eitaa logo
❣️... خاکریز شهدا ...طلائیه مازندران... 1401
55 دنبال‌کننده
14هزار عکس
11.1هزار ویدیو
235 فایل
امروزه زنده نگه داشتن یادوخاطره شهدا کمتر از شهادت نیست مقام معظم رهبری ♡خداوندا مرا پاکیزھ بپذیر ♡
مشاهده در ایتا
دانلود
دوران کودکی ما شیرین ترین دوران و من فرزند ششم ازیک خانواده پر جمعیت بودم وضع مالی متوسطی داشتیم اما حساب سرمایه عشق ما بهم نامحدود بود از کودکی فرد شلوغی بودم به قولی،شیطنت از سر و روم می بارید تقریبا ۱۲ ساله که شدم پدرم بازنشست شد و برای همیشه به ، مهاجرت کردیم. درسته ما اصالتا ساروی بودیم اما دوازده سال به جایی تعلق داشتم که برای همیشه ترکش می کردم. دوستان خوبم، همکلاسی هام. سالهای نزدیک به در ساری، کم کم تحرکاتی در حال شکل گیری بود پدرم یک شخص مذهبی سنتی بود و برادر بزرگم انقلابی منم سرم به بازی و شیطنت گرم😉 تا اینکه برای ادامه تحصیل به دانشسرا رفتم🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌┅─═इई 🌺🍁🍁🌺ईइ═ ━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━ @Yalesaratal_hoseein113 ━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━
دوران دبیرستان در دانشسرای محلی شد برای شکل گیری آرمان های انقلابیم حتی وضعیت درسی ام که تا به اون موقع خوب نبود رشد قابل توجهی پیدا کرد از بازیگوشی نوجوانی دور و به رسیده بودم دانشسرا مبدأ تحول درونی من بود. شاید براتون سوال بشه چرا!؟ در تنکابن با کسانی آشنا شدم که هم انقلابی بودند و هم استاد اخلاق! برجسته ترین شون بود که توی عکس بالا میبینیدش نمازهای من دیگه مثل گذشته نبود وقت نماز برای من لحظات عاشقی بود تعقیبات نماز مرور سخنرانی های امام(ره) جزو کارهای عمیق و اصلی من شده بود. محمد الان امام جمعه رامیان هست همچنان انقلابی و ولایتی. ‌‌‌‌‌‌‌‌┅─═इई 🌺🍁🍁🌺ईइ═ ━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━ @Yalesaratal_hoseein113 ━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━
با پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران حیات تازه ای پیدا کرده بودند روزگار خفقان و بدبختی به سر اومده بود و نیاز به پشتیبانی انقلاب وجود داشت. هنوز شادی پیروزی رو نچشیده بودیم که جنگ بر ایران تحمیل شد زمان سربازی من فرارسید تمام تلاشمو کردم تا سرباز بشم علاقه زیادی به این ارگان و نیروهای انقلابی داشتم و اونجارو دانشگاه انسان سازی میدیدم. الحمدلله به نتیجه رسیدم و شدم✌️🌴 ‌‌‌‌‌‌‌‌┅─═इई 🌺🍁🍁🌺ईइ═ ━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━ @Yalesaratal_hoseein113 ━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━
شوخی و خنده مثل آب خوردن بهم حیات می داد اگر توی جمعی می رفتم بلااستثنا اون جمع بعد چند دقیقه از خنده ریسه می رفت و یااگر کسی ناراحت بود بالاخره لبخند رو لبش نقش می بست کل دوران سربازیم رو جبهه بودم رفته رفته با تلاشی که داشتم تبدیل شدم به نیرویی که فرمانده ها روم حساب باز میکردن تقریبا نیمه خدمتم بودکه از بین نیروهای توانمند،تصمیم گرفت گروهی رو برای اعزام کنه منم قبول شدم ‌‌‌‌‌‌‌‌┅─═इई 🌺🍁🍁🌺ईइ═ ━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━ @Yalesaratal_hoseein113 ━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━
