401
60 دنبال‌کننده
14هزار عکس
11.1هزار ویدیو
235 فایل
امروزه زنده نگه داشتن یادوخاطره شهدا کمتر از شهادت نیست مقام معظم رهبری ♡خداوندا مرا پاکیزھ بپذیر ♡
مشاهده در ایتا
دانلود
📒 🦋 مادرشهید:بابک‌خوش‌اخلاق‌بود،😇 باایمان‌بود،زرنگ‌بود،منظم‌بود وبرای‌همه‌ی‌کارهاش‌برنامه‌ریزی‌می‌کرد، یک‌دفترچه‌ای‌همیشه‌همراهش‌بود🗒 وبرنامه‌های‌روزانه‌ی‌خودش‌رو‌یاداشت‌میکرد. دائم‌به‌فکرکلاس‌رفتن‌و‌باشگاه‌رفتن‌بود. خواهرشهید:بابک‌من‌عاشق‌تیپ‌زدن‌بود😎 تمیزی‌روخیلی‌دوست‌داشت،🌸 حتی‌تو‌عکسایی‌که‌از‌سوریه‌میومدچفیه‌اش‌ همیشه‌یک‌حالت‌هفتی‌داشت.🥺 بااینکه‌میگن‌‌اونجا‌امکانات‌بهداشتی‌زیادنبوده‌، امابابک‌همیشه‌تمیزومرتب‌بود‌..♥️ دوستان‌شهید:بابک‌خیلی‌شلوغ‌وسرحال‌بود. مثلا‌داخل‌ماشین‌نشسته‌بودیم‌بابک‌ازجلو می‌پرید‌عقب،ازعقب‌می‌پریدجلو.🤦🏻‍♂ جنب‌وجوش‌عجیبی‌داشت‌این‌آدم، یک‌دفعه‌ازسروکولت‌بالامی‌رفت،😅 کُشتی‌‌می‌گرفت‌.🤼‍♂ شخصی‌بودکه‌به‌تیپ،هیکل‌و‌قیافه‌می‌رسید.😎 بابک‌دوتاشخصیت‌داشت: یک‌شخصیتش‌خیلی‌جدی‌بود ویک‌شخصیتش‌خیلی‌شوخ‌بود😜 بابک‌عاشق‌دورهمی‌بود داخل‌دانشگاه‌دوستان‌اجتماعیه‌زیادی‌داشت‌✌️🏼 چون‌واقعا‌سریع‌با‌همه‌جوش‌میخورد.🔥 💯~ادامہ‌دارد...‌همراهمون‌باشید😉 ┅─═इई 🌺🌼🌼🌺ईइ═─ ━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━ @Yalesaratal_hoseein113 ━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━ ♥️|
📒 🦋 مادرشهید:موقع‌عروسی‌دوستش‌‌🤵🏻 رفته‌بودبهشت‌زهراعکس‌گرفته‌بود.📸🌱 گفتم‌دوستت‌عروسی‌کرده‌💍 چرارفتی‌مزار‌عکس‌گرفتی؟😕 گفت‌دوستم‌گفته‌آدم‌نبایدتوخوشی‌😅 مُردن‌روفراموش‌کنه..👌 📒 پدرشهید:تنهافرزندی‌که‌برای‌ثبت‌نام‌در‌دانشگاه‌🏢 باهم‌رفتیم‌بابک‌جان‌بود.❤️ چون‌رشته‌‌ی‌حقوق‌رابه‌عشق‌من‌انتخاب‌کرده‌بود توصیه‌نکرده‌بودم،فقط‌‌آرزوم‌بود✨ که‌یکی‌ازبچه‌هام‌رشته‌ی‌حقوق‌را‌انتخاب‌کند. بابک‌همون‌سال‌که‌من‌این‌آرزوروکردم‌‌ روانشناسی‌قبول‌شده‌بود؛‌🧠 بدون‌اینکه‌به‌من‌بگه‌میره‌انصراف‌میده‌🥺 و‌میمونه‌برای‌کنکورسال‌‌آینده‌ که‌سال‌بعدرشته‌حقوق‌قبول‌شد.👨🏻‍🎓 من‌وبرادرش‌اصرار‌می‌کردیم‌ که‌برای‌ادامه‌تحصیل‌به‌آلمان‌بره.🇩🇪 زمینه‌اش‌هم‌کاملافراهم‌بود.امابابک‌قبول‌نکرد ،گفت:من‌یک‌برنامه‌ی‌پنج‌ساله‌دارم.🖐🏼 اجازه‌بدیدطبق‌برنامه‌ریزی‌خودم‌پیش‌برم.🗓 روزقبلی‌که‌میخواست‌بره‌سوریه‌رفته‌بود مسجدمحلمون‌و‌از‌همه‌حلالیت‌طلبیده‌بود،‌🌱 وگفته‌بود:می‌‌خوام‌برم‌خارج‌ازکشور،🛩 اون‌هافکر‌می‌کردن‌که‌بابک‌می‌خواد‌به‌آلمان‌بره. وقتی‌فهمیدن‌بابک‌به‌جای‌آلمان‌به‌سوریه‌رفته‌🇸🇾 خیلی‌تعجب‌کردند!به‌همین‌خاطر‌است‌که‌میگن‌ شهیدی‌که‌به‌جای‌آلمان‌سرازسوریه‌درآورد دوست‌شهید:گفتم:بابک‌خان‌می‌خوای‌😉 بری‌سفر‌خارج،عشق‌وحال،تفریح‌وگردش؟ گفت:آره‌می‌خوام‌برم‌‌اصفهان‌مدافع‌حرم‌بشم.😁 💯~ادامہ‌دارد...‌همراهمون‌باشید😉 ┅─═इई 🌺🌼🌼🌺ईइ═─ ━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━ @Yalesaratal_hoseein113 ━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━
