eitaa logo
کافه شعر و ادب
751 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
2.9هزار ویدیو
3 فایل
خوش آمدید بزرگواران کپی آزاد اگه دوست داشتی یه صلوات هم بفرست خادم Yasamanha@
مشاهده در ایتا
دانلود
شنیده‌ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت فراق یار نه آن می‌کند که بتوان گفت حافظ 🌴🥀🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعری زیبا برای ۱۲ امام معصوم علیه السلام که بعد از سروده شدن شعر یک اتفاق نادر ولی شگفت انگیز می افتد ببینید 🌴🕯🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح آمد و خوشه خوشه نعمت بارید صد پنجره نور و مهر و رحمت بارید بادی زد و ابر را در آغوش کشید باران زد و قطره قطره برکت بارید 🌼 🌴🕯🌴
آه از آنان که در قلبمان جای دارند و خود بی‌خبرند
1_1060154224.mp3
1.39M
اذان شهید باکری.. به افق دلهای بیقرار دلتون شکست التماس دعا🤲🤲🌾🌾 حی علی الصلاه التماس دعا🌹 🌴💎💢💎🌴
6.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀ای بی نشانه ای که 🖤خدا را نشانه ای 🥀هر سو نشانه توست 🖤ولی بی نشانه ای 🥀شهادت یاس نبی تسلیت باد 🥀 🌴🕯🌴
Mirdamad-FatemehYaniTamameSarnevesht.mp3
1.19M
فاطمه یعنی تمام سرنوشت نیمی از لبخند او باغ بهشت فاطمه یعنی تمام هستی ام فاطمه یعنی شراب مستی ام فاطمه یعنی همه آیین من فاطمه یعنی مدال اهل بیت ذکر ماه و روز و سال اهل بیت فاطمه یعنی دوام مرتضی من مسیحیه فلک هستم ولی فاطمه باشد مسیحیه علی | الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفرَج 🌴🏴🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علیهاالسلام 🔹گفتند فاطمیه کدام است؟🔹 ابری‌ست کوچه کوچه، دل من... خدا کند، نم‌نم، غزل ببارد و طوفان به پا کند حسّی غریب در قلَمَم بغض کرده است چیزی نمانده پشت غزل را دوتا کند مضمون داغ و واژه و مقتل بیاورید شاید که بغض شعر مرا گریه وا کند با واژه‌های از رمق افتاده آمدم می‌خواست این غزل به شما اقتدا کند حالا اجازه هست شما را از این به بعد این شعر سینه سوخته، مادر صدا کند؟ مادر! دوباره کودک بی‌تاب قصه‌ات... تا اینکه لای لای تو با او چه‌ها کند یادش به‌خیر مادرم از کودکی مرا می‌برد تکیه تکیه که نذر شما کند یادم نمی‌رود که مرا فاطمیه‌ها می‌برد با حسین شما آشنا کند در کوچه‌های سینه‌زنی نوحه‌خوان شدم تا داغ سینۀ تو مرا مبتلا کند مادر! دوباره زخم شما را سروده‌ام باید غزل دوباره به عهدش وفا کند: یک شهر، خشم و کینه، در آن کوچه... مانده بود، دست تو را چگونه ز مولا جدا کند باور نمی‌کنم که رمق داشت دست تو مجبور شد که دست علی را رها کند... تو روی خاک بودی و درگیر خار بود، چشمی که خاک را به نظر کیمیا کند نفرین نکن، اجازه بده اشک دیده‌ات این خاک معصیت‌زده را کربلا کند زخمی که تو نشان علی هم نداده‌ای چیزی نمانده سر به روی نیزه وا کند باید شبانه داغ علی را به خاک برد نگذار روز، راز تو را برملا کند... گفتند فاطمیه کدام است؟ کوچه چیست؟ افسانه باشد این همه؛ گفتم خدا کند :: با بغض، مردی آمد از این کوچه‌ها گذشت می‌رفت تا برای ظهورش دعا کند از کوچه‌ها گذشت... و باران شروع شد پایان شعر بود که طوفان شروع شد 🌴🏴🌴