زلف او برده قرار خاطر از من یادگاری
من هم از آن زلف دارم یادگاری بیقراری
روزگاری دست در زلف پریشان توام بود
حالیا پامالم از دست پریشان روزگاری
#شهریار
🌴🕯🌴
گاه شاعر بغض دارد در گلو ، در سینه آه...
بغض ها گر اشک شد باید قلم گیرد به دست!
" #عاصی"
🌴🕯🌴
هنوز پنجره باز است؛
تو از بلندی ایوان به باغ مینگری
درختها و چمنها و شمعدانیها
به آن ترنم شیرین به آن تبسم مهر
به آن نگاه پر از آفتاب مینگرند،
تمام گنجشکان
که در نبودن تو
مرا به باد ملامت گرفتهاند،
ترا به نام صدا میکنند . . .
#فریدون_مشیری
چه زمستان غم انگیز بدی خواهد شد
ماه دی باشد و آغوش کسی کم باشد...
#انسیه_آرزومندی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مادر
گاهی یواشکی
خواب تو را می بینم...
🌴🥀🌴
❄️ سهراب سپهری ❄️
صبح امروز کسی گفت به من؛
تو چقدر تنهایی!
گفتمش در پاسخ:
تو چقدر حساسی... تن من گر تنهاست،
دل من با دلهاست،
دوستانی دارم
بهتر از برگ درخت 🍃🌸
که دعایم گویند و دعاشان گویم🙏
یادشان دردل من❤️
قلبشان منزل من...!
صافى آب مرا ياد تو انداخت، رفيق❄️
💫تو دلت سبز
💫لبت سرخ
💫چراغت روشن
💫چرخ روزيت هميشه چرخان❄️
💫نفست داغ
💫تنت گرم
دعايت با من🙏
طلوع صبحگاهتون ☀️
به شادابی باران🌦
🌤و روزتون
به سفيدی برف زمستان❄️
صبح زمستانی تون زیبا❄️☃️