باز هم شـب شـد و از خـلوت دل بیزارم
بــایـد انـگـار دلــم را بــه دلــت بـسپـارم
این هـمه آدم و این قـصهی تکراریِ شـب
تو همانباش که من دوستترش میدارم
#علی_جعفری
هدایت شده از کافه شعر و ادب
VN20210420_223545.mp3
زمان:
حجم:
4.62M
دلم عمریست که با فاصله ها درگیر است
بغض دلتنگیِ این قصه چه دامنگیر است
هر چه این خلق بگویند که آرام شوم
هر چه گویند در این حادثه بی تاثیر است
لحظه ی رفتن تو بغض دریدم... دیدی؟
چه کنم! قسمتِ ما تلخیِ این تقدیر است
خواستم سیر نگاهت بکنم... از ته دل
دیده ام خیس شد و گفت که دیگر دیر است
همه ی عمر ز شمشیر مرا ترساندند
ضربه ی تلخ وداع سخت تر از شمشیر است
جای خالی تو مِن بعد عذابیست بزرگ
برده ی این دلم و بغض چونان زنجیر است
لحظه ای که گذرت سمت دلم می افتد
همه ی دلخوشی ام خنده ی یک تصویر است
من که دنبال کسی نیستم از تنهایی
این همه آدم و چشم و دل من هم سیر است
تو ولی با همه ی خلق تفاوت داری
بی تو انگار که این شهر کمی دلگیر است
تا که عادت به تو کردیم ز رفتن گفتی
دلم عمریست که با فاصله ها درگیر است
#علی_جعفری
🌴❄️🌴
@Yas8488