eitaa logo
همسفران دیار طغرالجرد
588 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
3.9هزار ویدیو
52 فایل
مذهبی ،اجتماعی ،تاریخی، فرهنگی. شما میتوانید نظرات انتقادات ، پیشنهادات و مطالب مفید خود را ارسال کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️♦️♦️ پزشکی امروز کانال همسفران دیارطغرالجرد: کمر ( قسمت هفتم ) بیماری دیسک کمر چیست ؟ دیسک کمر یک کلمه عام است ، بیماری دیسک کمر شامل یک طیف از انواع متفاوتی از بیماری‌ها می تواند باشد. به هر حال هر دیسکی که از لحاظ ساختمانی و از لحاظ عملکرد با دیسک طبیعی انسان متفاوت باشد بیماری دیسک کمر نامیده می‌شود. دیسک کمر انواع گوناگونی دارد.توضیح دادن آن ها ممکن است از حوصله ی شما عزیزان خارج باشد. دیسک کمر چگونه اتفاق می افتد ؟ دیسک کمر در اثر حرکت های متناوبی که در بدن انسان به وجود می آید و به تدریج  فرسوده می شود. زیرا به طور متوسط کمر انسان در هر روز هشت هزار بار حرکت می کند و همین باعث به وجود آمدن تَرَک های ظریف در داخل دیسک می شود. در بدن انسان ترکهای دیسک همیشه بوجود می آید و بتدریج جوش می خورد. می توان گفت که دیسک خود ترمیمی دارد. معمولا ترک های کوچک دیسک علامتی ایجاد نمی کنند. اما در بعضی از افراد که زمینه‌های ژنتیکی دارند ، این ترک های کوچک ، جوش نمی خورند و بزرگتر شده و گاهی به هم می پیوندند و باعث ایجاد یک شکاف بزرگ در حلقه دیسک می شود. همانطور که در عکس پارگی دیسک کمر ملاحظه می فرمائید ، در یک حرکت ناگهانی هسته دیسک این شکاف را گشاد تر کرده و از مرکز دیسک وارد شکاف ایجاد شده می شود به این ترتیب فردچار پارگی دیسک کمر یا فتق دیسک کمر می شود. بیماری های دیسک کمر یک بیماری مکانیکی است که در اثر حرکت ایجاد می شود و علائم آن نیز مکانیکی است یعنی با حرکت  کمر درد بیشتر می شود. قسمت آخر این موضوع مهم ،به درمان "دیسک کمر" می‌پردازیم. پس با ما باشید.🙏 و همه جا مواظب سلامتی خود باشید. https://eitaa.com/Yareanehamra
🎐 | | ◻️سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی ▫️اگر شهدا نبودند، و اگر شهدا در این مسیر فداکاری نمی‌کردند جان خودشان را فدا نمی‌کردند، به شهادت نمی‌رسیدند امروز این استقلال و این عزت پایدار نبود. https://eitaa.com/Yareanehamra
غافلانِ از گذر عمــر زيــانكارانند " اَلْمَغْبُونُ مَنْ غَبَنَ عُمْرَهُ سٰاعَةً بَعْدَ سٰاعَةٍ " ✍ مغبون كسى است كه ساعت به ساعت از عمرش مى گذرد و او هيچ استفاده اى نمى كند و زيان مى كند . عمر خود را به دور هم نشستن و گفتن حرف هاى متفرقه مى گذارند . اگر طلبه است ، مباحثه نمى كند ، اگر غير طلبه است ، عمرش را ضايع مى كند . چه قدر در شبانه روز ساعت هاى عمر ما از بين مى رود. يكـ روز ( حاج ميرزا على محدث زاده ) در شبستان راجع به زيان عمر صحبت مى كردند و مى گفتند كه خيلى از عمرهاى ما تلف مى شود ،ايشان فرمودند: يكى از اروپاييان كتابى نوشته كه ترجمه نام آن كتاب به زبان فارسى مى شود : ( يكـ دقيـقه قبل از غذا ) بعد در توضيح اينكه چرا نام اين كتاب را گذاشته "يكـ دقيـقه قبل از غـذا " گفته : من مى خواستم كتابى بنويسم ، ولى با اين حال وقت نداشتم و تمامى شب و روزم مستغرق بودم. روزى به طور ناگهانى به ذهنم رسيد كه من زمانى كه سر سفره مى نشينم تا وقتى كه همسرم غذا را بياورد ، يكـ دقيقه بيكار هستم ، خوب است كه در همين يكـ دقيقه دو سه خط كتاب را بنويسم . بعد از آن روزى دو سه خط از كتابم را نوشتم و تمام شد. ببينيد اين اروپايى حتى از يكـ دقيقه عمرش هم استفاده كرده و كتابى نوشته است .حالا ما چه طور عمرمان را تلف مى كنيم . ما نمى توانيم اين كارها را بكنيم؟ نمى توانيم يكـ حديث پاكنويس كنيم ؟ تا سفره انداخته مى شود يكـ حديث براى خواهر يا برادرمان بگوييم ؟ يكـ مسئله شرعى يادشان بدهيم ؟ حمد و سوره ى خواهرمان را بپرسيم ؟ كارى كنيم كه عمرمان تلف نشود؟ 📚"از بیانات آیت الله مجتهدی (ره)
📮به همسفران دیار طغرالجرد بپیوندید👇 https://eitaa.com/Yareanehamra
