.
روز و شب را می شمارم؛ ڪار آسانیست؛ حیف
روز و شب را هرچه آسان میشمارم خوب نیست
محمدعلی بهمنی
وعده وصل ابد دادی و دندان به جگر
پا فشردم همه تا عمر به پایان آمد
شهریار
🌴💙🌴
خوابم آشفت و سرخفته به دامان آمد
خواب دیدم که خیال تو به مهمان آمد
شهریار
🌴💙🌴
3
قصه ام با تو همین است ز خود بی خبرم
نه شبم هست و نه روز و نه قرار دگرم
رفتی و فاصله ها با من حیران گفتند
قصه ای را که ندانستم و آمد به سرم
مثل یک تکۀ سرگشتۀ افتاده به موج
من در اندیشۀ بی ساحل تو غوطه ورم
رسم این است که من ناز کنم تا تو نیاز
من ِ لیلا ز تو مجنون تر و دیوانه ترم
اندکی گفتم و این قصه دراز است هنوز
که شب عشق تو را نیست هوای سَحَرم
#سوگل_مشایخی