تو دل‌ بستی به معشوقی ‌که خود، معشوق‌هادارد رها کن ای دل غافل، خدای بُت پرستت را... #حسین_زحمتکش

گفتم این عید به دیدار خودم هم بروم قیصر امین پور

عمر گذشت وز رُخش سیر نشـد نظاره‌ام حسرت او نمی‌رود از دل پاره پاره‌ام... #فروغی_بسطامی

#هوشنگ_ابتهاج روزگارا قصد ايمانم مكن زآنچه مي‌گويم پشيمانم مكن 🌴🕯🌴

روی این قفل نوشتند دعا میخواهد من سپردم به خودش ... هر چه خدا میخواهد... 🌴🕯🌴

در سکوتی که دلت دست به دعا باز نمود یاد ما باش کـه محــتاج دعــاییــم هنـوز #لاادری 🌴🕯🌴 @Yas138488

در بَدوِ ورودِ رمضانیم هنوز حسرت به دلیم و نگرانیم هنوز گویند:که آرزو به ما عیبی نیست یک کربُبلا....که ما جوانیم هنوز... ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘ 🌴🕯🌴

#روز_دوم بــر درِ این خــانه روے آورده ام سائلش را مجتبـــی (ع) مهمـــان نوازے میکند #يا_کريم_اهل_بيت🏳 🌴🕯🌴

ایها الناس بدانید گدای حسنم عاشق خسته دل و بی سروپای حسنم دوش دیدم ز سماء خسته ندایی آمد حضرت فاطمه می‌گفت فدای حسنم 🌴🕯🌴

بسم الله الرحمن الرحیم الهی به امید تو سلام صبحتون بخیر ای جهان دیده بودِ خویش از تو هیچ بودی نبوده پیش از تو در بدایت، بدایتِ همه چیز در نهایت، نهایتِ همه چیز ای برآرندۀ سپهر بلند انجم افروز و انجمن پیوند آفرینندۀ خزانۀ جود مبدع و آفریدگار وجود

زمستان نیز رفت، اما بهارانی نمی‌بینم بر این تکرار در تکرار، پایانی نمی‌بینم به دنبال خودم چون گردبادی خسته می‌گردم ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی‌بینم چه بر ما رفته‌است ای عمر، ای یاقوتِ بی‌قیمت؟ که غیر از مرگ، گردنبند ارزانی نمی‌بینم زمین از دلبران خالی‌ست، یا من چشم‌و‌دل‌سیرم؟ که می‌گردم ولی زلف پریشانی نمی‌بینم خدایا! عشق، درمانی به غیر از مرگ می‌خواهد که من می‌میرم از این درد و درمانی نمی‌بینم... ‏ فاضل نظری 🌴🕯🌴

یک نگاهی بکن وصبح مرا آغازی بی نگاهت ،همه ی زندگیم تاریک است 🌴🕯🌴

دیدار تو گر صبح ابد هم دهدم دست من سرخوشم از لذت این چشم به راهي فریدون مشیری 🌴🕯🌴

مرا میبینی و هر دم زیادت میکنی دردم تو را میبینم و میلم زیادت می‌شود هردم بسامانم نمیپرسی، نمی‌دانم چه سر داری. به درمانم نمی کوشی نمیدانی مگر دردم حضرت #حافظ 🌴🕯🌴

صبح است و .. هوای دل من مثل بهار است پلکی بِزن و صبح بخیرِ غزلم باش ... 🌴🕯🌴

بکش دستی به روی زخم های بی‌شمار من که اعجازی که دستت می‌کند ، مرهم نخواهد کرد صبحتون بخیر 🌴🕯🌴

رازداری کن و از من گله در جمع مکن باز بازیچه مشو، بارِ سفر جمع مکن با حضور تو قرار است مرا زجر دهند خویش را مایه‌ی دلگرمی هر جمع مکن به گناهی که نکردم، به کسی باج مده آبرویی هم اگر هست بخر، جمع مکن ترسم آسیب ببیند بدنت، دورِ خودت این همه هرزه‌ی آلوده نظر جمع مکن آخرین شاخه‌ی تو، سهم عقابی چو من است روی آن چلچله و شانه بسر جمع مکن تا برآمد نفسم، جمعِ هوادارت سوخت روبروی منِ دیوانه، نفر جمع مکن... #کاظم_بهمنی 🌴🕯🌴

رازی نهفته در پس حرفی نگفته است مگذار درد دل کنم و دردسر شود فاضل نظری 🌴🕯🌴

مرا دردى ست دور از تو كه نزد توست درمانش 🌴🕯🌴