فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مدتی هست که حیرانم و تدبیری نیست...
#وحشی_بافقی
🌴🌼🌴
با ما نفسی بنشين، كان روی نكو ديدن
هم چشـم كُنَد روشـن، هم عمـر بيفزايد !
#همام_تبريزی
🌴🕯🌴
هدایت شده از گلچین نکته های ناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💙از راه دور هم می توان زائر حضرت بود ایستاده رو به حرم با گفتن سه مرتبه:
🌸صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام 🌸
🌴💎🌹💎🌴
#یا_اباعبدالله_ع❤️
با طعمِ رطب ڪامِ مرا شیرین ڪن
فڪرے تو بہ حالِ این دلِ غمگین ڪن
من غیرِ همین اشڪ ندارم چیزے
یڪ ڪرب و بلا روزے این مسڪین ڪن
#اللهم_ارزقنا_ڪربلا
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🌴💎🌹💎🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چون خیالت
دم به دم
در اضطراب آرد مرا
پس وصالت
تا چه خواهد کرد
با روز و شبم؟ .....
#فیض_کاشانی
🌴🌼🌴
بسم الله الرحمن الرحیم بنام خداوند بخشنده مهربان دوستان عزیز سلام صبحتون بخیر
خدایا
به من و همه ى دوستان و عزيزانم
سلامتی ، شادمانی ، آرامش
موفقيت و عشق ارزانی دار
تا عمر مانده را به شادى بگذرانيم
خداوندا
از تو می خواهم در این روز زیبا
برای همه دوستانم روزی زیبا رقم بخورد
صبح زیباتون بخیر
🌴🌼🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترک خواب صبح کن صائب که در خون شفق
روی می شوید به خون از خواب شیرین آفتاب
صائب تبریزی
🌴🌼🌴
همچو نی می نالم از سودای دل
آتشی در سینه دارم جای دل
من که با هر داغ پیدا ساختم
سوختم از داغ نا پیدای دل
همچو موجم یک نفس آرام نیست
بسکه طوفان زا بود دریای دل
رهی معیری
🌴🌼🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری_خط
آمده ام تو به داد دلم برسی...
🌴🌼🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری_خط
از مستی عشق جز به جانانه مگو...
✍محمدصادقی
🌴🌼🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری_خط
پناه اخرم باش...
🌴🌼🌴
🌴🌼🌴
طی شداین عمر تو دانی به چه سان؟
طی شد اين عمر تو دانی به چه سان ؟
پوچ و بس تند چنان باد دمان
همه تقصير من است اين و خودم مي دانم كه نكردم فكري،
كه تأمّل ننمودم روزي ، ساعتي يا آني
كه چه سان مي گذرد عمر گران؟
كودكي رفت به بازي ، به فراغت ،به نشاط
فارغ از نيك و بد و مرگ و حيات
همه گفتند: كنون تا بچه است بگذاريد بخندد شادان
كه پس از اين دگرش فرصت خنديدن نيست،بايدش ناليدن
من نپرسيدم هيچ ، كه پس از اين ز چه رو ، نتوان خنديدن؟
نتوان فارغ و وارسته ز غم ، همه شادي ديدن؟
همچو مرغي آزاد هر زمان بال گشادن؟
سر هر بام كه شد خوابيدن؟
من نپرسيدم هيچ ، كه پس از اين ز چه رو بايدم ناليدن؟
هيچ كس نيز نگفت:زندگي چيست،چرا مي آييم...؟
بعد از چند صباح به چه سان بايد رفت؟ به كجا بايد رفت؟
با كدامين توشه به سفر بايد رفت؟
من نپرسيدم هيچ،هيچكس نيز به من هيچ نگفت.
نوجواني سپري گشت به بازي، به فراغت، به نشاط.
فارغ از نيك و بد و مرگ و حيات بعد از آن باز نفهميدم من، كه چه سان عمر گذشت؟
ليك گفتند همه كه جوانست هنوز، بگذاريد جواني بكند،
بهره از عمر بَرَد كامروايي بكند. بگذاريد كه خوش باشد و مست،
بعد از اين باز ورا عمری هست يك نفر بانگ بر آورد كه او از هم اكنون بايد فكر آينده كند.
ديگري آوا داد: كه چو فردا بشود فكر فردا بكند.
