eitaa logo
کافه شعر و ادب
745 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
2.9هزار ویدیو
3 فایل
خوش آمدید بزرگواران کپی آزاد اگه دوست داشتی یه صلوات هم بفرست خادم Yasamanha@
مشاهده در ایتا
دانلود
. او همانند موسیقی بی کلام بود حرفی نمی زد اما تاثیرش را می گذاشت...
تا بداند که شب ما به چه سان میگذرد غم عشقش ده و عشقش ده و بسیارش ده مولانا شب بخیر
گر شکند دل مرا جان بدهم به دل شکن مولانا
نمی آید به چشمم هیچکس غیر از تو این یعنی به لطف عشق تمرین میکنم یکتاپرستی را
بسوخت حافظ و کس حال او به یار نگفت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ڪافیست ڪہ تو بپرسے احوالم را تا خوب ڪند سوالِ تو حالم را 🌴🕯🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بی مِهـری تـو کـار مـرا ساخته است یک‌ عمر مرا به‌زحمت انداخته است رفتی و نشـد حـال دلـم هیچ ردیف بعد از تـو دلم قـافیه را باخته است 🌴🕯🌴
یا رب کجاست محرم رازی که یک زمان دل شرح آن دهد که چه گفت و چه‌ها شنید محروم اگر شدم ز سَرِ کوی او چه شد از گلشن زمانه که بوی وفا شنید؟ 🌴🕯🌴
جز تو ای اول و آخر چه بخوانم که تویی صاحب دلها
دیریست که از روی دل آرای تو دوریم محتاج بیان نیست که مشتاق حضوریم هوشنگ ابتهاج 🌴🕯🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا شده باری که به اجبار بخندی؟ ماتم زده باشی و به ناچار بخندی؟ از گوشه ی چشمان تو اندوه بریزد, اما به همین صورت غمبار بخندی. در جمع رقیبان سخن از یار تو باشد، اما تو علی رغم غم یار بخندی. سخت است که در سینه غمی داشته باشی, پیش دگران لیك به تکرار بخندی. بهتر که همان لحظه مرا مرگ بگیرد، وقتی که تو دور از من بیمار بخندی . 🌴🕯🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کار دل در تار زلفش از پریشانی گذشت ره چنان رفتم که کارم از پشیمانی گذشت شمع و من، رسوای اشک آتشین خود شدیم کار این داغِ جگر از آهِ پنهانی گذشت ماجرای عمر ما را گر بخواهی از نخست روز در حیرت به شب شد، شب به حیرانی گذشت 🌴🥀🌴
یا صاحب الزمان ادرکنی دیده در راه ظهور تو نهادیم به راه شاید آخر بنمایی به دل ما تو نگاه می‌خوری غصه‌ی اعمال بد ما را باز دستمان خالی و جز آه نداریم ای ماه ما برای تو اگر مایه‌ی افسوس شدیم نیست جز مهر پدر بر سر فرزند پناه دست ما را تو نکن در دل هر فتنه رها که جدا می‌کند این لطف تو ما را ز گناه نگذاریم شود باز سقیفه تکرار مثل حیدر تو نگو درد دلت را با چاه
تا توانی بهرِ زهرا نوکری کن نوکری چون رضایِ حق بود اندر رضایِ فاطمه زندگی را دوست دارم مادرم را بیشتر زندگی و هرچه دارم از عطایِ فاطمه نوکری و عاشقی تنها به گفتن ها که نیست باید این جانم شود آخر فدایِ فاطمه مدحِ مادر رزقِ ما شد شکرِ حق عبد این درگه شدم من از دعایِ فاطمه
آنکه مادر شده این واقعه را می‌فهمد بعدِ شش ماه اگر بار بیفتد سخت است 🌴🥀🌴
گفتند یا شب گریه کن یا روز، اما دل که بگیرد روز و شب معنا ندارد من خواستم حق ولایت را بگیرم ورنه که یک قطعه زمین دعوا ندارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مانده‌ام خیـره به راه نه مرا پای گریز ، نه مرا تاب نگاه... 🌴🕯🌴