📒 🦋 دوست‌ شهید نوری: بابک‌ اینقدر به‌ فرمانده‌ها‌ میگفت: چشم‌ حاج‌ آقا.این‌ تکه‌ کلامش‌ شده‌ بود🤦🏻‍♂ ماهم‌ هر موقع‌ می‌خواستیم‌ بابک‌ رو اذیت‌ کنیم‌😝 همش می‌گفتیم: چشم‌ حاج‌ آقا👀 فکر می‌کردیم‌ بابک‌ برای‌ اینکه‌ خودشو برای‌ فرمانده‌ها عزیز کنه‌ همیشه‌ میگه‌: چشم‌😏 اما بعد فهمیدیم‌ که‌ داخل‌ خانه‌ هم‌ همین‌ جوری‌ بوده...🙂 همرزم‌ شهید: توی‌ روستایی‌ به‌ اسم‌ حمیمه‌ مستقر بودیم.🏡 ڪار ما، پشتیبانی‌ از‌ نیروهای‌ پیاده‌ حزب‌ الله‌ بود. باید یه‌۲۰-۱۰کیلومتری‌ عقب‌تر‌ آماده‌ میبودیم‌ تا‌ در‌ صورت‌ لزوم‌ وارد‌ عمل‌ بشیم.💣 به‌ ما‌گفتند‌ برید‌ و‌ تو‌ منطقه‌ای‌ به‌ اسمT2‌✨ بمونید‌. یه‌ منطقه‌ای‌ کنار‌ پالایشگاه‌ بود. من‌ و بابک و‌ حسین‌ راه‌ افتادیم.🚶🏻‍♂ مسیر‌ رو‌ بلد‌ نبودیم‌ و‌ داشتیم‌ پشت‌ سر ماشین‌ شهید‌ نظری‌ حرکت‌ میکردیم. البته‌ اون‌ موقع‌ شهید‌ نظری‌ صداش نمیکردیم... یهو‌ تو‌ مسیر‌ یه‌ جعبه‌ مهمات دیدیم...فشنگ‌ کلاش‌ بود.📦 گفتم‌ بابک بابک ‌نگه‌دار. یه‌ جعبه‌ فشنگ😱 اونجا‌ افتاده..☄ بابک گفت ولش‌ کن‌ بابا‌ حتما‌ خالیه..😄 گفتم‌ نه‌،‌ نگه‌دار، جعبه‌ پلمبه‌ حیفه،‌اونجا‌ که بی‌کاریم..واسه‌ خودمون‌ میریم‌ تیراندازی.. هیچی‌ نباشه ۱۰۰۰تا‌ گلوله‌ هست..🤩 بابک‌ گفت دیگه‌ ازش‌ رد‌ شدیم‌ ولش‌ کن. گفتم‌ خب‌ برگرد.😐😂 گفت‌ ماشین‌ اقای‌ نظری‌ رو‌گم‌ میکنیم گفتم‌ آخه‌ تو‌ این‌ بیابون‌ که‌ فقط‌ همین‌ جاده هست، مسیر‌ رو‌ گم‌ نمیکنیم🙆🏻‍♂ خب‌ یه‌ ذره‌ بیشتر‌ گاز‌ میدی.. بابک‌ تاکید‌ داشت‌ که‌ اون‌ جعبه‌ خالیه..😕 خلاصه‌ اینکه‌ نگه‌ نداشت‌ و‌ رفتیم.. اون‌ شب‌ با‌ بقیه‌ بچه‌ها‌ دور‌ اتیش‌ نشسته‌ بودیم🔥 راننده‌ پشتیبانی‌ اومد‌ بهمون‌ اضافه‌ شد. داشت‌ میگفت:‌‌ امروز‌ موقعی‌ که‌ اومدم‌ اینجا متوجه‌ شدم‌ یه‌ جعبه‌ فشنگ‌ کلاش‌ گمشده..🍂 احتمالا‌ وسط‌ راه‌ افتاده🚶🏻‍♂ یه‌ لحظه‌ من‌ و‌ بابک‌ چشم‌ تو‌ چشم‌ شدیم،👀 بابک‌ یه‌ لبخندی‌ زد.😅 اون‌ لحظه‌ دلم‌ میخواست‌ خودم‌ شهیدش‌ کنم.🔪 بعد‌ من‌ بهش‌ گفتم‌ الان‌ چیکارت‌ کنم؟🥊 گفت‌ ببین‌ یه‌ بار‌ حرف‌ فرمانده‌ رو‌ گوش‌ ندادما.☹️ ولی‌ از‌ دست‌ دادن‌ هزار‌ تا‌ فشنگ‌ چیزی‌ نبود بشه‌ باهاش‌ کنار اومد.😢💔 💯~ادامہ‌ دارد...‌همراهمون‌ باشید😉 ♥️┅─═इई 🌺🌼🌼🌺ईइ═─ ━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━ @Yalesaratal_hoseein113 ━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━━