سومي گفت: همانگونه كه ديروزش رفت، بگذرد امروزش، همچنين فردايش
با همه اين احوال من نپرسيدم هيچ ، كه چه سان دي بگذشت؟
آن همه قدرت و نيروي عظيم به چه ره مصرف گشت؟
نه تفكّر، نه تعمّق و نه انديشه دمي،
عمر بگذشت به بی حاصلي و مسخرگي.
چه تواني كه زكف دادم مفت،من نفهميدم و كس نيز مرا هيچ نگفت.
قدرت عهد شباب،مي توانست مرا تا به خدا پيش بَرَد،
ليك بيهوده تلف گشت جواني هيهات آن كساني كه نمي دانستند زندگي يعني چه
رهنمايم بودند، عمرشان طي می گشت بیخود و بیهوده،
ومرا مي گفتند كه چو آن ها باشم، كه چو آنها دايم
فكر خوردن باشم،فكر گشتن باشم،فكر تأمين معاش،
فكر ثروت باشم،فكر يك زندگي بي جنجال ،فكر همسر باشم.
كس مرا هيچ نگفت
زندگي ثروت نيست،زندگي داشتن همسر نيست،
زندگاني كردن فكر خود بودن و غافل ز جهان بودن نيست،
من نفهميدم و كس نيز مرا هيچ نگفت. اي صد افسوس كه چون عمر گذشت
معنيش مي فهمم
حال مي پندارم هدف از زيستن اين است رفيق:
من شدم خلق كه با عزمي جزم
پاي از بند هواها گُسَلَم گام در راه حقايق بنهم
با دلي آسوده ، فارغ از شهوت و آز وحسد و كينه و بخل ،
مملو از عشق و جوانمردي و زهد در ره كشف حقايق كوشم،
شربت جرأت و امّيد و شهامت نوشم،زره جنگ براي بد و نا حق پوشم
ره حق پويم و حق جويم و پس حق گويم آنچه آموخته ام
بر دگران نيز نكو آموزم شمع راه دگران گردم و با شعله ي خويش ،
ره نمايم به همه گر چه سرا پا سوزم.
من شدم خلق كه مثمر باشم،
نه چنين زائد و بي جوش و خروش،
عمر بر باد و به حسرت خاموش
اي صد افسوس كه چون عمر گذشت
معنيش مي فهمم كاين سه روز از عمرم به چه ترتيب گذشت:
كودكي بي حاصل، نوجواني باطل، وقت پيري غافل
به زباني ديگر:
كودكي در غفلت ،نوجواني شهوت،در كهولت حسرت
🌴🌼🌴
به حرف جناب مولانا گوش کنید ضرر نمیکنید که میگه:
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد
در این بازار عطاران مرو هر سو چو بیکاران
به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد
|🌴🌼🌴
مستی شروع میشود از جام کربلا
حیّ علیالحرم
پیچیده در حسینیه پیغام کربلا
پیراهن حسین
در اهتزاز آمده بر بام کربلا
مُحرم شدند تا
بر تن کنند جامهی احرام کربلا
زینب به گریه گفت؛
ختم بهخیر باد سرانجام کربلا
طوفان نهفته است...
در این مسیر ظاهراً آرام کربلا
خیمه بنا کنید
یکروضه در حسینیهی دل بهپا کنید
ای اهلبیت من
حالا عمل به وعدهی "قالو بلی" کنید
اینجا بهشت ماست
خود را به آستان خدا پاگشا کنید
با صبر بر بلا
از خود خدای عزّوجل را رضا کنید
بر قد و قامت
عباس و قاسم و علیاکبر دعا کنید
هرکس شهید شد
بر جسم او بهجای کفن بوریا کنید...
نوحوا علیالحسین
تنها دلیل گریهی ما از ازل حسین
مُردن سعادت است
وقتی که مرگ را بکند چون عسل حسین
نام تو ذکر ماست
از وقت شیر خوردنمان تا اجل حسین
با گریه کردنم
مانند حر گرفته مرا در بغل حسین
در بین مشکلات
بوده همیشه و همهجا راهحل حسین
الشِّمرُ جالِسٌ...
زینب صداش میزند از روی تل؛ حسین...
زانو رکاب شد
تا پردهدار اهلحرم آفتاب شد
لشکر اضافه کرد
پس رفتهرفته خانهی هستی خراب شد
نُه روز بعد از آن
با خون سر محاسن آقا خضاب شد
نُه روز بعد از آن
سقا کنار علقمه از غصّه آب شد
نُه روز بعد از آن
تازه شروع روضهی "بسکنرباب" شد
نُه روز بعد از آن
دست مخدرات حرم در طناب شد
🌴🕯🌴