همسفران دیار طغرالجرد
🌷🌷 #قسمت سی ام (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) #ادامه زندگی نامه شهید فضل الله بکتاشی [قسمت
🌷🌷
#قسمت سی ویک(کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد )
#زندگی نامه شهید اکبر پورحاتمی:
نام پدر: محمّد
نام مادر: حاجیه محسنی پور
تاریخ تولد: 4/1/1347
محل تولد: رشک وسطی از توابع بخش طغرالجرد
شغل: محصل بسیجی
وضعیت تأهل: مجرد
تاریخ شهادت: 7/11/1365
محل شهادت: شلمچه
عملیات: کربلای پنج
محل دفن: گلزار شهدای طغرالجرد
#زندگینامه شهید اکبر پورحاتمی :
شهید اکبر پور حاتمی در مورخه ی4/1/1347 در روستای رشک وسطی در خانوادهای مذهبی و از نظر اقتصادی متوسط، به دنیا آمد. هفت سالگی به مدرسه رفت و مشغول تحصیل شد. دوران ابتدایی خود را در رشک وسطی گذراند و برای ادامه تحصیل به شهرستان زرند رفت و تا سال سوم هنرستان تحصیل کرد.
#با شروع جنگ تحمیلی، عزم خود را جزم کرد و جبهه را به درس و مدرسه ترجیح داد و به دعوت رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی (ره) لبیک گفت و راهی جبهه شد.
از آنجا که میدانست، اگر خواسته ی خود را با مادر در میان بگذارد، به دلیل عاطفه ی مادری، او را از این امر باز میدارد، قبل از اعزام به جبهه موضوع را به دایی بزرگ خود گفت و راهنمایی خواست.
#در محل کار پدر حضور پیدا کرد و مقداری پول از ایشان گرفت وخداحافظی کرد و گفت: «از جانب من از مادر خداحافظی کنید و بگویید مرا حلال کند که بدون خداحافظی از ایشان، عازم می شوم. چون من باید وظیفهی خود را انجام دهم و به دعوت رهبرم لبیک بگویم».
عازم جبهه شد و در مورخه ی7/11/1365 در عملیات کربلای پنج به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد و پیکر پاکش نه سال مفقود بود و سرانجام در 21/4/1374 به همراه همرزمانش شهیدان، موسی فتاحی، حسن رشیدی و محمّدرضا صیفوری تشییع شد و در گلزار شهدای طغرالجرد در کنار دیگر همرزمان شهیدش آرام گرفت.
#خاطره ای از شهید پور حاتمی
#راوی: مادر شهید :
#دارای اخلاقی نیکو و پسندیده بود. از همان اوان کودکی خود را در دل همه جا کرده بود و مورد علاقهی فامیل و اطرافیان بود. به صله ارحام بسیار اهمیت میداد و اطرافیان خود را به این امر تشویق میکرد.
از زمانی که به سن تکلیف رسید، نماز اوّل وقتش هرگز ترک نشد. هر صبح که بیدار میشد، اوّل به امام زمان (عج) سلام میداد و با صدای بلند زیارت عاشورا میخواند. روی برگه ای نوشته بود «السَّلامُ عَلَیکَ یا اَبَا مُحمّد، یا حَسَن بنِ عَلی اَیُّها الزَّکی العَسکری اَلسَّلامُ عَلَیک یا وَصی الحَسَن وَ الخَلَفِ الحُجَّة اَیّها القائِمُ المُنتَظر المَهدی» و این سلام را زیاد میخواند.
#به کوچک و بزرگ سلام میکرد. یک روز به او گفتم: «به کوچکترها هم سلام میکنی؟» در جوابم فرموده ی امام حسن عسکری (ع)را تکرار کرد که: « از تواضع است به هر کس که بگذری سلام کنی». فرزندم احترام خاصی به من میگذاشت. زمانی که من نان می پختم، اعتراض داشت و میگفت: مادر، من راضی نیستم خودت را به دل تنور بزنی و نان بپزی، من خودم نان تهیه میکنم و آماده از بازار برایت می گیرم. همیشه هوایم را داشت.
سرانجام به آرزویش که همان شهادت بود، رسید و به لقاءالله پیوست.
ادامه دارد...
منبع نشر زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد : کانال همسفران دیارطغرالجرد 🌷
https://eitaa.com/Yareanehamra
May 11
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🔔قابل توجه همه مخاطبان محترم کانال همسفران دیارطغرالجرد
🔔 چنانچه قصد ارسال عکس یا فیلم یا پیام متنی(وصیتنامه، خاطره و..)از شهید عزیزی را دارید،
و یا اینکه خاطره ای از خود یا یکی از نزدیکان در دوران دفاع مقدس جهت انتشار در کانال راداشته باشید.
ویا قصد ارسال هرگونه نظر ، پیشنهاد، ویا انتقادی در جهت پر بارتر شدن مطالب کانال را دارید. لطفا مطالب خود را به شماره:
09910813523
ارسال نمایید.
ودرصورت لزوم باشما ارتباط گرفته خواهد شد.
🌹🌹🌹🌹
🌷لینک کانال همسفران دیار طغرالجرد
رابه دوستان وآشنایان خود معرفی کنید.
🔎علمی-فرهنگی-پزشکی-مناسبتی و...
👇👇👇👇👇
❤️ https://eitaa.com/Yareanehamra🌷
تبسم ڪردے و صبحم
چہ زیبا شد دل افࢪوزم ...
خوشا چشمۍ ڪہ صبح او
بہ لبخند تو وا گࢪدد ...🌷🕊
روزتون متبرڪ بہ لبخند شهدا🌷
#پنج_شنبه_های_شهدایی🌷🕊
🕋⊰⊹به همسفران دیارطغرالجرد بیوندید👇⊹⊱✨
🚩https://eitaa.com/Yareanehamra ☫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 هدیه بهشتی یک شهید به مادرش
🌷#شهید_حاج_کاظم_رستگار
🕋⊰⊹به همسفران دیارطغرالجرد بیوندید👇⊹⊱✨
🚩https://eitaa.com/Yareanehamra ☫
✨▪️✨▪️
# یک تلنگر 👌👌
#شخصی بعد از نماز در بلندگو گفت:
آهای مردم همگی گوش کنید!
میخواهم کسی را به شما معرفی کنم
که قبلا دزد بوده، مشروب و مواد مخدر
مصرف میکرده، زناکار و خلافکار بوده و هیچ
گناهی نیست که مرتکب نشده باشه
ولی اکنون خدا او را هدایت کرده
و همه چیز را کنار گذاشته است..
﷼بعد گفت: بیا احمد جان بلندگو را بگیر
و خودت برای مردم تعریف کن که چطور توبه کردی!
احمد آمد و بلندگو را گرفت و گفت:
مردم من یک عمر دزدی میکردم،معصیت میکردم،مال حروم میخوردم
خدا آبرویم را نبرد!
#اما از وقتی که توبه کردم این ملا هیچ کجا برای من آبرو نگذاشته است!
✨مراقب عملکردهای روزانه ی خود باشیم ✨
کانال همسفران دیارطغرالجرد ⏬
https://eitaa.com/Yareanehamra