▪️▪️ نامه مرحوم مغفور شادروان کربلایی اکبر فتاحی : ختم از ساعت ۱۴:۳۰ تا ۱۸ در محل مسجد جامع طغرالجرد هفتم پنجشنبه : ۱۵:۳۰ الی ۱۸ مسجد جامع طغرالجرد، سپس بر آرامگاهش گردهم آمده تا یاد و خاطره ی عزیزش را گرامی بداریم. ▪️شادی روح پاکش فاتحه + صلوات▪️ https://eitaa.com/Yareanehamra
همسفران دیار طغرالجرد
🌷🌷 #قسمت شانزدهم (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد) #زندگی نامه شهید شهید محمّد امیری : نام پدر
 🌷🌷 قسمت هفدهم(کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) زندگی نامه شهید محمد امیری فرزند ذبیح الله: "بی تاب برادر" هنوز چهلم محمد نشده بود. خیلی دلتنگ او شده بودم. به حدی که مریض شدم. او را در عالم خواب دیدم وبه من گفت: « چرا ناراحتی؟»، گفتم: «تو کجایی؟ دلتنگتم». گفت: «اگر بخواهی بی تابی کنی، برادرمان، جعفر را هم با خودم می برم». به او گفتم: « جعفر را این روزها دیده ای؟ »گفت: «امروز صبح پیش من آمد اما دیگر او را ندیدم. از این به بعد دیگر ناراحت نباش. اگر هم خواستی برایم گریه کنی به اتاقی دربسته برو تا کسی صدایت را نشنود». «بَل أحیاءٌ» را با تمام وجود حس کردم" یک شب دلتنگ محمّد شده بودم. به خوابم آمد و ابتدا دلداری ام داد که ناراحت نباشم و بعد نحوه ی شهادتش را برایم تعریف کرد. گفت: «یک روز قبل از شهادتم، خواب دیدم که از سنگر بیرون آمدم و خمپاره ای به طرفم زده شد و من مجروح شدم.  صبح که بیدار شدم برای همسنگران خود تعریف کردم و گفتم: « من شهید می شوم». همان طور هم شد از سنگر بیرون آمدم و مجروح شدم و به بیمارستانی در تهران منتقل شدم. پشت آن بیمارستان مدرسه ای بود به نام شهید دستغیب. من آنجا شهید شدم». همانطور که در عالم خواب بودم، محمّد مرا به یک باغ برد. انتهای باغ مدرسه ای بود به نام شهید دستغیب. به آنجا اشاره کرد و گفت: « محل شهادت من اینجاست». وقتی که از خواب بیدار شدم، با خود گفتم: « واقعا شهدا از همه چیز آگاهند و همیشه همراه ما هستند». وصال : راوی: حسین حاتمی (همسنگر شهید) شهید محمّد امیری هشتم آذر شصت و سه، در حالی که پنج ماه به اتمام خدمت مقدس سربازی اش مانده بود، قبل از ظهر، مشغول نظافت سنگرش بود که خمپاره ای از سوی دشمن شلیک شد و ترکش های آن باعث پاره شدن پرده ی دیافراگم و قطع شدن انگشتش گردید. او را به بیمارستان رسانند اما همان روز به درجه رفیع شهادت نائل آمد. او دو روز قبل از شهادتش، خواب دامادی خود را دیده بود. آخرین دفعه که به مرخصی آمده بود، به من گفت: «ان‌شاءالله مرخصی بعدی با هم به مشهد می رویم». من گفتم: « من به سبتک می آیم و بعد می رویم». گفت: « نه من که مادر ندارم، به چه امیدی به سبتک بروم». روز اعزام از سبتک، داشتم با مادرم خداحافظی می‌کردم. با حسرت نگاهمان می‌کرد. مادرم فهمید. بر پیشانی اش بوسه ای زد و گفت: «شما مثل پسر خودم هستی». محمّد گفت: « تا شما خداحافظی می‌کنید من هم برای آخرین بار سبتک را نگاه می کنم».  یک روز مانده به شهادتش گفت: « می خواهم به مشهد بروم». روز بعد به مشهد پر کشید و به درجه رفیع شهادت نائل آمد. ادامه دارد... https://eitaa.com/Yareanehamra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌹 ای از شهید محمد امیری فرزند ذبیح الله🌹 راوی : همرزم شهید : بعد از شهادت شهید امیری درشلمچه رفتیم ماموریت پست امدادخط شلمچه تعدادی از رزمندگان گفتند: همشهریتان دیروز کنار این سنگر رو خط پدافندی شهید شده🌷 رفتیم جای شهادت شهید یکم دورتر دیدیم دست شهید تقریبا پنج انگشت از کف دست ، قطع شده افتاده است. برداشتیم داخل باند پیچیدیم آوردیم خط دوم رویش مشخصات نوشتیم.فرستادیم. با حاج عباس امیری سبتکی پاسداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پابدانا تماس گرفتیم. گفتند : تشیع جنازه شهید دست قطع شده همراه جنازه بوده است. 🌷شادی روح شهدا اموات مومنین مومنات خصوص شهید امیری فرزند ذبیح الله صلوات برمحمدال محمد🌷 https://eitaa.com/Yareanehamra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا