May 11
تا نقش خیال دوست با ماست
ما را همه عمر خود تماشاست
آن جا ڪه وصال دوستانست
والله ڪه میان خانه صحراست
#مولانا
سلام صبحتون پرخیر و برڪت🕊
امروزتون سراسر شادے و آرامش و رحمت
🌴🕯🌴
چه زیبا گفت "#مولانا
عشق را بیمعرفت معنا مڪن
زر ندارے مشت خود را وا مڪن
گر ندارے دانش ترڪیب رنگ
بین گلها زشت یا زیبا مڪن
خوب دیدن شرط انسان بودن است
عیب را در این و آن پیدا مڪن
دل شود روشن زشمع اعتراف
با ڪس ار بد ڪرده اے حاشا مڪن
اے ڪه از لرزیدن دل آگهے
هیچ ڪس را هیچ جا رسوا مڪن
زر بدست طفل دادن ابلهیست
اشک را نذر غم دنیا مڪن
پیرو خورشید یا آئینه باش
هرچه عریان دیده اے افشا مڪن
🌴🕯🌴
زلف او برده قرار خاطر از من یادگاری
من هم از آن زلف دارم یادگاری بیقراری
روزگاری دست در زلف پریشان توام بود
حالیا پامالم از دست پریشان روزگاری
#شهریار
🌴🕯🌴
گاه شاعر بغض دارد در گلو ، در سینه آه...
بغض ها گر اشک شد باید قلم گیرد به دست!
" #عاصی"
🌴🕯🌴
هنوز پنجره باز است؛
تو از بلندی ایوان به باغ مینگری
درختها و چمنها و شمعدانیها
به آن ترنم شیرین به آن تبسم مهر
به آن نگاه پر از آفتاب مینگرند،
تمام گنجشکان
که در نبودن تو
مرا به باد ملامت گرفتهاند،
ترا به نام صدا میکنند . . .
#فریدون_مشیری
چه زمستان غم انگیز بدی خواهد شد
ماه دی باشد و آغوش کسی کم باشد...
#انسیه_آرزومندی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مادر
گاهی یواشکی
خواب تو را می بینم...
🌴🥀🌴
❄️ سهراب سپهری ❄️
صبح امروز کسی گفت به من؛
تو چقدر تنهایی!
گفتمش در پاسخ:
تو چقدر حساسی... تن من گر تنهاست،
دل من با دلهاست،
دوستانی دارم
بهتر از برگ درخت 🍃🌸
که دعایم گویند و دعاشان گویم🙏
یادشان دردل من❤️
قلبشان منزل من...!
صافى آب مرا ياد تو انداخت، رفيق❄️
💫تو دلت سبز
💫لبت سرخ
💫چراغت روشن
💫چرخ روزيت هميشه چرخان❄️
💫نفست داغ
💫تنت گرم
دعايت با من🙏
طلوع صبحگاهتون ☀️
به شادابی باران🌦
🌤و روزتون
به سفيدی برف زمستان❄️
صبح زمستانی تون زیبا❄️☃️
سلام امام زمان
چه شود بیاید آن روز که به تو رسیده باشم
بہ هوای دیدن تو ز هوا رهیده باشم
همہ عمر من به یاد تو گذشته نازنینا
نکند که من بمیرم و تو را ندیده باشم
آرامش
به اين معنی نيست كه در
جايى باشى كه سر و صدا و مشكلات
و سخت كار كردن وجود نداره ،
آرامش يعنى بين تمام اون چيزها
باشى و در درون قلبت آرام باشى
سلام صبح بخیر میگم به همه شما دوستان عزیز گرامی کانال
در باغ چو شد باد صبا دایه گل
بربست مشاطه وار پیرایه گل
از سایه به خورشید اگرت هست امان
خورشید رخی طلب کن و سایه گل
حافظ
گرفتم با دلے چون غنچہ راهِ عشق و رسوایے
چہ دانستم ڪہ در ڪوےملامت سنگ مےبارد.
هدایت شده از مهدی گلچین
1_2578259969.mp3
6.38M
وفا نکردی و کردم خطا ندیدی و دیدم!
رمیدی و نرمیدم بریدی و نبریدم!
اگر زجمله ملامت شنیدم از تو شنیدم!
وگر ز کرده ندامت کشیدم از تو کشیدم!
دید مجنون را شبی لیلا به خواب
کاسه ای در دست دارد خیس آب
گفت او را چیست ای شیدای من؟
در جوابش گفت ای لیلای من
کاسه ی آب است اما آب نیست
باده ی ناب است اما ناب نیست
اینکه میبینی حاصل افسون توست
دسترنج هق هق مجنون توست
مولانا