بار سفرو بستم! نمیدونم چطور از احساسم براتون بگم باورم نمی شد سربازی ام برای اسلام به معنای واقعی اش رسید خدمت به مردم مسلمان فراتر از مرز کشورم آن هم جنوب لبنان، شهر بعلبک! خدایا شکرت🌴✋ مردم لبنان به امام و نگاه دیگه ای داشتند اونها پاسدارهارو مقدس میدیدن و به عنوان بهترین انسان های زمین به شمار می آوردند. وقتی رفتم تازه فهمیدم انقلاب اسلامی چقدر به عزت داد✋ به این داستانی که تعریف میکنم دقت کنید. داستانی که کاملا واقعیه و خودم به همراه تمام همرزمانی که رفتیم لبنان به چشم دیدیم. ما تقریبا ۶ماهی در شهر بعلبک لبنان مستقر بودیم. اوایل حضورمون بود ‌‌‌‌‌‌‌‌┅─═इई 🌺🍁🍁🌺ईइ═ ━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━ @Yalesaratal_hoseein113 ━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━
یک شب، پست نگهبانی نوبت من بود. بعد از نماز صبح دیدم یک خانمی به زبان عربی پشت در صدا میزنه و درب اسکان رو محکم میزنه!! چون عربی صحبت میکرد متوجه نمیشدم چی میخواد. با اجازه مسوول شیفت که زبان عربی هم بلد بود در رو باز کردم. خانمی با یک بچه کوچک در بغل با التماس کلمات عربی رو تکرار می کرد. یکی از پاسدارها متاثر شد و گفت میدونید این خانم چه درخواستی داره!؟ گفتیم نه بگو. _این خانم داره بهمون میگه: شما پاسدارید. من شنیدم مدتی هست که برای کمک به مردم مظلوم لبنان اومدید اینجا. من یک بچه مریضی دارم میخوام ازتون خواهش کنم شما پاسدارها با لباس سبزتون اونو بغلش کنید تا خدا به حرمت شما، کودک منو شفا بده.... اینو که گفت همه ما اشکمون سرازیر شد.... امام و انقلاب چه تصوری برای اونها به وجود اورده بود.... ماهم با سلام و صلوات به خواسته این خانم عمل کردیم. تقریبا یک هفته ای شد بازهم نگهبان پست من بودم که بعد نماز صبح دوباره همون خانم لبنانی اومد اما اینبار با چند مرد که یک وانت سیب زمینی آورده بودند. اصرار داشتند که اینارو توی انبار ما خالی کنند. خلاصه پس از بررسی متوجه شدیم خدا به حرمت و برکت صلوات و دعای از سر اخلاص پاسدارها بچه شو شفا داده. این خانم هم مزرعه سیب زمینی داشت و اینهارو برای ما هدیه اورده بود میخوام بگم دیدگاه مردم مسلمان ، نسبت به ما چقدر زیبا و معنوی بود. ‌‌‌‌‌‌‌‌┅─═इई 🌺🍁🍁🌺ईइ═ ━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━ @Yalesaratal_hoseein113 ━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━
مدت ماموریت ما در لبنان به پایان رسید. وقتی شنیدیم قراره مارو ببرن سوریه در پوست نمیگنجیدیم. تصور زیارت حرم عقیله بنی هاشم، برامون باور کردنی نبود از لبنان برگشتیم مستقیم جبهه🌴🌴 کم کم سربازیم به اتمام رسید و گفتند دیگه باید بریم شهرمون. یه جورایی ته دلم خالی شد نمیتونستم از فضای جهاد و مبارزه دور بشم خصوصا وقتی دشمنی دشمنو میدیدم🕊🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌┅─═इई 🌺🍁🍁🌺ईइ═ ━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━ @Yalesaratal_hoseein113 ━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━
ز خون هر لاله ای رست مبادا روی لاله پا گذارید🕊🕊 از ما اصرار و از اونها انکار که خدمت تون به پایان رسیده. علاقه ویژه ای به داشتم. اون ایام یکی از نهادهای انقلابی همین جهاد بود بعد از طی آموزش، در شرکت کردم حجم آتش دشمن با حمایت استکبار جهانی بسیار بالا بود و ما واقعا مظلومانه با اندک تسلیحات جنگی مبارزه می کردیم و روحیه مون رو به هیچ عنوان از دست نمیدادیم✋ ‌‌‌‌‌‌‌‌┅─═इई 🌺🍁🍁🌺ईइ═ ━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━ @Yalesaratal_hoseein113 ━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━
حین عملیات هواپیمای دشمن رو هدف گرفتم. همین که خواستم کارو تمام کنم اون آتش سنگینش رو به سمت ما و سنگرهای ما نشانه گرفت و من در وضعیت بسیار بدی مجروح شد از ناحیه شکم، طحال و روده و ریه.🕊 خانواده بسیار ناراحت و دلتنگ شدند مدت طولانی طی شد تا کمی حالم رو به بهبود بره در این مدت مادرم مثل پروانه به دور سرم می چرخید. ازین بیمارستان به بیمارستان دیگه. دوستان و آشنایان خیلی نگران حالم بودند خلاصه مدتی گذشت و من دوباره از طریق عازم عملیات شدم در کنار همه تلاشها و مجاهدت ها در این عملیات هم مجروح شدم این بار از ناحیه سر و دست دیگه چاره ای نبود... خدا برام تقدیر دیگه ای خواست جانبازی نتیجه همه تلاشهای من شد و یادگاری از سالهای مبارزه ام!! همچنان عشق به آرمانها در عقل و قلب من قلیان می کرد در جهاد سازندگی استخدام شدم🌴 ‌‌‌‌‌‌‌‌┅─═इई 🌺🍁🍁🌺ईइ═ ━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━ @Yalesaratal_hoseein113 ━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━
یکی از توفیقات زندگیم بود مومن،قانع،انقلابی و دلسوز. با علم به وضعیت جسمی ام به خواستگاریم جواب داد بله! هم می کنند به قول رهبرم، همسران جانبازان نزد خدا عزیزند او یک بود ‌‌‌‌‌‌‌‌┅─═इई 🌺🍁🍁🌺ईइ═ ━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━ @Yalesaratal_hoseein113 ━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━
۲۲ سالم بود که ازدواج کردم موقع ازدواج به همسرم گفتم در کنار همه ارزش ها، خدمت به یکی از دغدغه هامه. خداروشکر میکنم در طول زندگیم هیچ وقت در برابر پدر و مادر کوتاهی نکردم مثل سایر برادران و خواهرانم خاک پاشون بودم تقریبا بعد هشت سال،خدا به ما لطف کرد و بهمون علی و فاطمه رو هدیه داد من و خانمم صمیمیت رفتاری مون رو به بچه ها هم منتقل کردیم یک خانواده چهار نفری شاد و خندان و خوشبخت😊 معنایی نداشت ‌‌‌‌‌‌‌‌┅─═इई 🌺🍁🍁🌺ईइ═ ━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━ @Yalesaratal_hoseein113 ━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━
این اواخر خیلی سبک بودم یه جورایی تعلقاتم کم شده بود اما همیشه مدیون خانواده ام به خصوص برادران و خواهرانم بودم به ویژه لحظات آخر عمرم که مثل همیشه دورم می چرخیدن ازشون ممنونم🥀 آذر ماه سال ۹۰ به آرزوی قلبیم رسیدم و جرعه نوش می الهی شدم... از شما عزیزان میخوام: ✍پشت ولایت فقیه رو خالی نکنید ✍از جریان فتنه و فتنه گران تبری کنید ✍از آمریکا واسراییل و معاندین دوری کنید ✋یاعلی ‌‌‌‌‌‌‌‌┅─═इई 🌺🍁🍁🌺ईइ═ ━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━ @Yalesaratal_hoseein113 ━━⊰⊰⊰❀❤️❀⊱⊱⊱━